از هانده ارچل تا بوراک اوزچیویت؛ درآمد نجومی ترکیه با تجارت چهرهها/ ترکیه دومین صادرکننده سریال در جهان
صنعت سریالسازی ترکیه با وجود ضعفهای هنری، به یکی از سودآورترین بخشهای اقتصادی این کشور تبدیل شده است. برندینگ بازیگران، بازاریابی هوشمند و صادرات گسترده به بیش از ۱۰۰کشور، این صنعت را به یک تجارت میلیاردی تبدیل کردهاند. اما آیا این موفقیت اقتصادی، میتواند ضعفهای ساختاری در فیلمنامه و روایت را پنهان کند؟

به گزارش 24 آنلاین، سینمای ترکیه، بهویژه در حوزه سریالسازی، یک مدل اقتصادی بینظیر اما بحثبرانگیز دارد. برخلاف سینماهای صاحب سبک مانند هالیوود، سینمای فرانسه یا سینمای کره، ترکیه چندان بر خلاقیت فیلمنامه و پیچیدگی داستانی تمرکز ندارد، بلکه با تجاریسازی چهرهها، بازاریابی هدفمند، و سرمایهگذاری روی بازارهای خارجی، موفق شده است صنعت خود را به یکی از سودآورترین بخشهای اقتصاد فرهنگی تبدیل کند.
اما این موفقیت اقتصادی، لزوماً به معنای موفقیت هنری نیست. بسیاری از آثار تولیدشده در ترکیه بهدلیل ضعف فیلمنامه، استفاده از کلیشههای تکراری، و روایتهای احساسی سطحی، مورد انتقاد قرار میگیرند.
با این حال، درآمد نجومی از صادرات سریالها، جذب مخاطب بینالمللی، و تبدیل بازیگران به برندهای جهانی، این صنعت را همچنان پابرجا نگه داشته است.
در این گزارش به تحلیل عوامل درآمدزایی صنعت سریالسازی ترکیه میپردازیم.
صادرات سریالهای ترکیه؛ یک تجارت میلیاردی
از تلویزیون محلی تا ۱۹۰ کشور جهان
ترکیه بعد از آمریکا، دومین صادرکننده بزرگ سریالهای تلویزیونی در جهان است. سریالهای ترکیهای در کشورهای مختلف، بهویژه در خاورمیانه، آمریکای لاتین، بالکان، آسیای مرکزی و حتی بخشهایی از اروپا و آسیا، پخش میشوند.
همه این ها در شرایطی است که درآمد ترکیه از صادرات سریالها به بیش از ۶۰۰ میلیون دلار در سال رسیده است. این رقم نشان میدهد که بخش بزرگی از اقتصاد سرگرمی این کشور، بر صادرات محتوا استوار است، نه کیفیت درونی آثار. آن چیزی که وضوح حس می شود عدم وجود فیلم نامه و حتی نبود پایه ای قدرتمند به نام نویسنده باعث شده است که محتوای سریال های ترکی به هیچ عنوان قابل دفاع نباشد. اما رعایت قاعده تجارت برگ برنده ترک ها در این پروسه بوده است.
سریال های ترکی با استفاده از درامهای احساسی و عاشقانه که برای بینندگان عام جذابیت بالایی دارند، کیفیت بصری بالا با فیلمبرداری حرفهای و استفاده از لوکیشنهای مجلل به دلیل داشتن امکانات فنی بهتر و بازاریابی هوشمندانه و توزیع گسترده در پلتفرمهای بینالمللی توانسته اند یکی از بزرگ ترین تجارت ها در حوزه سریالسازی را ایجاد کنند. فروش عجیب و غریب سریال ها و قرارداد های تجاری پیچیده، باعث میشود تهیه کننده ها و کمپانی ها ترک که در این حوزه فعالیت دارند چند برابر بودجه خود درآمد داشته باشند و بتوانند کیفیت فنی خود را با خرید ابزار با کیفیت بالا نگه دارند. این در شرایطی است که در سریال های ترکی استفاده از لوکیشن های پر هزینه، یا صحنه هایی که تولیدشان برای عوامل و تهیه کننده دشوار باشد به ندرت دیده می شود یا اصلا دیده نمی شود. در هیمن فضا و به همین دلایل بازیگر ها نیز در این کشور مدام در حال انجام دادن یک دور ثابت هستند، زیرا محتوا تغییری ندارد و صرفا لباس هایی که برای هر قسمت به تن میکنند تغییر میکند.
ذکر این موضوع به این معنا نیست که بازیگر ها ترک حرفی در بازیگری ندارند، اتفاقا در جامعه سریال سازی ترک بازیگران بسیار خوب با بازی های بسیار قابل توجه حضور دارند، اما عدم وجود فیلمنامه باعث می شود آن ها نیز نتوانند دایره انتخابی خوبی برای نشان دادن توانایی های خود داشته باشند.
اما نقاط قوت و ضعف این شرایط چیست؟ نقطه قوت این است که ترکیه بهخوبی توانسته یک مدل تجاری برای فروش سریالهایش ایجاد کند و از این طریق، سرمایهگذاری خارجی جذب کند و اما نقطه ضعف هنری این است که در بسیاری از این سریالها، فیلمنامههای ضعیف، شخصیتهای سطحی، و داستانهای کلیشهای باعث کاهش ارزش هنری آنها شده است.
برندینگ بازیگران؛ بازیگران یا سفیران تجاری؟
یکی از استراتژیهای اصلی صنعت سریالسازی ترکیه، تبدیل بازیگران به برندهای تجاری است. برخلاف هالیوود، که کیفیت بازی و مهارتهای بازیگری تعیینکننده موفقیت یک هنرپیشه است، در ترکیه ظاهر جذاب و محبوبیت اینستاگرامی مهمتر از استعداد بازیگری محسوب میشود. بسیاری از بازیگران مطرح ترکیه، نه فقط بهعنوان بازیگر، بلکه بهعنوان سفیر برندهای بینالمللی فعالیت میکنند. این موضوع به شکلی شده است که بازیگران ترک بیشتر از این که بتوانند در سریال ها بدرخشند در ایونتهای مربوط به لباس و مهمانیهای بین المللی مربوط به مدلینگ حضور دارند. صحنه های بزرگ جهانی که مربوط به مد و لباس هستند بسیار مورد بحث هستند و حضور بازیگران در این صحنه های می تواند نشان دهنده جهانی شدن آن ها باشد اما سوالی که وجود دارد این است که آیا بازیگران ترک می توانند با همین شدت در جشنواره های سینمای که در آن بازیگران بزرگ به رقابت می پردازند حضور داشته باشند؟ همین موضوع باعث می شود هویت هنری آن ها به عنوان سفیر تجاری که برای کمپانی های داخلی این کشور پول سازی میکند، یا بازیگری که شبانه روز برای هنرش وقت می گذارد تفاوتی بزرگ دیده شود. این در شرایطی است که این سفیران تجاری دقیقا به اندازه بزرگترین بازیگران جهان می توانند درآمدزا باشند.
نمونههایی از چهرههای تجاری شده می تواند بوراک اوزچیویت باشد که چهره تبلیغاتی برندهای خاورمیانهای است و قراردادهای چندمیلیون دلاری با شرکتهای عربی در حوزه تبلیغ دارد.
جان یامان بازیگر دیگر ترک است که اتفاقا به دلیل شکل چهره اش دارای محبوبیت خوبی در ایتالیا است، او نیز با همکاری با برندهای لوکس، حضور در تبلیغات جهانی خود را در این بازی نگه میدارد.
توبا بویوکاوستون، یک چهره شناختهشده ترک در بحث مدلنیگ در کشور فرانسه است و حضور در جشنوارههای بینالمللی در حوزه مد حضور داشت است.
هانده ارچل هم یکی از پربازدیدترین چهرههای اینستاگرام ترکیه است که با مطرح ترین برندهای زیبایی و مد و همکاری دارد و تبدیل به یک چهره جهانی در این حوزه شده است.

از جهات مثبت بازیگران ترک بهعنوان یک برند شخصی، فراتر از سینما و تلویزیون درآمد کسب میکنند و از طرف دیگر بسیاری از این بازیگران بهجای ارتقای مهارتهای هنری، تمرکزشان بر تبلیغات، مدلینگ، و شبکههای اجتماعی است.
ورود نتفلیکس و تغییر مدل اقتصادی سریالهای ترکیه
با ظهور پلتفرمهای استریمینگ مانند نتفلیکس، آمازون پرایم، و دیزنی پلاس، مدل توزیع سریالهای ترکیهای متحول شده است.
نتفلیکس با سرمایهگذاری روی سریالهای ترکیهای مثل «The Protector» (حافظ)، «The Gift» (هدیه)، و «Who Were We Running From?» (از دست کی فرار میکردیم؟) سعی کرده این محتوا را به بازار جهانی برساند.
اما این همکاری چالشهایی هم داشته است:
مدت زمان اپیزودها در سریال های ترکی که در تلویزیون پخش میشود ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه است که این اصلا مطابق استانداردهای بینالمللی نیست و برای آنها مناسب نیست. هر چند که آن در کار های دیجیتال سعی در کاهش زمان هر قسمت دارند اما آن اتفاقی که باید رخ نداده است. از طرفی دیگر سانسور و محدودیتهای محتوایی مانع از ساخت داستانهای چالشبرانگیز شده است. موضوع دیگر این است که رقابت با محتوای باکیفیتتر از آمریکا، کره و اروپا باعث شده سریالهای ترک سختتر دیده شوند.
نقطه قوت این ماجرا این است که پلتفرمهای دیجیتال به صنعت سریالسازی ترکیه امکان دادهاند تا به بازارهای جدید دسترسی پیدا کنند، اما هنوز بسیاری از سریالهای ترک، بهدلیل وابستگی به فرمولهای سنتی، در بازار جهانی نتوانستهاند جایگاه قوی پیدا کنند.

ضعف فیلمنامه و کلیشههای تکراری
یکی از مهمترین انتقادها به سریالهای ترکیهای، ضعف در نوشتار و استفاده از کلیشههای فرسوده است. اغلب این سریالها بر محور موضوعاتی همچون عشقهای ممنوعه، خیانت، انتقام و درام خانوادگی میچرخند و کمتر شاهد خلاقیت در داستانپردازی هستیم. اما چرا این کلیشهها همچنان کار میکنند؟ یکی از این موارد است که مخاطبان در خاورمیانه و آمریکای لاتین، به درامهای احساسی علاقه دارند.
از طرفی دیگر سریالهای طولانی، فرصت بیشتری برای تبلیغات و کسب درآمد ایجاد میکنند.
این موضوع نیز قابل توجه است که در هر حال فرمولهای امتحانشده، کمریسکتر و تجاریتر هستند بنابراین ترک ها به دنبال تغییر آن نیستند.
درست است که این سبک سریالها همچنان مخاطب دارند و فروش خوبی دارند اما فقدان نوآوری باعث میشود سینمای ترکیه در سطح جهانی جدی گرفته نشود. آن چیزی که بسیار جدی است این مورد است که چنین شبه فیلمنامه هایی اصلا نمیتواند ارزش هنری داشته باشد و در در سطح حتی برخی های کار های سطح پایین بین المللی در قرار بگیرند.
نقش دولت ترکیه در صنعت سریالسازی
سینمای ترکیه فقط یک تجارت نیست، بلکه ابزار دیپلماسی فرهنگی نیز محسوب میشود.
دولت ترکیه از سریالهایی مثل «قیام ارطغرل» و «عثمان» برای ترویج تاریخ عثمانی و ایدئولوژی ملیگرایانه استفاده کرده است.

همچنین، این سریالها تأثیر مستقیمی بر صنعت توریسم ترکیه دارند. بسیاری از گردشگران خارجی بهدلیل دیدن سریالهای محبوب، به شهرهایی مانند استانبول، کاپادوکیه، و بودروم سفر میکنند.
پس زمانی که سریالها به جذب گردشگر و افزایش نفوذ فرهنگی ترکیه کمک میکنند دولت از این موضوع حمایت جدی میکند، اما از جنبه ای دگیر برخی سریالها بیشتر به تبلیغات سیاسی شباهت دارند تا آثار هنری مستقل.
پس به صورت کلی میتوان گفت تجاریسازی بازیگران و برندینگ آنها، مدل صادرات سریال و جذب سرمایه خارجی، همکاری با نتفلیکس و ورود به بازارهای جدید و استفاده از سینما بهعنوان ابزار قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی باعث درآمد نجومی ترک ها در داخل و خارج شده است اما این موفقیت اقتصادی، همیشه به معنای موفقیت هنری نیست.