حروف مخفف قدرت!
اولین باری نبود که صحبتهای کارشناسان صداوسیما در دوران قائممقامی وحید، برادر کوچکتر سعید جلیلی، سروصدا به پا میکرد؛ اما حرفهای منصوره معصومیاصل، کسی که این بار در مقابل دوربین قرار گرفته بود و تا پیش از این پیشینه شناختهشده چندانی نداشت (البته بهجز آن یک بار که دختر کوچکش را مقابل دوربین برد تا در کلیپی فائزه هاشمی را به مناظره دعوت کند!)، حتی برخی از اصولگرایان را هم برآشفت.
اولین باری نبود که صحبتهای کارشناسان صداوسیما در دوران قائممقامی وحید، برادر کوچکتر سعید جلیلی، سروصدا به پا میکرد؛ اما حرفهای منصوره معصومیاصل، کسی که این بار در مقابل دوربین قرار گرفته بود و تا پیش از این پیشینه شناختهشده چندانی نداشت (البته بهجز آن یک بار که دختر کوچکش را مقابل دوربین برد تا در کلیپی فائزه هاشمی را به مناظره دعوت کند!)، حتی برخی از اصولگرایان را هم برآشفت.
حرفهای او که گفته بود «ما خیلی به صداوسیما امیدی نداریم که یک شب آقای رائفیپور را دعوت میکند و یک شب هم آقای ابطحی و آقای جهرمی... بعد هم که ما اعتراض میکنیم پاسخ میدهند که به ما میگویند تلویزیون شده برای حزباللهیها؛ بگویند! این مملکت مال حزباللهیهاست!»، برای بعضی صحبتهای یکی دیگر از کارشناسان رسانه ملی را تداعی کرد که گفته بود «اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند و از این مملکت برود»، اما برخی دیگر هم رد این کارشناس نورس صداوسیما را در تشکیلاتی جستند که بهتازگی از یکی از گوشههای جبهه پایداری زاییده شده؛ چیزی به اسم «شریان» که مخففشده این عبارت است «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی» و نام خانم کارشناس صداوسیما هم در فهرست اولین شورای مرکزی این تشکیلات نوظهور به چشم میخورد.
فهرست اعضای شورای مرکزی شریان، اگرچه عمدتا آکنده از نامهایی بود که چندان در افکار عمومی شناختهشده نیستند، اما در نخستین مجمع عمومی آن که در ولنجک تهران برگزار شد، کسانی حاضر بودند که حضورشان، خط و ربط این تشکیلات نوخاسته در آستانه انتخابات مجلس را لو میداد؛ نامهایی مثل مهرداد بذرپاش، حمید رسایی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی.
مهرداد بذرپاش که حالا بر صندلی وزارت راه دولت ابراهیم رئیسی (که بسیاری دولتش را دولت غیررسمی جبهه پایداری میدانند) تکیه زده، در مجلس نهم از حوزه انتخاباتی تهران به مجلس رفت و آنجا بهعنوان سهمیه جبهه پایداری، یکی از صندلیهای هیئترئیسه مجلس را به خود اختصاص داد.
او که پیش از این و در دولت محمود احمدینژاد - زاینده پایداری- سمتهای مختلفی از مدیرعاملی یکی از دو خودروساز بزرگ کشور تا ریاست سازمان ملی جوانان را تجربه کرده بود، بلافاصله پس از روی کار آمدن مجلس یازدهم، با حمایت فراکسیون پایداری در آن مجلس، بر کرسی ریاست کل دیوان محاسبات کشور نشست. بذرپاش هرچند هیچگاه ارتباط تشکیلاتی خود با جبهه پایداری را تأیید نکرده است، اما به نظر میرسد همواره در بزنگاههای زندگی سیاسیاش از حمایتهای این جریان بهرهمند بوده است.
به هر روی، هرچند امیرحسین قاضیزادههاشمی، معاون رئیسی و رئیس بنیاد شهید و البته عضو اولین شورای مرکزی جبهه پایداری، در گفتوگویی تأکید میکرد که «ارتباط تشکیلاتی با شریان ندارم... بنده همه بچههای حزباللهی را دوست دارم»، اما سخنرانی دو عضو بلندپایه دولت ابراهیم رئیسی در مجمع عمومی شریان، سیگنالهای لازم را برای آنانی که باید سیگنالها را دریافت کنند، مخابره کرده بود؛ بهویژه آنکه به یاد آوریم در میان نامهای نهچندان شناختهشده شورای مرکزی این تشکیلات (که از قاسم جراره، نماینده پایداریچی بندرعباس تا مثلا طاهریآکندی از شاگردان مصباحیزدی را شامل میشد)، بیش از نیمی از آنها را میتوان از نزدیکان جبهه پایداری دانست.
این یادآوری در کنار نزاعی پنهانی مفهوم پیدا میکند که جبهه پایداری با هدف حذف سایر اجزای جناح راست قدرت در جمهوری اسلامی آغاز کرده است (پیش از این نوشته بودیم که زدن علیاکبر ولایتی را میتوان بخشی از سناریوی پایداری علیه راست سنتی دانست). حالا اما شاید با دقت بیشتری بتوان ادعا کرد که شکلدهی «شریان» از دل «پایداری» را باید سازماندهی یک «گروهان» برای ساماندادن به یک جنگ نامنظم با سایر رقبای تشکیلات در انتخابات مجلس پیشرو دانست.
شاید این سؤال مطرح شود که در شرایطی که هیئتهای اجرائی (که توسط وزارت کشور مدیریت میشوند) ظاهرا با رد صلاحیت گسترده داوطلبان انتخابات مجلس دوازدهم (گفته میشود بیش از 40 درصد از نمایندگان مجلس فعلی توسط هیئتهای اجرائی و قبل از نظارت استصوابی شورای نگهبان رد صلاحیت شدهاند)، میدان را از رقبای ریز و درشت درون جناح راست (رقبای بیرون از این جناح مدتهاست که از همه میادین رقابت حذف شدهاند) خالی کردهاند، اساسا سازماندهی چنین تشکیلاتی برای جبهه پایداری چه منافعی خواهد داشت و این گروهان قرار است کدام جریان را زمینگیر کند؟
برای پاسخ به این پرسش کمی به عقب میرویم و به یاد میآوریم که زمستان سال قبل، «غلامعلی حدادعادل» در نشستی با اعضای «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب»، درباره اختلافهای درون «جبهه انقلاب» هشدار داد.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب یا «شانا»، همان تشکیلاتی بود که در انتخابات مجلس سال 98، به انشعاب از جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا «جمنا» تشکیل شد و در سال1400، محمدباقر قالیباف را بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری برگزید. همان زمان تشکیلات دیگری با نام «شورای وحدت نیروهای انقلاب» «ابراهیم رئیسی» را بهعنوان کاندیدا معرفی و نهایتا قالیباف را مجبور به کنارهگیری کرد. حالا در آستانه انتخابات مجلس، تشکیلات جدیدی به اسم «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» ظاهرا با هدف برقراری آتشبس بین نیروهای جناح راست و احتمالا شکلدهی یک ائتلاف انتخاباتی، فعال شده است. تشکیلاتی که اعضای آن همپوشانی بسیاری با جمنا دارند و حدادعادل هم سخنران اولین مجمع آن بوده است. برخی با یادآوری حمایت حدادعادل از ریاستجمهوری قالیباف در انتخابات 1400، این فعالیت را نوعی تلاش انتخاباتی برای سرلیستی رئیس فعلی مجلس در فهرست اصولگرایان تحلیل میکنند؛ هرچند رصد دعواها در داخل جناح راست، به ما اینطور میگوید که چیزی به اسم فهرست واحد اصولگرایان برای انتخابات آتی متولد نخواهد شد.
بگذریم؛ واژهسازیهای جناح راست به جمنا، شانا، جانا و... ختم نشد و در این میان خود قالیباف هم بیکار ننشست و همین دو، سه هفته قبل، از کلمه مخفف جدیدی رونمایی کرد. او در بین اعضای تشکیلات نوظهوری که خود را «مجمع بیداری نیروهای انقلاب» و به اختصار «مبنا» نامیده بودند، تأکید کرد: «هدف از برگزاری این نشست، آن است که اهمیت انتخابات را بدانیم... هدف ما رقابت نیست و برای وحدت و همدلی کنار هم جمع شدهایم».
صفبندیهای جناح راست برای حضور در یک لیگ داخلی در اسفند امسال، مرزهای چندان شفافی ندارد و صفبندیهای آن برای مخاطب بیرونی چندان واضح نیست؛ بااینحال، به نظر میرسد تنها یک گروه هست که در این جناح، تکلیف خود را با بقیه یکسره کرده و برای حذف همه انواع رقبا، لباس رزم پوشیده و به نیروهای نیابتی خود نیز در حال ساماندادن است؛ همان گروهی که بعد از فتح دولت در انتخابات سال 1400، حالا همه مجلس را هم میخواهد؛ یکدست و بدون حضور رقیبی معنادار و دردسرساز در داخل صحن.
باید دید جبهه پایداری پایان امسال به هدف میانمدت خود یعنی فتح دو قوه از سه قوه کشور دست خواهد یافت؟ در آن زمان بهتر میتوان تحلیل کرد که چشمانداز گسترش قدرت و نفوذ شبکه پایداری در میان ارکان کشور تا کجا خواهد رسید.