کدخبر: ۳۵۷۴

کاش قدر مسئولین کشور را بیشتر بدانیم، در جهانی هستیم که خبرنگار یا فعال سیاسی را بابت نقد حاکمیت به زندان محکوم می‌کنند

چندی پیش ایمیلی دریافت کردم با این عنوان: چطورید آقای وکیل خاطره؟ ارسال کننده ی ایمیل خودش را اینگونه معرفی کرده بود؛ من در کشوری به حرفه ی وکالت اشتغال دارم که فرسنگ‌ها از مختصات کشورهای تابع جمهوری و دموکراسی فاصله دارد و هیچ یک از حقوق ابتدایی انسان‌ها که شما از آن به حقوق اساسی ملت یاد می‌کنید، رعایت نمی‌شود. خفقان حاکم بر جامعه ای که من در آن زندگی می‌کنم به حدی است که با دیدن مطالب شما به خودم گفتم، کاش می‌شد من هم مثل شما در کمال آزادی، بدون ترس و لکنت‌زبان از مشکلات جامعه و معضلات اجتماعی کشورم و یا خاطرات پرونده هایم مطلب منتشر می‌کردم، کاش در کشور من هم خبرگزاری مثل خبرآنلاین بود تا مطالبم را منتشر می‌کرد، اما حیف که اینجا خفقان بیداد می‌کند و آزادی بیان ادعایی غریب و غیر قابل دسترس است.

ارسال کننده ایمیل پس از چند صفحه گلایه و قطار کردن توقعاتش، تقاضایی داشت برای عینیت بخشیدن به آنچه به عنوان آرزو هایش از آن نام برده بود؛

انتشار خاطرات پرونده‌ها و بازگو کردن مشکلات جامعه‌ای که به گفته وی خفقان حاکم بر فضای رسانه‌ها مانع نشر و انتشار آن شده. این شد که از بنده تقاضا کرد اگر ممکن است هر از چندی مطالب وی را با عنوان خاطرات وکیل خارجی در صفحه ی وبلاگم منتشر کنم. هنوز راجع به قبول یا رد پیشنهادش، پاسخی نداده بودم که اولین فایل را ارسال کرد:

اولین صفحه فایل ارسالی تصویر خبرنگاری بود که بنا به گفته وی بابت انتشار توییتی راجع به مرگ دختری نوجوان به یکسال حبس محکوم شده بود و تصویر دوم چهره مرد میانسالی بود در حال گفتگو با تعدادی خبرنگار ، ذیل این تصویر نیز نوشته شده بود:محکومیت به زندان بابت سخنرانی در سمینار نجات کشور. وکیل خارجی نوشته بود، صاحبان این دو تصویر موکل‌های من هستند که چندی پیش در دادگاه فدرال محکوم به تحمل زندان شده اند، آن هم به دلیل بیان برخی مطالب در نقد رفتار مقامات ایالتی و تذکر به لزوم رعایت قانون.

نکته غم انگیز مطالب وکیل خارجی آنجا بود که در مطالب و گزارش‌های منتسب به موکل‌های وی چیزی جز یادآوری قوانین فدرال و تذکر به مقامات عالی ایالتی مطلب دیگری مشاهده نمی‌شد، به همین جهت از باب اطمینان خاطر همزمان که از وی خواستم راجع به جزییات پرونده موکل‌هایش برایم توضیح دهد، شروع کردم به جستجو راجع به قوانین فدرال و مقررات حاکم بر وظایف و اختیارات مقامات عالی ایالتی در کشوری که او زندگی می‌کند.

پس از رد و بدل شدن چند پیام مطمئن شدم که بنده خدا حق دارد، بگوید در کشورش خفقان هست و چیزی تحت عنوان نقد عملکرد حاکمیت و یا آزادی بیان برای رسانه‌ها و اصحاب رسانه وجود ندارد.

این شد که بلافاصله سجده شکر به جا آورده، خدا را هزاران بار شکر کردم که در کشور عزیزم ایران، اهالی رسانه، فعالان مدنی و سیاسی، وکلای دادگستری و استادان دانشگاه بدون ترس از مجازات و یا اخراج از دانشگاه و ممنوع‌الکار شدن، با صراحت لهجه و بدون لکنت زبان مجاز به نقد حاکمیت هستند.

به شکرانه این نعمت ارزشمند به وی قول دادم تا جایی که شرایط اقتضا کند، مطالب و درددل‌های وی را در خبرگزاری خبرآنلاین منتشر کنم. لذا چنانچه سردبیری محترم موافقت کنند، سعی می‌کنم به سیاق چند سال گذشته که هر هفته (یکشنبه صبح) مطالب خاطرات وکیل به طور منظم منتشر می‌شد، مطالب وکیل خارجی را منتشر کنم.

منبع: خبر آنلاین
کدخبر: ۳۵۷۴
ارسال نظر