این مذاکره، شکست ندارد!
مذاکره عراقچی و ویتکاف در ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ حتی قبل از آغاز، برد-برد شده است و شکست ندارد!. این مذاکره،چه مستقیم و چه غیر مستقیم، چه با عکس و چه بی عکس، چه با لبخند یا اخم و چه با نتیجه و چه بی نتیجه برگزار شود، یقینا بر آینده جمهوری اسلامی و منطقه، نتایج مثبتی می گذارد.
نتایجی که فرآتر از تاثیرات بر دو کشور مذاکره کننده، به عنوان آغازی بر پایان دوران کلاسیک حوزه بین الملل از آن یاد خواهد شد.
دلایلم در چرایی این ادعا اینهاست:
۱- اصل مذاکره
اصل مذاکره عراقچی و ویتکاف در عمان فی النفسه یک پیروزی دیپلماتیک برای ایران و آمریکاست. مذاکره ای به درخواست رسمی آمریکا و با پذیرش ایران. آنهم با نامه نگاری علنی در سطح رهبران دو کشور. شاید این مهم ترین تابوشکنی دیپلماتیک در تاریخ تقابل جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا باشد که در قالبِ یک «محرمانه ی آشکار» به «توافقی علنی» برای انجام مذاکره دو جانبه انجامیده است. اتفاقی که می تواند فرآتر از یک مذاکره مقطعی، به عنوان مبنایی برای تداوم دیپلماسی میان دو کشور قرار بگیرد.
۲-موضوع مذاکره
از مذاکرات سعد آباد در سال ۱۳۸۲ تا امروز یعنی در حدود ۲۲ سال، عدم دستیابی جمهوری اسلامی ایران به «سلاح اتمی» همواره در دستور کار مذاکرات هسته ای قرار داشته و جالب است که ترامپ هم اعلام کرده در مذاکره دو جانبه در فروردین ۱۴۰۴ هم تنها درخواستش،همین است!. اگر نوشتم مذاکره عراقچی و ویتکاف شکست ندارد، بخاطر همین موضوع مذاکره است که شاید انجام توافق درباره آن میان ایران و آمریکا حتی به مذاکره هم نیازی نداشت!. چون ترامپ می توانست از طریق فشار با اهرم های دیپلماتیک و نظارتی نظیر آژانس انرژی اتمی به آن برسد ولی او تعمدا آن را دستمایه آغاز یک مذاکره دو جانبه قرار داد تا با کمترین احتمال شکست به میدان مذاکره و احتمالا مصالحه دو جانبه با ایران وارد شود وگرنه واقعا اگر ترامپ قصد ایجاد به شکست کشاندن مذاکره «ایران و آمریکا» را داشت، به راحتی می توانست پای خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران نظیر «خلع سلاح موشکی» را به فضای مذاکره باز کرده و یا یکی از چهره های مخالف جمهوری اسلامی ایران را به کاخ سفید دعوت کند که نکرد!.
۳- مخالفان مذاکره
یکی از مهم ترین شاخص های پیش بینی شکست یا پیروزی برای یک مذاکره، شاخص مخالفان آن است. شاید برای اولین بار باشد که مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا با هیچ مخالفت جدی و آشکار روبرو نیست. در حالیکه برجام، مخالفان علنی و تأثیرگذاری همچون عربستان، رژیم صهیونیستی و روسیه-البته این آخری در نهان- داشت!. در داخل ایران هم طناب طویل مخالفان برجام هم آنقدر ضخیم شد که از پس اعدام توافق هسته ای بربیاد. ولی امروز به دلایل مختلف نه روسیه و عربستان مخالف هستند و نه اروپایی ها و اسرائیل شجاعت ابراز مخالفت با مذاکره ایران و آمریکا را دارند. در داخل ایران هم «دولت سایه» بخوبی توسط «حاکمیت» مهار شده و کنار گذاشتن بهنگام ظریف هم مزید بر علت شده تا تریبون داران افراطی بهارستان هم بی بهانه و خلع سلاح شوند. خب وقتی مذاکراتی اینگونه بدون مخالف آغاز می شود، چه دلیلی برای شکست احتمالی آن می توان اقامه کرد؟. به عبارت صریح تر مذاکره ی بی مخالف به هر نتیجه ای هم که برسد، شکست تلقی نخواهد شد!.
۴- موافقان مذاکره
درباره صف موافقان مذاکره هم فقط کافی است، نام رژیم صهیونیستی را از فهرست کشورهای عضو سازمان ملل متحد کم کنید، بقیه کشور یقینا -با درجات متفاوت- از مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا استقبال خواهند کرد، البته که تروئیکای اروپایی و روسیه و چین از حذف خود در میز مذاکره با ایران، چندان خشنود نیستند ولی چون درگیر چالش های مخصوص خود با ترامپ هستند، ترجیح می دهند فعلا لااقل نقش یک «موافق نما» را درباره مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا بازی کنند تا لااقل گرفتار چالش مضاعفی با ترامپ نشوند!.
۵- اقتصادِ مذاکره
شاید مهم ترین دلیل برای پیش بینی عدم شکست برای مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا، اعلام موافقت ضمنی جمهوری اسلامی با مباحث مربوط به «اقتصادِ مذاکره» در آخرین روزهای پیش از آغاز مذاکره با آمریکا باشد. تابوشکنی بی سابقه رئیس جمهور پزشکیان در اعلام بلامانع بودن سرمایه گذاری های-مشروع- آمریکا در جمهوری اسلامی ایران آنهم به نقل از رهبری، مهم ترین تضمین درخواستی آمریکا را درباره اقتصادِ مذاکره تامین کرد و عراقچی را با شانس بالای ۹۹ درصد موفقیت به مسقط فرستاد.
۶- روح مذاکره
ترامپ با اتخاذ روش «محرمانه های آشکار»، مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا در عمان را از مهم ترین مشکل برجام دور کرده و با تزریق شفافیت به روایت مذاکرات دو جانبه، جلوی تکرار بازی «متن برجام» و «روح برجام» را از همین ابتدا گرفته است.
البته قبلا در یادداشت «دیپلماسی بی دیپلمات» این مزیت را بیشتر توضیح داده ام ولی به عنوان یکی از دلایل خود برای اثبات ادعای «این مذاکره ایران و آمریکا، شکست ندارد!» لازم دیدم دوباره به آن استناد کنم که در فضای دیپلماسی بی دیپلمات، مطمئنا دیگر خبری از مذاکرات طولانی و فرسایشی نیست و «تک دیدارها» یا «تک تماس ها و مذاکرات» میان رهبران جهان منجر به اخذ تصمیمات مهم خواهد شد و دیگر فرصتی به دیپلماتها برای بکارگیری واژه های با معانی گوناگون در اسناد بین المللی نخواهد داد. البته که جنگ روایتها و رسانه در مذاکره ایران و آمریکا هم جایگاه بسیار ویژه ای دارد و طرفین، کم و بیش به آن مشغولند ولی آنچه فرضیه شکست مشابه برجام را از مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا دور می کند این است که روش این مذاکره، بیشتر به شفافیت و صراحت متمایل است تا تکرار سناریوی «روح و متن برجام». شاهدش هم روشن شدن اقتصادِ مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا با صدور مجوز سرمایه گذاری برای آمریکایی ها از سوی نظام با اعلام رئیس جمهور!.
۷-فردای مذاکره
برجام به عنوان سندی بین المللی با داشتن یک افق ده ساله، تنوع برنامه ها و شرکای فراوان، بخاطر عدم شفافیت و هماهنگی لازم اجرایی، هرگز از «فردای مشخصی» برخوردار نشد و همین موضوع موجب شد تا شکاف میزان بهرهمندی میان شرکا به دعوای اصلی ترامپ- اوباما منجر شده و نهایتا به خروج آمریکا از برجام بیانجامد. ضمن آنکه شرایط امروز منطقه هم کاملا در قیاس با زمان برجام تغییر کرده و اصولاً دیگر نیازی به طرح مسائل چالش برانگیز منطقه ای نظیر آنچه در آن زمان برجام ۲ و ۳ نام گرفت، در مذاکره دو جانبه فعلی ایران و آمریکا وجود ندارد. به همین دلیل بر خلاف برجام، فردای مذاکره ایران و آمریکا فضای مشخص تری در حل چالش ها و تقویت راه حل ها خواهد داشت.
در خاتمه همانطور که در یادداشت «موازنه سازی میان مقاومت و مصالحه، ممکن یا محال؟» یادآور شدم، امیدوارم به مذاکره ایران و آمریکا فرآتر از جناح و دولت خاصی نگاه کنیم و به نتیجه بخشی آن کمک کنیم. چرا که عدم توافق ایران و آمریکا در مذاکرات پیش رو یقیناً به باز شدن هر چه بیشتر دست رژیم صهیونیستی در تداوم جنایتهای خود علیه محور مقاومت و تجاوزاتش ضد جمهوری اسلامی ایران می انجامد که هیچ ایرانی باشرفی راضی به انجام آن نخواهد بود.