یلدای ماندگار
از راه رسیدن یلدا، سفری باستانی به قدمت سه هزار سال را تداعی میکند. از نیاکانمان آموختیم که آغاز زمستان و سپید و برفی شدن جهان را به جشن بنشینیم.
یلدا، شبی است که در فردای آن خورشید تولدی دیگر دارد و نوید بلندتر شدن روزها و روشنایی بیشتر را میدهد و اینها همه نمادی است از روشنبینی، امید بهآینده و گشودن افقهای تازه در نزد ایرانیان. یکی از بارزترین خصوصیات فرهنگ ایرانی، غنای آن از مناسبتها و آیینهاست که برگهای تقویم را به ابزاری برای یادآوری امید به زندگی، تغییرات جهانی و ساختن خاطرههای جمعی مبدل کرده است. یلدا هنوز هم همانند سایر جشنهای ایرانی، همچنان با حفظ اصالت و جزییات کهن خود، جاندارتر از همیشه برپا میشود. من، اساسا مقاومت عدهای در مقابله با عناصر فرهنگ و هویتساز ملی را نمیفهمم. معتقدم همانگونه که باستانگرایی افراطی نتوانست آیینهای دینی را کمرنگ کند، این تلاشها نیز ثمری در پی نخواهد داشت. اخیرا شاهد بودیم که در پی تلاش برای تهیسازی یلدا از هویت و ماهیت خود، با کجسلیقگی نام «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» را بر آن نهادند تا در گذر زمان، به نوعی استحاله تاریخی را سبب شوند. بیتردید، آنچه در این برهه از زمان -که شاهد شکافهای نگرانکننده در جامعه هستیم - نیازمند استفاده از هر فرصتی برای نزدیک کردن ایرانیان، عمق دادن به پیوندهای تاریخی و تقویت عناصر هویتی هستیم. با دست کشیدن از مهندسی کردن مناسبتهای فرهنگی و تقویت سنتهای موجود، میتوان در روزهایی که نظرسنجیها، عموما حاکی از کاهش شادی و نشاط است، این ضعف دیگر جامعه ایران امروز را نیز پوشش داده و ایرانی شاداب بسازیم. از دیگر کارکردهای مهم یلدا و سایر مناسبتهای ملی و دینی، برکشیدن خیر جمعی است. این روزها، گذار همراهانه با یکدیگر و تلاش برای رونق دادن به سفره همه آنانی که سفرههای کم و بیش خالی دارند موجب احیای روح خیرخواهی جمعی، همدلی و افزایش بار معنوی جامعه خواهد شد.
فراموش نکنیم؛ خانوادههایی هستند که توانی برای تامین بساط یلدایی ندارند، فرزندان ایرانی که در آرزوی داشتن خانوادهای برای دور هم جمع شدن و جشن گرفتن هستند و ناگوارتر، کمتوانانی که حتی دستی برای دانه کردن انار ندارند. یلدا، بهانهای است برای سرودن مهربانانه باهمبودگی.
یلدا بر همه ایرانیان و فارسیزبانان مبارک.