آقای رئیسی! فقط ٥٠٠ میلیون دلار؟!
تحلیل زوایای مختلف سفر به پاکستان و سریلانکا نشان میدهد که نه دستاورد فعلی و نه چشمانداز توسعه آتی روابط، انطباقی با سطح عالی ندارد و اعزام یک وزیر، منطقیتر بود.
نیازی به ذکر این مقدمه نیست که سفرها و دیدارهای دیپلماتیک، آن هم در سطح عالی و سران، همیشه نشان دهنده اقدامات مهمی هستند که راه را برای توسعه روابط اقتصادی و حفظ منافع ملی هموار می کنند و برنامه ریزی برای سفر خارجی روسای جمهور، یک عملیات پیچیده، هزینه بردار و هدفمند است. دو سفر خارجی اخیر سید ابراهیم رئیسی به دو کشور آسیایی پاکستان و سریلانکا، ما را با این پرسش روبرو میکند که در شرایط فعلی، ایران با این دو کشور اصطلاحا چه صنمی دارد و چرا سفر باید در سطح عالی صورت بگیرد؟
بگذارید پاسخ این سوال را از زبان خود آقای رئیسی بشنویم. او در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره دستاوردهای این دو سفر، به این اشاره کرده که «مردم پاکستان علاقه بسیاری به انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی دارند» و «درباره همکاری ها در حوزه انرژی تصمیماتی اتخاذ و مقرر شد این همکاریها با قوت ادامه پیدا کند. همچنین در حوزه همکاریهای تجاری و اقتصادی، با موافقت دو کشور، رسیدن حجم مبادلات به ۱۰ میلیارد دلار در گام اول هدف گذاری شد».
رئیسی به این اشاره کرده که «فعالان اقتصادی پاکستانی، مصمم بودند کار را به نحوی دنبال کنند که در زمان کوتاهی به حجم تجارت ۱۰ میلیارد دلاری برسیم». وی درباره سریلانکا نیز اعلام کرده که حضور در مراسم «افتتاح طرح بزرگ و چند منظوره برقآبی در این کشور که از سوی شرکت ایرانی فرآب ساخته شده» هدف اصلی و «موضوع دوم سفر به سریلانکا گسترش تجارت و همکاری اقتصادی با این کشور بود که تصمیمات خوبی درباره آنها اتخاذ شد».
رئیس قوه مجریه در بیان پیام سیاسی سفر نیز گفته «منطقه و جهان این پیام را از این سفر دریافت کردند که جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است که هم میتواند از جایگاه اقتدار و عزت سخن خود را با دشمنان بیان کند و هم ارتباط خود را با دوستان تداوم و تحکیم بخشد». خبرگزاری دولتی ایرنا هم از این خبر داده که در دیدار رئیسی و همتای او در سریلانکا، ۵ سند همکاری در زمینههای فرهنگی، سینمایی، گردشگری و علمیوفناوری به امضا رسید.
خوب... در یک تحلیل اجمالی و کوتاه، خیلی راحت میتوان نتیجه گرفت که واقعا خبری نیست و ما به قول خود آقای رئیسی، بیشتر با یک ارسال پیام سیاسی به جهانیان روبرو هستیم. رئیس قوه مجریه میخواهد به زبان ساده بگوید: پس از حمله تنبیهی به اسراییل، لازم دیدیم نشان دهیم که ارتباط خود را با دوستانمان ادامه میدهیم. همین.
ما با صحنه گویا و روشنی مواجه هستیم که به ما میگوید، نه دستاورد فعلی و نه چشمانداز توسعه آتی روابط ایران با پاکستان و سریلانکا، انطباقی با سطح عالی ندارد و اعزام یک وزیر، منطقیتر بود. چرا که سخنان رئیسی درباره اهداف اقتصادی هم، حامل هیچ دالّ و نشانهای از پیشرفت نیست. او میگوید: «مصمم بودند کار را به نحوی دنبال کنند که در زمان کوتاهی به حجم تجارت ۱۰ میلیارد دلاری برسیم». به چه نحوی؟ آیا پروژه، برنامه و تعریف روشنی برای رسیدن به هدف ۱۰ میلیارد دلاری وجود دارد؟ آیا هدف از سفر در سطح عالی، صرفا سلام و احوالپرسی و هدف گذاری است؟ در شرایطی که هیچ پیشرفتی در مورد خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان وجود ندارد و حتی اگر لولهای نیز احداث شود، گاز چندانی برای صدور نداریم، در دیگر حوزههای اقتصادی، اتفاق خاصی روی داده است؟
درباره سریلانکا نیز باید به این اشاره کرد که صادرات خدمات فنی مهندسی شرکت دولتی فرآب، قطعا رویداد ارزشمندی است و عملیات فنی مهندسین ایرانی در سریلانکا، شایان تقدیر است. این شرکت اعلام کرده که از قِبل این پروژه، پانصد میلیون دلار پول نقد تحویل گرفته است. قطعا کسب چنین درآمدی، سزاوار تحسین است. اما واقعیت این است که این شرکت معتبر ایرانی، همواره گل سر سبد صادرات خدمات فنی مهندسی بوده و در دوران روحانی و حتی قبل از روحانی هم، فارغ از مسیر سیاسی قوه مجریه، کار خودش را کرده، جایزه گرفته و از آسیای میانه و عراق گرفته تا آفریقا، پروژههای بزرگ خود را با موفقیت و با استانداردهای جهانی اجرا کرده است. یعنی به عبارتی روشن و بدون تعارف، موفقیت فرآب، دخلی به دولت ندارد و بخشی از انباشت دانش، تخصص و اعتبار ذخایر علمی و فنی کشور است. در نتیجه، اینجا هم نیازی به حضور رئیسی نبود و اتفاق جدیدی روی نداده که منجر به توسعه روابط اقتصادی کشور شود. اگر شرایط حاکم بر روابط خارجی ایران و مشکلات داخلی رفع شود، ظرفیت ایران برای صادرات خدمات علمی و فنی مهندسی، خیلی خیلی بیشتر از پولی است که فرآب از سریلانکا درآورده است.
ایران، هم اکنون در شرایط اقتصادی بسیار دردناک و اسفناکی به سر میبرد. تورم در همهی بخشهای زندگی ما ایرانیان بیداد میکند و بدون تردید، بخش قابل توجهی از این وضعیت، ناشی از رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی، موضوع تحریمهای آمریکا، مساله هستهای، بیتوجهی به FATF و شفافیت مالی و اختلاف با آمریکا و اروپا است. تا زمانی که راهی برای خروج از این آچمز عجیب پیدا نشود، نه در شرق آسیا، نه در میان همسایگان، نه در آفریقا و دیگر مناطق جهان و نه در سیارات دیگر، نمیتوان کاری برای اقتصاد ایران کرد.
شاید برای مصرف داخلی ماشینهای تبلیغاتی و جناحی، بتوان صدها بار در مورد ترجیح سیاست همسایگی دادِ سخن داد و اعلام کرد که ایران نیازی به ارتباط با آمریکا و اروپا ندارد، اما بر روی ارض واقع، شرایط روشنی داریم که نشان میدهد حتی عراق نیز که مثلا نزدیکترین دوست منطقهای جمهوری اسلامی ایران است، در این شرایط سخت، نمیتواند دو ماهیتابه املت و دو بطری نوشابه از ایران بخرد و پول آن را نقدا پرداخت کند.
دیپلماسی و سیاست خارجی، سینما و سریال تلویزیونی نیست که بشود با چهار تهیه کننده خودی و چند شرکت و نهاد دولتی و حاکمیتی سر و ته ان را هم آورد و جشنواره های فرمایشی به راه انداخت. دیپلماسی و سیاست خارجی، حوزه ای نیست که بتوان با چند دقیقه سخنرانی شعاری و انگیزشی صدر و ذیل آن را به هم دوخت. این حوزه، علاوه بر عامل انسانی متخصص و اهل فن، به برنامه، رویکرد منطقی و انطباق با شرایط عینی خارج و داخل نیاز دارد.