«رحیل» و پایان کارش در تلویزیون
مجموعه تلویزیونی «رحیل» دو فصل روی آنتن رفت اما بازیها و اتفاقات در حد متوسط به نمایش درآمدند اگرچه پیش از این وعده اتفاقات متفاوتی داده شده بود اما در کنار چند مفهوم ارزشمند، اتفاق چشمگیری رخ نداد.
به گزارش پایگاه خبری 24، سریال «رحیل» داستان تاریخی عاشقانهای مربوط به اواخر دوران قاجار است و به زودی رضاخان در مسند قدرت قرار خواهد گرفت. در این مجموعه تلویزیونی دختری به اسم مها با هنرمندی معصومه عربی که یکی از درباریان قاجاریه و به تازگی از سفر کربلا بازگشته است، با سقوط حکومت قاجار، تصمیم میگیرد رهبری ندیمههای قاجاری را عهدهدار شود تا بتوانند یک تعزیه عاشورایی برپا کند. در این میان اصلان پسر صحافباشی دربار از دسیسهها و توطئهها اطلاع پیدا میکند و همین مسئله روی سرنوشت او و مها تأثیر میگذارد.
با نیمنگاهی به این داستان و مجموعه دو فصل، مخاطب به یادِ «شب دهم» حسن فتحی میافتد که به مراتب نسخه جامعتر، تأثیرگذارتر و جذابی بود. در حالیکه بازیها و اتفاقات اینجا متوسط بودند و در «شب دهم» و برخی آثار تاریخی گذشته تلویزیون اتفاقات بهتری به مراتب افتاد. برای مثال به حمیدرضا آذرنگ، اندیشه فولادوند و... اشاره میکنیم که بازی دلچسبی را از آنها شاهد نیستیم.
اگرچه پیش از شروعِ سریال در معرفی «رحیل» یک هیاهوی رسانهای به پا شد اما آنچه به نمایش درآمد با آن هیاهو خیلی نزدیک نبودند. حتی برخی از رسانهها این سریال را با «شب دهم» مقایسه کردند و ماجرای تطهیر دوران قاجاریه در تلویزیون را نیز مطرح کردند. اما در کنار این نقدهای فرمی و ساختاری به سریال، در میان تماشای این مجموعه تلویزیونی میتوان به مفاهیم ارزشمندی دست پیدا کرد.
بنابر اعتقاد حسین سلطانمحمدی منتقد سینما و تلویزیون سریال «رحیل» نوعی واکنش به ادعاهایی مبنی بر جدایی فرهنگ ایران و اسلام است؛ نکته مهمی که وجود دارد این است که سازمان صدا و سیما، پردازش هویت و جستوجوی ریشه هویت اصیل ایرانی در تاریخ و استمرار آن را از این سریالها دنبال میکند. این هم نوعی واکنش به مغلطههای سالهای اخیر است که برخی تفاوت بین مفهوم دینی و مفهوم بومی میان ایران و اسلام را مطرح میکردند. این سریالها میتواند پاسخ به این شبهات باشد که این رفتارها، رفتارهای ریشهای در بطن جامعه ایرانی و جزوی از هویت واقعی ایرانی بوده است. حتی از شهید مطهری کتابی با عنوان «خدمات متقابل ایران و اسلام» داریم. فرهنگ ایرانی و اسلامی عملا جدا شدنی و سوا کردنی نبود.
نمیتوان گفت که فرهنگ ایرانی چیز دیگری بوده که اسلام آن را زیر و رو کرده است. این نوع مجموعهپردازی در حال تثبیت این نگرش است که هویت ایرانی بهطور ریشهدار آغشته و لاینفک از هویت دینی خود است. وقتی در دورانی مثل قاجار یا رویدادهای خاص تاریخی مثل نهضت تنباکو، شاهد حضور زنان هستیم، با یک کنش سیاسی در بطن سلطنت مواجه میشویم. در این واقعه زنان دربار قلیانها را با این استدلال میشکنند که آن فردی که من را به شاه حلال کرد، امروز فتوایی داده که باید به آن عمل کنیم. روایتهایی مثل «رحیل» میتواند این تاریخ و کنش را به مردم انتقال دهد. اگر واکنشی در تاریخ بوده، میتوان با استفاده از این چنین سریالهایی آن را منعکس و زنان قهرمان را معرفی کرد.
سلطانمحمدی معتقد است سریال «رحیل» به نقش تأثیرگذار زنان در هویتبخشی به فرهنگ ایرانی و اسلامی اشاره دارد. چرا که زنان در تاریخ و در هویت سیاسی ایران همیشه فعال بودند. نباید آنان را افرادی منفعل تصور کنیم. شاید در دوران مدرن برخی از زنان خود را به طور انفجاری و بدون مرز در معرض نمایش قرار میدهند، اما هویت رسمی زن ایرانی در طول تاریخ نشاندهنده این است که جامعه ایران فعال و آگاه به رویدادهای زمانه و کنشمند بوده است.
زن ایرانی در تاریخ معاصر نسبت به همه آنچه که در تعامل با فرهنگ غربی داشته، یک عنصر فعال و کنشگر بوده و هویت خود را حفظ کرده است. این نوع کارها که سازمان صدا و سیما از طریق سریالها، پردازش تصویری، پردازش پوشش و هویت بصری انجام میدهد، همان توجه به هویتی است که در سوال به آن اشاره کردید.
ما داستانهای زیادی در صدا و سیما داشتیم که کاراکتر اول آن زن بوده و سایر شخصیتهای داستان حول محور زنان حرکت میکردند. این فیلمها زنان را به نوعی فعال جامعه خودشان در گذشته نشان میدادند. همین رویکرد را در جامعه فعلی هم میتوانم به کار بگیریم. جامعه فعلی تصاویر و بروز مجسم شخصیتهای گوناگون از زنان و وقایع تاریخی دارند. درست است که الان طبقهبندیهای اجتماعی پررنگتر شده است. مثلاً در سریال «رحیل» زنان را خانواده و جمع قبیله و طایفه میبینیم و شهر و ساختار بیرونی با پدیده حضور زنان گسترش پیدا نکرده است.
در کنار نقدها و تحسینِ مفاهیم ارزشمند سریال توجه به یک نکتهای ضرورت دارد؛ حضور مشاوران متخصص تاریخی، دینی و سیاسی در کنار پروژههای تلویزیونی لازم است. چرا که پرداختن به چنین موضوعاتی هم باید با حضور و کمک کارشناسانی که تاریخ میدانند پیگیری شود. مثلاً در سریال «سرزمین کهن» نام دکتر عباس سلیمی نمین را به عنوان مشاور تاریخی میبینیم. اگر این مدل کارشناسان بتوانند به فیلمنامهنویس و کارگردان کمک کنند شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
کارگردان باید از لحاظ تکنیکی موضوع را طوری طراحی کند که این ریشههای هویتی نمایان باشد. در دوره جدید هم میتوان با حفظ محور اصالت هویت ایرانی و اسلامی روایتهای بسیاری تعریف کرد تا داستان پخته و عمیقی برای جامعه روایت کنیم. «رحیل» و «سرزمین مادری» مدلهایی هستند که در این مسیر حرکت میکنند.
مجموعه تلویزیونی «رحیل» دو فصل روی آنتن بود و به پایان راه رسید و حالا قرار است «بیستکویید» سریال متفاوتی که هم میتواند طنازی داشته باشد و هم روایتگر اتفاقات کرونایی باشد به عنوان سریال تازه شبکه سه سیما روی آنتن برود.