برخی همه را بی شرف و باطل و خود را فقط حق می دانند / در کلابهاوس عده ای به انبانی از حرف تبدیل شده اند/ همه پیش بینی ها یتان غلط بود کمی شرمنده باشید
خیلی جاها آدمی باید فشار قدرت را در خودش رام بکند و آن را تحت ضبط و کنترل خودش بگیرد. به نحوی که اجازه ندهد این اندیشه های باطل با این محاسبه های گمراه گر و برائت جویانه ما را از کارهایی که در رابطه با خودمان باید انجام بدهیم غافل بکند.
به گزارش پایگاه خبری 24، گاه به کلابهاوس می روم و مشاهده می کنم واقعا عده ای تبدیل شده اند به انبانی از حرف ، همه را مورد عتاب و ملامت قرار می دهند، ولی کار خودشان همین حرف زدن ها، پیش بینی های باطل، محکوم کردن ها، بی شرف خواندن این آن، حتی گاهی دشنام دادن ها و همه را بر باطل، و خود را بر حق دانستن است. کسی نیست که از اینان بپرسد بعد از سه سال که آمدید این مسایل را گفتید و باطل بودن و کاذب بودن پاره ای از آن سخنان و پیش بینی هایتان مثل آفتاب روشن شد، اقلا قدری خجل و شرمنده باشید، و قدری بیندیشید و راه درست تری را در پیش بگیرید، وقتی می بینید این راه تان حاصلی ندارد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،عبدالکریم سروش در سخنانی با اعلام مطالب بالا، بر اهمیت اصلاح امور خود و خانواده تاکید کرد و گفت: «از این نکته بسیار مهم نباید غافل باشیم و گمان کنیم همه چیز در گرو سیاست است، پس اول سیاست را بسازیم، و حاکمان خوب را در مصدر امور بنشانیم، و بعد به کارهای دیگر بپردازیم.» وی در ادامه گفت: « خیر ، ما باید در حوزه های محدود شخصی خودمان گرفته، تا خانواده و تا حوزه های بزرگتر باید نیکوکاری و عدل گستری بکنیم.»
سروش در ادامه به خوی پرهیز از پرداختن به کارهای دشوار توسط آدمی پرداخت و گفت: «آدمی به دلیل این که همیشه از کارهای سخت می گریزد، سعی می کند بدی ها را به بهانه گسترش فقر و فساد، به دیگران نسبت داده و خود را ناتوان جلوه بدهد؛ با ذکر این که کاری از دست ما برنمی آید.» او افزود: «خارجی ها در این زمینه کاری که از دستشان برمی آید به خوبی انجام می دهند. حال این که اگر آن کاری که از دستتان برمی آید، انجام بدهید مانند آن که خود و خانواده تان را اصلاح بکنید و در محیط کار آدم صادق و پاک و درستکار، و از این منظر الگو و نمونه برای دیگران باشید، بسیار حائز اهمیت است و اتفاقا این دست از کارها بسیار سخت و دشوار بوده ولی باید انجام داد تا دیگران یاد بگیرند. جهان این گونه اصلاح می شود. به قول مولانا:
همچنان هر کاسبی اندر دکان بهر خود کوشد نه اصلاح جهان
سروش در ادامه با اشاره به «جایگاه رفیع سیاست و این که قبول دارد سیاست یعنی شهریاری و تدبیر امور کلان و کلی» افزود: «ولی ما نباید از اصلاح امور خود و خانواده غفلت کنیم و بنشینیم تا امور اصلاح بشود، بلکه باید در اصلاح امور ساده تری که مهم هم هستند غافل نمانیم. اموری که به طور ناخودآگاه، از آن ها می گریزیم و بی عملی خودمان را به ستمگری دیگران نسبت می دهیم و در نهایت به انبان حرف تبدیل می شویم.»
او با ذکر این که « گاه به کلابهاوس می رود و مشاهده می کند واقعا عده ای تبدیل شده اند به انبانی از حرف» گفت :«البته فکر می کنند دارندکاری مثبت و مفید انجام می دهند. همان که مولانا می گوید:
گوید از کارم برآوردند خلق غرق بیکاری است جانش تا به حلق
گوید او که روزگارم می برند خود ندارد روگار سودمند
همه را مورد عتاب و ملامت قرار می دهند، ولی کار خودشان همین حرف زدن ها است. همین پیش بینی های باطل، همین محکوم کردن ها، همین از در راندن ها، همین بی شرف خواندن این آن، عتاب کردن ها، حتی گاهی دشنام دادن ها همه را بر باطل دانستن، و خود را حق دانستن است. کسی نیست که از اینان بپرسد بعد از سه سال که آمدید این مسایل را گفتید و باطل بودن و کاذب بودن پاره ای از آن سخنان و پیش بینی هایتان مثل آفتاب روشن شد، اقلا قدری خجل و شرمنده باشید، و قدری بیندیشید و راه درست تری را در پیش بگیرید، وقتی می بینید این راه تان حاصلی ندارد.»
او افزود: ولی گویی عده ای قدرتشان در لافظه است، لافظه یعنی لفظ، یعنی سخنور خوبی بودن. یک عده کارشان همین لافظه است. و این ها است که به هر حال به ما در باره راه، آدرس غلط می دهند. خیلی جاها آدمی باید فشار قدرت را در خودش رام بکند و آن را تحت ضبط و کنترل خودش بگیرد. به نحوی که اجازه ندهد این اندیشه های باطل با این محاسبه های گمراه گر و برائت جویانه ما را از کارهایی که در رابطه با خودمان باید انجام بدهیم غافل بکند.»
لازم به یادآوری است که سال گذشته در 25 بهمن 1401 بود که عبدالکریم سروش نسبت به «نشست اپوزیسیون» در دانشگاه جرجتاون انتقادات تندی به عمل آورد. عبدالکریم سروش با ابراز اینکه در میان آنها حتی یک پرچم ایران هم به چشم نمیخورد گفته بود، «نامی از اسلام و دیانت قاطبۀ مردم ایران در میان نبود بلکه اکثریت آنها کمال ناآشنایی با این سنت عظیم و قویم ایرانی داشتند و یکی از آنها هم که از تجزیهطلبان مشهور و بهنام است... اینها مگر برای دلخوشی خود و برای پر کردن برنامههایی که میدانیم از کجاها سرمایه و خط سیاسی آن میرسد کاری کنند، [و گر نه] برای ملت ایران کاری نمیتوانند بکنند [چون] نه از ایران چندان شناسایی و آشنایی دارند و نه از دیانت و سنت و ارزشهای مردم آن.»
سروش هچنین با انتقاد جدی به حکومت آمریکا در وتوی قطعنامه شورای امنیت علیه کشتار اسراییل در غزه گفته بود: «حکومت آمریکا (با وتوی خود) قد علم کرد و در مقابل وجدان جهانیان ایستادو از آن مرد نامتعادل و قصاب پشتیبانی کرد. و فتوا به دوام وجواز نسل کشی در فلسطین داد. حقیقتا جای شرمندگی است... از همه هولناک تر همین سیاست های قدرت های بزرگ است که چگونه اخلاق را پایمال مصالح سیاسی کرده اند، و وجدان شان نمی جنبد، خفته و بلکه مرده است»
این فیلسوف ایرانی همچنین در نقد به هابرماس و نوح هراری که در جریان کشتار غزه اسراییل را محق می دانستند، آنان را به دلیل چنین آرایی محکوم کرده و خواهان آن شده بود «لشگر عظیم آکادمیسین ها علیه جنایات اسراییل به میدان بیایند.» او در سخنان خود به مهمترین «نشانه های شکست اسراییل» در جنگ غزه اشاره کرده بود.