پشت پای صداوسیما به دو دهه زندگی یک خبرنگار/ آیا مدیران صداوسیما همه هزینهکردهایشان شبیه این است؟
جایگاه انحصاری و بودجه کلانی که صداو سیما دارد، هر رسانهنویسی را به عملکردش حساس میکند. از همین رو، نقدهای زیادی در مورد برنامههایش نوشته میشود.اما این نقدی به برنامه «برمودا» و مجری آن از منظر رسانهای است.
به گزارش پایگاه خبری 24، زینب اسماعیلی -رسانه نگار- در سایت رسانه بلاگ نوشت:از شب یلدا به این سو، سیما نشان داده که در حال تلاش برای ساخت برنامههای سرگرمکننده بیشتر با تنوع دکور و مجری و میهمان است. یکی از این برنامهها که اخیرا در حال پخش است، برنامهای است به نام «برمودا» از شبکه نسیم که خوب مجری برنامه معروفتر از خود برنامهاست؛ «کامران نجفزاده»
خبرنگار جوانی که از اوایل دهه ۸۰ با واحد مرکزی خبر کار خود را آغاز کرد ولی با ورود به بخش خبری ۲۰:۳۰ و نحوه اجرای صمیمانهاش،بسیار سریعتر از دیگران پلههای ترقی را طی کرد. میتوان گفت بخشهای خبری که او درآن مجری بود یا مستندهای خبری که ساخت، از قاب تلویزیون دیده میشد. در حالیکه مخاطبان از اجراهای خشک مجریان خبر قدیمی دلزده بودند.
کامران نجفزاده بعد از دورهای کار در بخشهای خبری به پاریس فرستاده شد اما بعد از مدتی کار در آنجا، بهعنوان عنصر نامطلوب از سوی دولت فرانسه شناخته شده و به تهران بازگشت. بعد از یکیدو نوبت حضور در پوشش مذاکرات هستهای در وین، پرنده اقبال روی شانهاش نشست و مدیران صداوسیما، آس خود را به او رو کردند؛ اعزام به نیویورک در سمت نماینده خبری ایران در سازمان ملل. اما نتیجه رو شدن آس مدیران سازمان برای افزودن به سابقه کاری او تقریبا هیچ بود. نه گزارش چندان چشمگیر یا مصاحبه خاصی از نیویورک ارسال کرد و نه او که بازگشته نشان میدهد تجربه خاصی اندوخته باشد. نباید از یاد برد که کار در نیویورک به دلیل حضور همه شبکههای بزرگ دنیا و اعزام صدها تیم خبری در مناسبتهای مهم سازمان ملل، کار را برای خبرنگاری که در محیط بدون رقیب صداوسیما فراگرفته بسیار بسیار سخت است و شاید یکی از دلایل چشمگیر نبودن عملکرد او در نیویورک به همین نکته بازمیگردد که البته مساله این یادداشت نیست.
حالا این خبرنگار و مجری سابق به تهران بازگشته و برنامهای گفتوگو محور به نام «برمودا» را اجرا می کند.
خود همین موضوع، نیازمند توقف و بررسی است. چرا نجف زاده بعد از دو دهه تجربه در کار خبرنگاری و تولید محتوای خبری و جدی باید مجری یک برنامه گفتوگو محور و سرگرمکننده شود؟ در او چه پتانسیلی بعد از دو دهه کشف شده که میتواند میزبان گفتوگوهای سرگرمکنندهای شود؟ از همه مهمتر آیا صداوسیما با این انتخاب، نشان میدهد که در دو دهه گذشته با دادن بخش خبری به او اشتباه کردهاست؟ آیا مدیران صداوسیما همه هزینهکردهایشان شبیه این است؟ اکنون فرصت این نیست که او در قامت یک برنامه ساز جدی گفتگو محور به مسایل مهمتری بپردازد؟ مسایل مهمتری از چالشهای همسر دوم رامین مهمانپرست یا اینکه آقای حیاتی با چه وسیلهای کاغذ خبر را رول میکرد تا بتواند سریع بخواند؟ و نظایر این بحثها که در این برنامه مطرح میشود.
تجربه نیویورک دستکم برای نجفزاده میتوانست این فرصت را ایجاد کند که به مدت زمانی که در آنجا حضور داشت برنامههای گفتوگو محور و جدی خبری را دنبال کند و تجربه میاندوخت. میدید که مجری یک برنامه چگونه مدیر یا مسئولی را به چالش میکشد یا در راستای اهداف رسانه و حزبی که به آن نزدیک است، چطور بحث را مدیریت می کند.
تربیت نیروی حرفهای خبرنگار و کارآزموده دستکم دو دهه زمان میبرد. یعنی برای اینکه یک خبرنگار تازهکار از گذراندن اولین دروس دانشگاهیاش به یک ژورنالیست حرفهای تبدیل شود که مقابل وزیری بنشیند و خط سوالات مصاحبهاش را بدون دستپاچگی و تحت تاثیر قرار گرفتن بپرسد دستکم باید ۱۵ سال کار حرفهای کند. که البته برخی بعد از گذراندن همین ده ، ۱۵ سال به روابط عمومیچی نهادها تغییر مسیر میدهند که خب انتخاب یا اجبار مسیر زندگیشان است و حرجی بر آن نیست. اما صداوسیما باید بداند که با چنین تغییر مسیرهایی هر چه هزینه برای نجفزاده کرده را دور ریخته و تازه او را وارد یک وادی دیگر کرده که در آن کم سابقه است. چه آنکه ناگیرایی گفتوگوها، نگاه بهتزده و منگی لابلای گفتوگوهای برمودا و یخی فضا از همین بی تجربگی به دست میآید.
جای سوال است که بین اینهمه بازیگری که این سالها علاقمند به شومنی شدهاند، چرا مجری برای «برمودا» انتخاب نشده است شاید کمی بتواند قلاب را در دهان ماهی مخاطب نگهدارد.
نکته نهایی اینکه، گردانندگان برنامه برمودا در طول تولید یک برنامه گفتوگو محور که دستکم بین دو تا چهار ساعت طول میکشد، یک نیم صفحه اول روزنامه را با یک تیتر و عکس، پرینت میگیرند و به میهمان برنامه هدیه میدهند و به خیال خود شگفتانهای رقم میزنند. به عنوان کسی که بیست و یک سال در روزنامه و صفحات خبری کار کردهام باید بگویم دوستان روزنامه نگار هر روز بین پنج تا هشت ساعت کار میکنند و ۱۲ یا ۱۶ صفحه روزنامه واقعی با مصاحبه و گزارش و تحلیل تازه و به روز منتشر میکنند و اینهمه قمپز در نمیکنند. آنهم با هزار نگرانی سانسور و خط قرمز و نفروختن و … یک نیمتای عکس و تیتر پرینت گرفتن کار نیم ساعت هم نیست.