برای تحقق الگوی سوم، ورود مردان لازم است!
هدایت نیا معتقد است در بحث الگوی سوم نباید تمام انرژیمان را صرف نقد الگوهای غیر اسلامی کنیم بلکه به خوانش جدیدی از کنش زن، اصالت زن و شخصیت زن بر مبنای مباحث کلامی و انسانشناسی اسلامی نیاز داریم.
به گزارش پایگاه خبری 24 و به نقل از تسنیم، طیبه مجردیان، گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان با الگوی سوم شناخته میشود؛ الگویی که توسط معمار انقلاب اسلامی و در غیرت با افراط و تفریطهای الگوی سنتی شرقی و متجدد غربی مطرح شد و نویدبخش تکاملی همه جانبه برای زنان در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی بود و تا همین امروز هم در حال تکامل و به روز شدن هست. بدون شک هنوز در مسیر تحقق فراگیر الگوی سوم مشکلات غیرقابل انکاری وجود دارد؛ در همین راستا در گفتگو با فرج الله هدایت نیا، استاد حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب «الگوی سوم؛ الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه» به بررسی این هویت جدید زنانه و مشکلات و موانع تحقق این الگو پرداخته است. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
آقایان اصلاً خودشان را مخاطب الگوی سوم نمیدانند اما ورود آقایان به این بحث ضروری است
این روزها واژه الگوی سوم نقل محافل فکری و نخبگانی شده است و شاهد عظم و اهتمامی عمومی برای بازنگری در گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان هستیم. بدون شک هنوز مشکلات غیرقابل انکاری برای تحقق این الگو وجود دارد. نگاه شما نسبت به این الگو چگونه است؟ وضعیت موجود را چگونه ارزیابی میکنید؟ موانع و مشکلات اصلی را چه میدانید؟ راه برون رفت از وضع موجود را چه میدانید؟
زمانیکه من توفیق پیدا کردم و وارد این بحث شدم و کتاب الگوی سوم را نوشتم، این موضوع غریب بود و مورد توجه قرار نمیگرفت البته درحال حاضر هم فقط خانمها نسبت به بحث الگوی سوم اهتمام دارند و آقایان اصلاً خودشان را مخاطب آن نمیدانند. در حالی که اگر بخواهد مسئلهای درست شود اتفاقاً آقایان باید ورود جدی داشته باشند.
این بحث از نظر بنده که دانش آموخته فقه و حقوق هستم دو سطح متفاوت دارد. یک سطح آن ساحت فقهی مسئله است که آیا ما میتوانیم از منابع اسلامی یعنی قرآن و سنت نظریه الگوی سوم را استنباط کنیم؟ چون این مسئله مخالفان سرسختی دارد و ما هر چقدر اینجا از الگوی سوم بگوییم تا آن موضوع درست نشود و نتوانیم آنجا به یک خوانش دوباره دست پیدا کنیم به نظر میرسد که در امکان سنجی الگوی سوم به مشکل خواهیم خورد.
الگوی سوم مخالفان سرسختی دارد؛ درگیری معرفتی ما در این موضوع فقط با غربیها نیست
ما درباره اینکه الگوی سوم چیست توافق داریم ولی اینکه الگوی اول و دوم را کدام بدانیم اختلافاتی هست. اگر الگوی اول را رویکرد کهن فقهی خودمان بدانیم چون ممکن است از تعبیر سنت برداشت طعنه آمیزی شود. رویکرد اول را آن الگوی ریشهدار و کهنی که از گذشته بوده و در منابع اصیل فقه ما بوده بدانیم؛ سید یزدی در عروه الوثقی تعبیر یستحب الحبس المره فی البیت را دارد؛ یعنی مستحب است نه اینکه زن در خانه بماند، استنباط خانهنشینی زن نه، استنباط خانهنشین سازی را دارد، اینها دو تعبیر است. چند سال پیش نشستی در حوزه بود و گفتگویی بین بنده و یکی از اساتید خانم آنجا بود، و ایشان شدیداً مخالف نظریه الگوی سوم بود. بنابراین اینطور نیست که ما یک درگیری معرفتی را فقط در الگوی دوم غربی و خوانشهای آن طرفی داشته باشیم. اتفاقاً یکی از درگیریهای معرفتی ما با کسانی است که در جبهه ما هستند و برداشتشان را هم از نگاه اسلامی دارند. بنابراین به نظر میرسد این مقدم بر هر بحث دیگری است و جای آن البته اینجا نیست. کسانی که مقام افتا دارند باید این بحث را داشته باشند. البته رهبری انقلاب این جایگاه را دارند ولی گاهی اینگونه عنوان یا تعبیر میشود که شأنیت سیاسی و جایگاه زمامداری ایشان و ملاحظات اجتماعی مسئله باعث شده الگوی سوم از سوی ایشان مطرح شود.
اهمیت مرزبندی میان الگوی سنتی و الگوی سوم زن و رفع ابهامات این الگو از منظر فقهی و حقوقی به عنوان زیرساخت مسائل دیگر
باید ببینیم از نظر فقه اسلامی آیا ماندن زن در خانه مستحب است؟ یا بنابر برخی نظریات مستنبط از آیه وقرن فی بیوتکم، واجب است؟ یا اساساً کنشگری مستحب است؟ حالا حق هست یا تکلیف؟ تکلیف یک مرحله بالاتر از حق میرود، نه تنها حق دارد بلکه واجب هم هست. بنابراین اول باید تکلیف این مسئله را مشخص کنیم که حکم اولیه مسئله چیست؟ شاید حکم مسئله از نظر شرعی این باشد که ماندن در خانه یا حضور در جامعه حکم اولیهاش اباحه است و جهاد ثانوی هست که آن را واجب، مستحب یا حرام میکند. این یک بعد مسئله است. مباحث فقهی و حقوقی زیرساخت مباحث دیگر است اول آنجا باید درست شود بعد ما به لحاظ جامعه شناسی و غیره بررسی کنیم.
مسئله امکانسنجی الگوی سوم؛ تحقق الگوی سوم هرچند امکانپذیر است ولی بایستههای تحقق این الگو وجود ندارد
دومین ساحت و مرتبه بحث، امکانسنجی الگوی سوم است. فرض میگیریم بر اساس منابع اسلامی این مسئله را استنباط کنیم. ولی واقعاً میتوانیم الگوی سوم را با آن شاخصهایی که برای آن برشمردیم، داشته باشیم؟ من از خیلی از جوانهایی که گاهی در محضرشان هستم این سوال را میپرسم. نقش های سنتی زن در حصار خانواده دیده شده اما نقشهای اجتماعی، کنش اجتماعی در تمامی عرصهها است. سوال این هست که این نقشهای جدید قرار است جای نقشهای سنتی را بگیرد یا قرار است به آن اضافه شود؟ قرار است به آن اضافه شود. یعنی یک خانم امروزی شوهرداری مطلوب، مادری مطلوب داشته باشد و رضایت زناشویی و روابط والد فرزندی را در وضعیت ایده آل داشته باشد، ضمناً کنشگر اجتماعی فعال هم باشد؛ به تعبیری همان مسئله ابرزن؛ خب بسیاری میگویند این غیر ممکن است.
رهبر معظم انقلاب در پیامشان حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها را به عنوان معلمین نخستین عنوان کردند ولی از معلمین ثانی هم اسم بردهاند. در واقع ایشان هم میخواهند به همین الگو و امکان سنجی تحقق آن در جامعه خودمان بپردازند. ولی به نظر من باید روی این مسئله تأمل کنیم. تحقق الگوی سوم هرچند امکانپذیر است ولی یک سری بایستههایی دارد که آن بایستهها اصلاً محقق نیست که حالا عرض خواهم کرد. به زعم خود بنده که حداقل 10 سالی به این موضوع فکر میکنم در حوزه امکان سنجی چند مسئله مهم وجود دارد.
یک لایه بحث امکان سنجی الگوی سوم، توانمندسازی خود زن به عنوان کنشگر است
مورد اول در مسئله امکانسنجی توانمندسازی زنان برای جمع بین نقشهای سنتی و جدید است. یک لایه این توانمندسازی رشد آگاهیها است و یک لایهاش مهارتهایی است که یک خانم بتواند این دو نقش را با هم جمع کند. من جلسهای داشتم در یک اداره دولتی سوالی مطرح کردم که آیا نقش اشتغال بانوان در رضایت زناشویی در جامعه فعلی منفی است یا مثبت؟ اگر منفی است باید ببینیم دلیلش چیست؟ مشکل ساختار اداری ما است یا مشکل این است که نسلی که قرار است کنش اجتماعی کند و کارمند، مدیر، پرستار و یا پزشک است، توان جمع بین این دو را ندارد؟ حقیقتاً این یک مسئله چالشی مهم است که این لایه اصلاً فقهی نیست. یعنی میگوییم زن حق دارد؛ تزوج حق اوست، تأهل و مادری حق اوست، اشتغال، پرستاری، معلمی همه حق اوست، خب الان چگونه میتواند اینها را با هم جمع کند؟ یک لایه بحث امکان سنجی توانمندی خود زن به عنوان کنشگر است. زنی که قرار است با اولویت بخشی به کنشهای خانوادگی و نقشهای سنتی، کنشگری اجتماعی داشته باشد.
در الگوی سوم علاوه بر کنشگری زنان با کنشگری مردان هم مواجه هستیم
اما یک مسئله بسیار مهم دیگر به نظر بنده کنشگری مردان است. باز یک لایه مهم این بحث، فقهی است. تا وقتی که ما به یک خوانش جدیدی از اختیارات قوامیتی و ولایتی مرد دست پیدا نکنیم، امکان تحقق بحث الگوی سوم بسیار ضعیف است. اصل اختیارات قوامیتی شوهر، مسلم است و مستند قرآنی دارد و بحثی نیست. اما دایره اقتدار قوامیتی شوهر بر اساس الگوی اول و سوم میتواند کاملاً متفاوت باشد. مثلاً اگر شما از کسی که نگاهش الگوی اول است بپرسید اختیارات مرد به عنوان شوهر در مدیریت کنش زن در خانواده و جامعه چقدر است؟ انقدر این اختیارات را گسترده فرض کرده که حتی به مسائل شخصی زن هم تسری پیدا میکند. زن میخواهد درس بخواند، فعالیت اقتصادی، اداری، استخدامی انجام بدهد، اجازه شوهر لازم است.
درباره نظرات مختلف پیرامون اختیارات قوامیتی مرد بفرمایید.
توجه کنید دو بحث است یکی جنسیت یکی زوجیت؛ یک مسئله مهم این است که آزادی زن و کنشگری اجتماعی او بعد از ازدواج چقدر محدود میشود؟ یک نگاه حداقلی این هست که به حق استمتاع محدود میشود و لاغیر؛ نگاه مرحوم آیت الله خویی. اگر اینطور باشد عرصه کنشگری اجتماعی زن بسیار گسترده میشود. نگاه دیگر میگوید حق استمتاع شوهر و مصالح خانواده و تشخیص مصلحت خانواده باز با شوهر است. بنابراین قدری این دایره گستردهتر میشود. نگاه سوم از این فراتر میرود و میگوید به اراده و سلیقه شوهر. یعنی اگر شوهر راضی نیست نباید درس بخواند، نباید فعالیت کند، نباید به دیدار بستگانش و عیادت والدین بیمارش برود. اگر اینطور باشد الگوی سوم این وسط چه میشود؟
در بحث الگوی سوم نباید تمام انرژیمان را صرف نقد الگوهای غیر اسلامی کنیم، بلکه به خوانش جدیدی از کنش زن، اصالت زن، شخصیت زن بر مبنای مباحث کلامی و انسان شناسی نیاز داریم.
اگر نظرمان بر این است که خداوند زن را از دنده چپ مرد و برای آرامش مرد آفریده یعنی مرد را برای پرستش و زن را برای آرامش مرد آفریده است که این رویکرد بسیار غالب در منابع ما از گذشته تا فکر میکنم زمان علامه طباطبایی است یعنی نمیگوید زن و مرد برای آرامش هم و برای پرستش پروردگار آفریده شدند بلکه میگوید مرد برای پرستش و زن برای آرامش مرد آفریده شده است. در این نگرش آیا مرد هم وظیفه آرامش بخشی و موانست با زن را دارد؟ خیر چون اصلاً برای این آفریده نشده و طبیعتاً ساختارهای عمومی ما هم این مدلی میشود. عرض من این است که باید ببینیم نگاه مرد به شخصیت زن چگونه است؟این مسئله را حضرت آیت الله جوادی آملی در کتابشان در مبحث انسان شناختی خیلی بحث کردند که منشأ آفرینش و هدف آفرینش زن و مرد یکی است.
چرا قرآن در بحثهای فرهنگی و خانوادگی که پای زن در میان است بیشتر با مردها حرف زده است؟ به خاطر اینکه میخواسته نگاه مرد به زن را تغییر بدهد. به مردان میگوید و عاشروهن بالمعروف، فکر میکنم این نکته لطیف و درخور تأملی است. نگاه مرد به زن، شخصیت زن و حقوق و آزادیهای زن اگر بخواهد تغییر پیدا کند؛ هم بحثهای فقهی دارد و هم لایههای دیگر. پس یک مسئله مهم در الگوی سوم این است که علاوه بر کنشگری زنان با کنشگری مردان هم مواجه هستیم.
شروط ضمن عقد یک راهحل موقت برای تعدیل دایره قوامیت شوهر
در شرایط فعلی بعضی استفاده از ظرفیت شروط ضمن عقد را برای تعدیل اختیارات قوامیتی مرد پیشنهاد میدهند.
بله در شرایط فعلی چارهای جز این نیست و ما ناگزیر از ظرفیت شروط ضمن عقد استفاده میکنیم ولی سوال من یک مرحله قبلتر است؛اساساً مرد میتواند بعد از ازدواج مانع کنش همسرش شود تا زن بخواهد به عنوان راه حل از شروط ضمن عقد استفاده کند؟ فردی از سند ازدواجش عکس گرفته بود برای من فرستاده بود که من این را امضا کنم یا نه؟ خانم 12 شرط گذاشته بود و ساختار خانواده کلاً دگرگون شده بود. خب یک نفر میپرسد شارع حکیم چرا چیزی گفته که ما به این نتیجه رسیدیم که چیز دیگری باید جایش باشد؟ احتمالاً آن چیزی که ما تا الآن فکر میکردیم شریعت بوده، نیاز به بحث دارد.
یکی از دلایل ازدواجهای دیر هنگام دختران امروزی ترس از محدود شدن بعد از ازدواج است
بعضی عزیزان که دغدغههای تربیتی و کارآمدی خانواده را دارند و این دغدغه را من قبول دارم؛ این نگرانی را مطرح میکنند و میگویند کنشگری اجتماعی زن چه اصالتاً این حق را برایش قائل باشیم چه به واسطه شروط ضمن عقد، باعث میشود خانواده آسیب ببیند. بنده عرض میکنم شما اگر این را نفی کنید اصلاً خانوادهای شکل نمیگیرد تا ما نگران بقای آن باشیم. یکی از دلایل ازدواجهای دیر هنگام دختران امروزی ترس از محدود شدن هست.
در حالی که برای آقایان بیشتر جنبه اقتصادی مطرح است. یعنی وقتی از دختر امروزی میپرسیم چرا ازدواج نمیکنی؟ میگوید میخواهم درسم تمام شود. میگوییم خوب ازدواج کن، درست را هم بخوان. میگوید شاید شوهر اجازه ندهد. عرض بنده این است:
آیا فقط مرد بعد از ازدواج یک فرصت ویژهای برای به روز ماندن، به روز شدن، تعالی و تحصیل دارد؟ یا این حق ویژه زن و مرد است و جنسیت و زوجیت این حق را از کسی نمیگیرد؟ تا یک زمانی سر جنسیت چانه زدیم مثلاً سر روایاتی که گفته شده به زن کتابت آموزش ندهید، کلی بحث شده که مجهول است و سندش درست نیست و طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه و جنسیت بردار نیست. اما حالا باید بگوییم جنسیت تأثیر ندارد اما زوجیت تأثیر دارد!
اگر شرایط اینگونه باشد که وقتی زن ازدواج کرد اگر بخواهد تحصیلش را ادامه بدهد شوهر باید رضایت بدهد و اگر رضایت نداد تحصیل و اشتغال را رها کند؛ طبیعتاً دختر امروز با توجه به شرایط امروزی ازدواج را به تعویق میاندازد تا تحصیلاتش تمام شود و یک فرصت شغلی اداری استخدامی خوبی هم پیدا کند و یک استقلال اقتصادی به دست بیاورد. ما دو دغدغه داریم یکی دغدغه حفظ بنیان خانواده و یکی هم دغدغه ایجاد انگیزه و اشتیاق برای ازدواج به هنگام. نگرانی من این هست که دغدغه ما حفظ کارکرد خانواده است اما از این طرف ساختاری که الآن وجود دارد اصولاً مانع شکل گیری خانواده است. بر طبق پژوهشهایی که من انجام دادم:
تغلیظ تعهدات اقتصادی شوهر برای مردان و ترس از محدودیت در کنشهای اجتماعی برای زنان، ازدواج هراسی ایجاد کرده است.
منظور عرفی کردن شریعت نیست؛ ما تابع شریعت هستیم ولی چه بسا با خوانش مجدد معلوم شود بعضی موارد میتواند به گونهای دیگر باشد
در لایحه جدید امنیت هم مادهای پیش بینی شده که زن بتواند در مواقع ضروری بدون اذن شوهر از کشور خارج شود. قرار است موارد ضروری هم در کمیسیون ویژهای احصا شود. اما این مسئله برای چه اهمیت پیدا کرده؟ برای مواردی مثل سفر برای تکمیل تحصیلات، بانوانی که عضو تیمهای ورزشی هستند یا برای معالجه. یک راهش همین شروط ضمن عقد است که مطرح شد اما راه دیگر این است که یک مرحله قبلتر برویم و اساساً نسبت به دامنه قوامیت بازنگری کنیم. یک زمان هست که زن با مجاهدت، حقوق زناشویی را انجام میدهد و حقی از شوهر تضییع نمیکند، ضمناً میخواهد یک کنش سالم هنجارمند هم داشته باشد اما شوهر بگوید من دوست ندارم. آیا شریعت این است؟ یا نه این یک رویکرد، یک خوانش و قرائت است؟ منظور من این نیست که فقه و شریعت را عرفی و به روز کنیم. ما در مقابل شریعت تابع هستیم. چه بسا با خوانش دوباره به این نتیجه برسیم که رویکرد سنتی درست بوده است اما شاید معلوم شود که بعضی جاها میتواند به گونه دیگری باشد و آنچه تاکنون گفته شده تنها یک قرائت است.
اگر الگوی سوم را بپذیریم، دولت باید در تمام ساختارهایی که تاکنون بر اساس الگوی اول طراحی شده بازنگری کند
اصل ایده را آقا مطرح کردند اما برای ساختار ایدههای مختلفی وجود دارد
در رابطه با مسئله امکانسنجی میفرمودید.
بعد سوم مسئله کنشگری دولت است. اگر ما برای زن کنشگری اجتماعی را بپذیریم و بپذیریم جنسیت تأثیری در این رابطه ندارد و یا حتی اگر برخی عرصهها را بپذیریم، طبیعتاً دولت باید تمام ساختارهایی که تاکنون بر اساس الگوی اول طراحی شده را بازنگری کند. البته این اتفاق در حال وقوع است منتها یک افت و خیزهایی دارد. مثلاً برای اینکه زن بتواند نقش کهن و سنتی مادری را با کنش اجتماعی اداری استخدامی به درستی جمع کند که هیچ کدام آسیبی نبیند؛ در قوانین اداری و استخدامیمان بازنگری کردیم که مرخصی زایمان از 6 ماه به 9 ماه افزایش پیدا کند و شوهر هم بعد از تولد فرزند، دو هفته مرخصی برود. شورای انقلاب فرهنگی دو هفته مرخصی برای پدر لحاظ کرده بود اما مجلس آن را سه روز کرد و آن سه روز هم در اجرا به شدت چالش دارد. حالا در بخشهای دولتی، کارفرمای دولتی حقوق کارمند خانم را نمیدهد چه برسد به بخش خصوصی. کارفرمای خصوصی چون باید حقوق این 9 ماه مرخصی زایمان را بدهد اصلاً کارمند خانم استخدام نمیکند. یعنی چیزی که قرار است برای کمک به زنان و احیای حقوقشان باشد، عملاً مانع بزرگی بر سر راه اشتغال زنان است. اینجا نیازمند این هستیم که دولت تعهد پذیری خود را افزایش بدهد مثلاً از ابزار معافیتهای مالیاتی برای بالا بردن انگیزه بخش خصوصی استفاده کند.
در ارتباط با مسئله الگوی سوم نیاز به یک خوانش جدید و ساختارهای جدید داریم. اصل ایده را آقا مطرح کردند اما برای ساختار ایدههای مختلفی وجود دارد.
شما باید بگویید برای ساختارها چند مدل میتوانید بدهید؟ در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری هم این نکته بود که ما در مورد الگوهای اشتغال خانمها میتوانیم چند الگو داشته باشیم. این توصیه ایشان دقیقاً برای حل همین چالش است.
تمام دغدغه من این است که آیا بانوی امروزی قرار است بین کنش اجتماعی و خانوادگی یکی را انتخاب کند یا هر دو را؟ اگر ما ساختارها را درست نکنیم ناگزیر یکی را انتخاب خواهد کرد. بخشهای مذهبی گزینه اول را و بخشهای دیگر که تقیدات مذهبی شان کمتر است و یا تقیدات مذهبی زیادی هم دارند ولی به هر دلیلی دومی را انتخاب میکنند. و آمارها نشان میدهد مورد دوم بیشتر اتفاق میافتد.
چرا بحث الگوی سوم درجا میزند و جلو نمیرود؟
در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
ما در بحث الگوی سوم دچار یک رکود هستیم یعنی بحث جلو نمیرود و درجا میزند. اصطلاح الگوی سوم را رهبر معظم انقلاب به کار بردهاند ولی اصل الگوهای سه گانه در اندیشههای آقای مطهری هست. شهید مطهری با ادبیات دیگری این الگو را مطرح کردهاند. مثلاً اصطلاح زن شیء گرانبهای بینقش؛ میگوید در این نگاه زن شی است به این معنا که اراده و اختیار از خودش ندارد، گرانبها است چون برای شوهرش بسیار عزیز و قابل احترام است و بدون نقش است. زن به عنوان شخص بیبهایی دارای نقش و زن به عنوان شخص گرانبهایی دارای نقش. شهید مطهری میگوید این الگو، الگوی اسلامی است. یعنی با یک اختلاف در واژه گزینی همان عبارتی است که آقا به کار میبرند. خب از زمانی که ایشان این ایده را مطرح کردند تا همین الآن این بحث چقدر پیش رفته است؟ مسائل آن چقدر حل شده است؟ من به عنوان مثال عرض میکنم چقدر کار دشواری پیش رویمان بوده و هنوز هم به سرانجام نرسیده است.
وی ادامه داد: معاونت امور زنان دولت محترم کنونی پروژهای را تعریف کرده به عنوان تدوین شاخصهای الگوی سوم. بحث سلامت زنان، امنیت زنان، مشارکت سیاسی زنان، کنش علمی و فناوری زنان، نوآوریهای ورزشی زنان و حتی بحث الگوهای خانوادگی شان؛ ازدواج به هنگام، مسئله رضایت زناشویی، فرزندآوری و فرزند پروری. این پروژه را تعریف کردند و حقیقتاً خیلی اقدام خوبی است ولی خیلی دیر است. همه دولتها تا آنجا که من رصد میکنم وضعیت زنان در کشور را رو به جلو گزارش میکنند. در مقایسه با کشورهای دیگر وضعیت مثبت است. در مقایسه با قبل خودمان رو به جلو هستیم چون شاخص و ابزار اندازهگیری نداریم. گفت مرکز دنیا همین جاست قبول نداری متر کن.
الگوی سوم باید هم مؤلفههایش، هم شاخصهایش معلوم شود تا مشخص شود در حرکتمان رو به جلو هستیم یا رکود داریم؟
هدایت نیا در پایان با تأکید بر اینکه ما عمیقاً نیاز به بحث شاخص سازی داریم، خاطرنشان کرد: شاخصها قبل از اینکه تبدیل به سند شود و وارد پروسه اجرا شود، باید در حوزه نقد و بررسی و توسط متخصصین این حوزه با نگاه نقادانه تدقیق شوند. یکی از چالشهای ما این است که ممیزات الگوی سوم با الگوی غربی چیست؟ کجاها مسیر ما یکی است؟ کجا متفاوت است؟ حقوق غرب را هم باید آنگونه که خودشان میگویند نه آنطور که الف و ب و ج و دال روایت میکنند، بررسی کنیم. یک نفر مثلاً حقوق زن در غرب را به چالش میکشد بعد مشخص میشود منابعش مال چند دهه قبلتر است اما بحث مساوات در غرب یک مرحله جلوتر رفته و غرب در زمینه برابری زن و مرد و حذف جنسیت در حقوق در کنارش نظریه تبعیض مثبت و تبعیض موجه را هم مطرح کرده است. اعلامیه حقوق بشر میگوید مادران و کودکان حق دارند از حمایتهای ویژه برخوردار شوند. اتفاقاً میگویند تبعیض باشد منتها اینها میگویند جهتگیری تبعیض باید حمایت از گروههایی که عقب نگه داشته شدهاند باشد. علی القاعده تعریفی که غربیها از آزادیهای اجتماعی زنان دارند با تعریفی که ما در نظریه الگوی سوم در بحث آزادی کنشگری اجتماعی داریم متفاوت است؛ اگر همان باشد که چرا اصلاً الگوی سوم مطرح شد؟ اما این تمایزات باید شفاف شود. ما عمیقاً نیاز به بحث شاخص سازی داریم؛ الگوی سوم باید هم مؤلفههایش، هم شاخصهایش معلوم شود تا در آموزش و در اندازهگیری جهت حرکتمان ببینیم رو به جلو هستیم یا رکود داریم؟