مردم برای تغییر در سیاستها مقاومت میکند
آن 2 هزار نفر اولی که این کارزار را امضا کردند، اینجا نقش تعیینکنندهای داشتهاند. ...جامعه ایران با 3 ماه پیش تفاوت کرده و پتانسیل اعتراضی در آن افزایش یافته است. آن انگیزه چیست؟ این که گروهی از مردم میخواهند بگویند ما ساکت نیستیم. حتی اگر امضایمان در تغییر سیاستهای شما اثر نگذارد میخواهیم بدانید که به سیاستهایتان اعتراض داریم
به گزارش پایگاه خبری 24، سکوت یا انفعال بسیاری از مردم در ماههای اخیر در مواجهه با بحرانها و فشارهای اجتماعی، برخی را به این نتیجه رسانده که مردم منفعل شده، ناامید هستند و دیگر کنش اعتراضی نخواهند داشت. بر مبنای همین تصور نیز، برخی از مسئولان تصور میکنند که دیگر هر فشاری به جامعه وارد شود کسی معترضشان نخواهد شد و بر همین مبنا اقدام به سیاستگذاری میکنند. اگرچه در ماههای گذشته شواهدی در تأیید این تصویر میشد ارائه کرد اما واقعیت این است که جامعه سیال و پویاست و همواره بر یک شکل نمیماند.
اکنون نیز فضای جامعه ایران با فضای 3 ماه پیش متفاوت است؛ نشانه آن را در واکنشهای به ماجرای «صادق بوقی» و «چای دبش» میتوان دید؛ پس از مدتها مردم نسبت به برخی موضوعات روز جامعه واکنش نسبتا گستردهای به یک موضوع نشان دادند. پرونده فساد چای دبش از این حیث قابل مطالعه است و میتواند نشان دهد که چطور واکنش جامعه به یک موضوع برانگیخته میشود.
با طرح موضوع فساد چای دبش، کاربران توئیتری به این فساد واکنش نشان دادند؛ دادهها نشان میدهد که همه گروهها و طیفهای سیاسی هر یک با رویکردی متفاوت علیه این موضوع نوشتهاند؛ گروهی دولت رئیسی را مقصر وقوع این فساد معرفی کردند و گروه دیگری این پرونده را نشانه فسادستیزی این دولت دانستند. این واکنشهای توئیتر حدودا 10 روز ادامه یافت. فارغ از کشمکشهای سیاسی بر سر این موضوع، آنچه جلب توجه میکرد شدت واکنشها بود. در قیاس با خیلی موضوعات دیگر، نظیر افزایش سن بازنشستگی، واکنشها به این مسأله گستردهتر بود چرا که همه گروههای سیاسی در توئیتر در آن مشارکت گسترده داشتند.
همین واکنشها، منجر به افزایش حساسیت عموم مردم نیز شد که در پلتفرمهای دیگر نظیر اینستاگرام هم نمایان شد. با اینحال، برخلاف بسیاری از موضوعاتی که خیلی زود فراموش میشوند، این موضوع همچنان داغ باقی ماند. درست از زمانی که توجهات به پرونده فساد چای دبش در توئیتر و شبکههای اجتماعی فروکش کرده بود، موجی از امضاها روانه کارزاری با عنوان « درخواست ارائه گزارش دقیق و روشن تخصیص ارز به واردات چای» شد. این کارزار در لحظه تنظیم این گزارش بیش از 23 هزار امضا گرفته که 75 درصد آن در همان 5 روز اول پس از راهاندازی کارزار ثبت شده است و فقط در دومین روز پس از راهاندازی آن حدود 7 هزار نفر این کارزار را امضا کردهاند.
محمد فاضلی نویسنده این کارزار بود و شکی نیست که شبکه روابط او در جلب این میزان امضا تأثیرگذار بوده است. اهمیت 23 هزار امضا آنجا روشن میشود که بدانیم در توئیتر فقط 13 هزار توئیت (بدون در نظر گرفتن ریپلای و ریتوئیت) در این رابطه منتشر شده بود. این اعداد کمی نامتعارف است چرا که توئیت زدن راحتتر از امضای یک کارزار است و زمان کمتری میبرد. پس چرا تعداد امضاهای این کارزار، آن هم در شرایطی که مردم ناامید از هر نوع کنشگری تصور میشوند، تا این تعداد افزایش یافت؟
رمز افزایش امضاهای این کارزار را باید در نحوه معرفی آن به جامعه جستجو کرد. میتوان فرض کرد که شبکه روابط محمد فاضلی در 3 روز اول امضای این کارزار، به امضای آن مبادرت کردهاند؛ یعنی بیش از 12 هزار نفر. پس از آن نیز با برجسته شدن موضوع در رسانهها و معرفی کارزار در شبکههای اجتماعی مختلف، امضای آن تا 23 هزار امضا نیز پیش رفته است. اما در این میان باید اقداماتی توسط محمد فاضلی نیز صورت گرفته باشد که تعداد امضاها تا این اندازه رشد کند.
او مرتب در شبکههای اجتماعی خود، مثل توئیتر، و در میان شبکه روابطش آپدیتهای جدید از این کارزار داده است. زمانهایی که این کارزار به 2 هزار، به 5 هزار، به 7 هزار، به 10 هزار، به 12 هزار، به 15 هزار، به 19 هزار و در نهایت به 20 هزار امضا رسید، او مرتبا این موضوع را به شبکه پیرامونی خود اطلاعرسانی کرده است. تأثیر این کار چیست؟ او با این اطلاعرسانیها باعث شده تا اولا دیگران از این کارزار مطلع شوند و دوما این تصویر در شبکه ارتباطی او ایجاد شود که دیگرانی هم هستند که به این موضوع اعتراض میکنند. همین امر دیگران را ترغیب کرده است که به امضای این کارزار مبادرت کنند.
در ادبیات علمی، این پدیده را با دو مفهوم «همکاری مشروط» و «اثر ارابه موسیقی» میتوان توضیح داد؛ بر این اساس مردم وقتی احساس میکنند دیگران دارند کاری را انجام میدهند احتمالا با آن همنوا میشوند. اطلاعاتی که فاضلی بهطور مرتب ارائه کرده، و اطلاعرسانیهای مدام او، این همنوایی را ایجاد کرده است.
البته این میزان امضا را فقط با این پدیده نمیتوان توضیح داد. آن 2 هزار نفر اولی که این کارزار را امضا کردند، اینجا نقش تعیینکنندهای داشتهاند. آنها تحت تأثیر افزایش امضاها نبودهاند و حتما انگیزه دیگری در امضای این کارزار داشتهاند؛ در اصل آن انگیزه موتور محرک این کارزار بوده است. آن انگیزه همان چیزی است که نشان میدهد جامعه ایران با 3 ماه پیش تفاوت کرده و پتانسیل اعتراضی در آن افزایش یافته است. آن انگیزه چیست؟ این که گروهی از مردم میخواهند بگویند ما ساکت نیستیم. حتی اگر امضایمان در تغییر سیاستهای شما اثر نگذارد میخواهیم بدانید که به سیاستهایتان اعتراض داریم. فاضلی خودش این نوع کنشگری را « اصرار و مقاومت نامحدود برای تحقق خواستهای محدود» توصیف کرده است. این نوع مقاومت را باید به فال نیک گرفت و آن را نشانه دیگری از پویایی جامعه ایران و تغییرش نسبت به ماههای گذشته دانست.