«تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور سریالها و برنامههای داخلی و خارجی است
در همین روزها که صداوسیما با ساترا به جنگ با پلتفرمها رفته است و سعی در محدود کردن آنها دارد، در همین روزها که برنامهای به خاطر گزارشگری عادل فردوسی پور به دستور حذف شده و سریال هایی از کنداکتور پلتفرمی تعلیق میشود، رقیب بیرقیب که دست هیچکس به آن نمیرسد تا حذف، تعلیق و تعطیلش کند، از راه میرسد.
به گزارش 24 آنلاین، شبکه تیآرتی که بنا به تعریف خودش «سازمان صداوسیمای ملی کشور ترکیه است.» بخش فارسی زبان خود را افتتاح و هدف خود را این گونه عنوان کرده که: «در دنیای امروز که حفظ زبانها به معنای حفظ تاریخ، هویت و فرهنگهاست و دسترسی به اطلاعات حق هر فردی است، TRT Farsi با هدف ارائه تحلیلها و دیدگاههای تازه و دقیق به مخاطبان فارسیزبان، بهویژه در زمینههای جهانی و بینالمللی، به فعالیت میپردازد.»
اینکه رقبای منطقه ای شبکه های تلویزیونی رسمی به زبان فارسی راه اندازی کرده و تلاش کنند تا مخاطبان ایرانی و فارسی زبان، آنان را ببینند و بشنوند، مشکلی نیست، مشکل آنجاست که صداوسیما نه در سطح منطقه بلکه در سطح داخلی نیز شبکه ای که بتواند مخاطبان گسترده پیشین خودش را جذب کرده و دوباره پای گیرنده های خود بکشاند، نداشته و حتی عرصه را برای ظهور و بروز تلاش های داخلی تنگ کرده است؛ اما فارغ از این تنگ نظریها چند نکته قابل بررسی است.
فرصتها و زمانهای از دست رفته
برای راه اندازی یک شبکه که بنا به معرفی خود : «در TRT فارسی، خواندن، شنیدن یا تماشای اخبار فقط آغاز مسیر است...» چنین افقی دارد، نیاز است تا پیش از این زیرساخت های فنی و نیروی انسانی را مهیا کند. برای جمع کردن این مجموعه گزینش هایی از فارسی زبانان برای تولید بخشی از برنامه ها انجام شود؛ اما پیش تر از آن ایده پردازان و دولتمردان جلسات متعددی داشته اند و ضرورت های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را بررسی کرده و بعد از آن برنامه ریزان آن ایده اصلی را به طرحی قابل اجرا تبدیل کرده و محاسبات اقتصادی و هزینه و بودجه سه تا پنج سال اولیه را برآورد کرده تا بتوانند در یک ساختمان جمع شده و برنامه های ساخته شده و زنده را به ماهواره ها ارسال و در تلویزیون ها قابل دیدن کنند. حداقل زمان صرف شده برای این مسیر سه سال است، حتی همین فرم سایت ساده تیآرتی فارسی که نزدیک به سایت تلویزیون هایی همچون بی بی سی فارسی است، نیاز داشته تا نیرو از خبرنگار و مترجم و تحلیلگر و دبیر و سردبیر و مدیران بالا دست را استخدام کرده و به کار بگمارد.
در این زمان (حداقل سه سال برنامه ریزی ترک ها برای ایجاد شبکه تلویزیونی) اگر آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی که مدیریت کلان رسانه ملی را با عناوینی همچون رییس و قائم مقام در اختیار دارند، اطلاعی نداشتند که کشور دوست و همسایه (که پیش از این چندین شبکه فارسی زبان توسط تجار و سرمایه گذاران ایرانی شکل گرفته و سریال های متعدد ترکی ترجمه و دوبله شده و از آن شبکه ها پخش شده و مخاطبان گسترده ایرانی داشته است) به دنبال راه اندازی چنین شبکه ای است، چرا آن جایگاه سازمانی را اشغال کرده اند و اگر می دانستند و هیچ برنامه ای نداشته اند و هیچ تلاشی نکرده اند جز پخش تکرار تکراریها و ساخت و پخش چهار سریال که حتی مردم زمان پخش دقیق آن را هم نمی دانند، دقیقا در آن سازمان چه می کنند.
سانسور، فیلترینگ و دیوارکشیهای سیاسی
در زمان برنامه ریزی کشورهای همسایه برای ایجاد شبکه های فارسی زبان با هر نیتی حتی خیرخواهانه، آقایان برای گستره فرهنگ ایرانی که بزرگتر از فارسی زبانان است و در پهنه آسیا سایه دارد چه کرده اند، جز دیوار کشی عقیدتی – ایدئولوژیک داخلی با رقبا و دشمنان فرضی. به جز قیمومیت برای مردم و خودبرتر بینی مضحک و بی حاصل برای ملتی که پول می دهد تا سانسورها را بخرد و با کمی تاخیر (دیلی) سد فیلترینگ را سوراخ کند تا آنچه شما می خواهید با سانسور به او نشان دهید، اصل و اورژینالش را ببیند. تا کی واحد دوبلاژ برقرار خواهد بود تا فیلم و سریال سانسور شده دوبله کند وقتی که بدون سانسور در دسترس است، تا کی می شود، افتتاحیه ها و اختتامیه ها و جشنواره ها و بازی های جهانی و منطقه ای را حذف و سانسور کرد و پخش نکرد و گلدان، جای تماشاچی اصلی در سالن ورزشی گذاشت و یا صد بار یک ضربه گل را پخش کرد تا شادی پس از گل فلان زن و مرد آن سوی جهان دیده نشود، وقتی که شما برای حذف می گذارید اگر فرصت را به نیروهای خلاق می دادید در این گل و لای دست و پا نمی زدید و هر روز با حرکت مهره ای آچمز نمی شدید.
آقایان تنها تلاشی که در این مدت انجام داده اند که به سمع و نظر مردم رسید، حذف برنامه گفتگومحور و بدون سانسور «شیوه» بود، که حداقل طرفداران جریان های سیاسی داخلی را به دیدن این برنامه وامی داشت و به دلیل صراحت بعضی از مهمانان گفته های آنان در شبکه های اجتماعی پربازدید (وایرال) می شد. حذف برنامه ای که جایگزین نداشت و نشان داد شانه های دالان های قدرت برای تحمل قدری حرف تلخ و واضح و آشکار کم توان است و نمی پسندد و برنامه را با سر بر زمین می زند. از سوی دیگر تا دلتان بخواهد برنامه های تلویزیون و رادیو به دستان «اسکلهای نظام» است (عین واژه ای است که یکی از برنامه سازان برای خودش به کار برد و به تلویزیون برگشت) تا برنامه های صد من یک غاز بسازند و کمترین میزان مخاطب در حد برفک داشته باشند و میلیاردها تومان بودجه مملکت را هدر دهند.
ثمره کارهای آقایان نیست ولی آمار ارائه کنند که شبکه های تلویزیونی پرس تی وی، العالم و... چه تاثیری در جهان، کشورهای عربی و اسلامی منطقه داشته است.
فروپاشی سوریه و همزمانی معنادار آغاز به کار یک تلویزیون فارسی در ترکیه
همزمانی معنادار شروع به کار شبکه تیآرتی ترکیه درست بعد از حوادث و فروپاشی دولت سوریه و گریختن رییس جمهور آن کشور، در مقابل دست خالی صداوسیما و ساختار فرهنگی و مشغول بودن شورای عالی انقلاب فرهنگی به نوشتن قوانین عجیب و غریب و اصرار به فیلترینگ، نشان می دهد، آقایان اصلا در فضا و حال و هوای جهانی نیستند. اصلا نمی دانند چه تاثیر فرهنگی و سیاسی ای دارد زمانی که مردم می بینند در همسایگی آنان کشور عربستان برای ده سال آینده برنامه ریزی کرده تا مسابقات جام جهانی را در شهری که هنوز شن های روان حاکم آن هستند، برگزار کند و آنان باید چشم به ساعت ها بدوزند که در انتهای پاییز و آغاز زمستان برقشان نرود که اگر این شد آب هم قطع است و باید سرما را هم تحمل کنند.
آقایان انگار واقعا نمی دانند که مردم خسته شدند از اینکه تا دولت غیر همسو با آنان به کرسی دولت (که بخش کوچکی از قدرت است) نشست، نزاع را شروع کرده و سریعا منتقدان را به خط کنند تا تمام تقصیرات را بر گردن دولتی بیندازند که هنوز یک فصل نیست که نیروهایش را چیده و واقعا هنوز فرصت نکرده مثل دولت های قبل منابع را نابود کند، دعواهای بی سرانجامی را راه نیندازند. که دیگر مخاطبی ندارد، گزارش های بی سر و تهی که حتی دست مایه طنز و استهزا در شبکه های اجتماعی هم نیست.
آقایان واقعا بی خبرند که در دنیایی که روایت ها، زیربنای فرهنگ های کهن را دستخوش تغییر کرده و عقب ماندگی ها دیگر قابل پوشاندن نیست و عیان و مشهود است، چسبیدن به روایت های سه چهار دهه پیش و اصرار به تعریف همان ها بدون هیچ خلاقیت و جذابیت یک خطای عمیق و نابود کننده است.
قطعا همه کشورها مشکلات خودشان را دارند، اما مسئله روایت هاست که رویاهای ملی را می سازد، کاری که صداوسیما و نهادهای فرهنگی بدون توجه به خواسته های مردم نتوانستند، محقق کنند.
در همین سال ها که یکی دو شبکه مستقر در ترکیه توانست در هماهنگی با نهادهای دولتی و خصوصی آن کشور بخش بزرگی از توریسم و سرمایه های طبقه متوسط و رو به بالای ایران را به خود جلب کرده تا آنجا سرمایه گذاری کنند، وضعیت سرمایه گذاری و توریسم در داخل مشخص است و قابل مقایسه. با شکل گیری شبکه تیآرتی باید منتظر ماند و دید تا بخش دیگری از هنرمندان و برنامه سازان دعوت به کار شده و همین بضاعت ها هم از دسترس نهادهای فرهنگی خارج شوند.
آنها در افتتاحیه چه گفتند
فخرالدین آلتون رئیس مرکز ارتباطات ریاستجمهوری ترکیه در افتتاحیه این شبکه، انتشار محتوا به زبان فارسی را خدمت ارزشمند به بشریت دانست. از ضرورت ارتباط و پیوند دو ملت کهن گفت و تاکید کرد: «تعامل و پیوند میان این دو ملت، با وجود تمامی چالشها، همچنان قدرتمند باقی مانده است. کافی است به دیوان کبیر مولانا نگاهی بیندازیم تا به قدرت این پیوند پی ببریم.»
او همچنین با چاشنی انتقادهای جلال آل احمد به غرب به یک ضرورت اشاره کرد: «ما در این منطقه با تهدیدهای مشترکی مواجه هستیم و همکاری و همافزایی میان ما، ضرورتی انکارناپذیر است.»
اشاره آلتون به سه نکته، گستره زبان فارسی، دیوان کبیر مولوی و جلال آل احمد، نشان از آگاهی او به بخشی از فرهنگ ایرانی است، هرچند که جایگاه آل احمد در ایران محل مناقشه است؛ اما مولوی و ادبیات فارسی مسئله مغفول مانده ای در مدیریت فرهنگی ماست.