زیباروی محجوبی که «بدنام» شد/ سنای آمریکا چرا او را ممنوعالورود کرد
چهرهاش غمگین بود و زیبا، دلباختگان برای او هر کاری میکردند، حتی اگر فراق او را به جان میخریدند، دهه چهل سینمای جهان تصویری باوقارتر از او نداشت، دختری سوئدی که در نگاتیوهای سیاهوسفید آن روزگار میدرخشید چه در «کازابلانکا»ی مراکش چه در «زنگهای کلیسای مریم مقدس».
به گزارش 24 آنلاین، «اینگرید برگمن»، نامی نیست که در سینمای جهان بشود بهآسانی از کنار آن گذشت، او جادوی سینما را با بازیگری درست و بهقاعده و صورت ملیحش به پرده نقرهای آورد. اصالتاً سوئدی و در استکهلم تحصیل کرده بود، بازیگری را در همان جا آغاز کرد و کمتر از یک سال ستاره سینمای کشورش شد. بازی درخشانش در فیلم «اینترمتسو» (میانپرده) سروصدای زیادی به راه انداخت آن قدر که تهیهکننده معرف هالیوود که پیشازاین شهرتش را از تهیه فیلم «بربادرفته» به دست آورده بود، خواست تا اینترمتسو را با ترکیبی آمریکایی و با بازی اینگرید در هالیوود بازسازی کند، نسخه هالیوودی و آمریکایی کار هم موفق بود و ستاره سوئدی ابرستاره (سوپراستار) هالیوود شد.
او با اختلاف از بیشتر بازیگران زن هالیوود دلرباتر بود، چرا که بدون هیچ آرایش و پیرایشی جذاب بود و مخاطبان را مسحور خود میکرد. آن قدر این اختلاف فاحش بود که روزنامهنگاران و منتقدان و روزنامهها هر روز درباره او نکتهای مینوشتند تا او را از صف دیگر بازیگران جدا کنند. یکی نوشت: «خانم برگمن نهتنها بازیگری واقعاً هنرمند است؛ بلکه آن قدر زیباست که خود او نیز یک شاهکار هنری به شمار میآید». نیویورکتایمز نوشت: «او ترکیبی از جذابیت، درک، خویشتنداری و توانایی بازیگری محض را نشان میدهد.» «تورنتون دلاهارتی» منتقد سرشناس آن روزگار هم از این قافله عقب نماند و در همان روزنامه نوشت: «ناهار خوردن با اینگرید مانند یک ساعت نشستن و صحبتکردن با یک گل «ارکیده» باهوش است.»
«کازابلانکا»، «هامفری بوگارت» و آن پرواز لعنتی
او بهسرعت جذب هالیوود شد و در دل مردم آمریکا نشست و سینمای جهان به استقبالش رفت. اثر دیگر و درخشانی که اینگرید در آن حضوری کمنظیر داشت، ماجرای عاشقانهترین فیلم تاریخ سینماست، «کازابلانکا»؛ عشقی فراموش شده که در میانه جنگ و خشونت و آلمان نازی و مراکش تحت اشغال و ترور، سر باز کرده است، عشقی که با پیانو و موسیقی جاز و «هامفری بوگارت» و سیگار و سیاست گرهخورده است. این بار در سینماهای جهان غلغله شد، برعکس آنچه انتظار تهیهکننده بود، رکورد فروش شکسته شد. در ۱۹۴۲ این فیلم ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروخت و همه را متعجب کرد، بماند که همزمانی اکران با اتفاقات جنگ جهانی دوم هم بسیار جالبتوجه بود.
برگمن به روایت هیچکاک و کلیسای مریم مقدس
اگر چه او فیلمهایی را برای کارگردانان بزرگ دیگری بازی کرد، اما هیچکس بهاندازه «آلفرد هیچکاک»، ظرافتها و تواناییهای برگمن را نشناخت و از او بازیهای بینظیری نگرفت. فیلم «بدنام» هم عاشقانه بود، عاشقانهای که هیچکاک بزرگ را در چهل و ششسالگی به استاد روایت در پردازش داستان تبدیل کرد، درامی مثل همیشه جنایی - جاسوسی که با عشق زلف گره دارد. بازیگری برگمن دیگر برای هیچکس شکی نگذاشت که او درکی عمیق از نقشها درمییابد. او در «طلسم شده»، «برج جدی» و «طاقنصرت» هیچکاک هم بازی کرد.
در همان سالها بازی در فیلمی به کارگردانی «لئو مککری» به نام «زنگهای کلیسای مریم مقدس» این باور را در آمریکاییها تقویت کرد که او یک بازیگر نیست، یک الگو است و با بازی در نقش «ژاندارک» دیگر باورشان شد که او شخصیتی است با هالهای از پاکدامنی و تقدس. اشتباهی که خیلی زود باعث رویاروی آمریکا با برگمن شد.
آن عشق آن عشق سوزان
برگمن بر اساس شخصیتش دیگر تاب و تحمل ساختار استودیوهای فیلمسازی هالیوود را نداشت، شاید دیگر برایش جذابیتی نداشت چرا که اسکار، گلدنگلوب، امی و... را از آن خود کرده و حتی سه سال پیاپی قهرمان مسابقات محبوبیت آمریکا شده بود. او خواست دوباره به اروپا برگردد و این بار به ایتالیا رفت، جایی که «روبرتو روسلینی» کارگردان، با فیلم «رم شهر بیدفاع» دل از برگمن دلربا برده بود. او به ایتالیا رفت تا با روسلینی کار کند، فیلم «استرومبولی» محصول این همکاری است، همکاریای که به رسوایی کشید، بازیگر عاشق کارگردان ایتالیایی شد و این دلدادگی با وجود همسر و فرزند، خشم و انزجار آمریکاییها را در پی داشت، این اتفاق آن قدر برای آمریکاییها گران تمام شد که در مجلس سنای این کشور مطرح و او دیگر حق نداشت به آمریکا برگردد. این اتفاق برای آمریکا فاجعه بود؛ هرچند او دیگر توجهی به امریکا و رؤیاهایش نداشت، با روسلینی در اروپا میگشت و فیلمهای هنری میساخت و بازی میکرد.
برگمن با برگمن
اینگرید برگمن بعد از سالها دوباره به آمریکا بازگشت و جلوی دوربین رفت، اما از سینمای هنری اروپا فاصله نگرفت و در «سونات پاییزی» «اینگمار برگمن» فیلمساز بزرگ هموطنش بازی کرد و چون همیشه درخشان بود.
اینگرید برگمن سه اسکار بازیگری را از آن خود کرد و به عنوان یکی از ۵۰ چهره افسانهای بزرگ سینمای جهان انتخاب شد، او چهار بار جایزه بهترین بازیگری زن گلدنگلوب را هم به دست آورد همچنان که دو بار جایزه امی را برای بازی در سریال و یکبار جایزه تونی را برای بازی در تئاتر کسب کرد.
او در ۲۹ اوت ۱۹۱۵ به دنیا آمد و درست در ۲۹ اوت ۱۹۸۲ در ۶۷ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان سینه درگذشت و سینما یکی از زنان برجسته بازیگر خود را از دست داد. زنی که مجموع زیبایی، استعداد، هوش و توانایی بود.