حقوق زن بعد از اسلام چه تغییری کرد؟
زن، به طور کلی در عصر قدیم، به ندرت به عنوان موجودی انسانی که از حیث کرامت و ارزش انسانی با مرد همسنگ باشد مورد توجه بوده، بلکه غالباً به مثابه موجودی اهریمنی و شیطانی و نجس تلقی میشده است که پیوسته روح و روان مرد از او در آزار و اذیت بوده است.
به گزارش پایگاه خبری 24، دکتر فرزانه عبدالوهاب پور پژوهشگر فقه و حقوق نوشت: در برخی از بلاد متمدن آن روز، همیشه مورد اختلاف بوده که آیا زن مانند مرد انسان است؟ آیا زن میتواند دین داشته باشد و به فرض دینداری، عبادت وی صحیح است؟ آیا زن در آخرت، بهشتی و ملکوتی میشود؟»
«زن بنا به روایت تاریخ و اسناد و نوشتههای کهنی که از پیشینیان برجای مانده است در اغلب جوامع قدیم، حتی در جوامع متمدن، از بسیاری از حقوق مادی و معنوی از جمله، حق معامله، حق پیشه، حق مالکیت، حق تحصیل، حق ارث، حق رأی، حق اقامه دعوی و شهادت، حق نفقه و... محروم بوده است.
زن در طول تاریخ، به شکلهای متفاوت و متناسب با موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی گوناگون با جاهلیتی پایدار روبهرو بوده است و قبل از اسلام، اندیشه شیء انگارانه زن، مبین اوج جاهلیت فرهنگی آن زمان بوده است».
«در عرب جاهلی، سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود. مرد میتوانست آنچه میخواست با زن انجام دهد و از حق فروش، قتل، ضرب و شتم زن برخوردار بود. زن، در بسیاری از موارد، در پذیرش یا عدم پذیرش همسر خود اختیار نداشت. تعدد زوجات، بیقید و شرط بود تا آنجا که یک مرد میتوانست ده زن آزاد اختیار کند. این امر امنیت حقوقی و خانوادگی زن را سلب کرده بود. رواج انواع زناشویی مانند ازدواج صداق، متعه، إماء، مبادله، مشارکت خواهران و ... نظام خانواده را متزلزل و شأن زن را تا حد بسیار زیادی پایین آورده بود. از آن بدتر، مسأله طلاق و متارکه بود که با سنتهای ستمگرانه، دور از انصاف و منافی با اخلاق انسانیت همراه بود. نه مقدماتی داشت و نه شرط و پیامد قانونی. مرد میتوانست حتی بدون هیچ بهانهای، به آسانی پیوند زناشویی را بگسلد. نه شاهدی لازم بود و نه نفقه و نه هزینهای»
«زن میت، جزء اموال و دارایی میت به حساب میآمد و به صورت سهم الارث او را تصاحب میکردند. زن، از هیچگونه حقوق مدنی و اجتماعی برخوردار نبوده و در برابر مالک تسلیم محض بوده است. قواعد ازدواج به قدری سست و بیپایه بود که به زحمت ایجاد حقوقی برای زن میکرد. زن، حق ارث از شوهر نداشت. همچنین حق حیات و حقوق مالی و شخصیت و استقلالی نیز از خود نداشت.
بنابراین آنچه از اسناد و مدارک بر جای مانده از حیات اجتماعی عرب پیش از اسلام برمیآید، این است که زن ارزش و منزلتی نداشته است. نه تنها از نظر اجتماعی و سیاسی؛ بلکه زنان از نظر حقوق مدنی که حق مسلم هر انسانی است نیز محروم بودهاند».
ولی با ظهور اسلام، این نابرابریها شکسته شد و تمام این حقوق به زنان برگردانده شد و اسلام برای زن ارزش والا و شخصیت اجتماعی قائل شد.
همچنین اسلام به دختر مانند پسر اعتبار بخشید و دختر را بخشش و نعمتی از جانب خداوند قرار داد. همانگونه که خداوند متعال در آیه 49 سوره مبارکه شوری میفرمایند: « یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ الذُّکُورَ: به هرکس اراده کند دختر میبخشد و به هرکس بخواهد پسر». در این آیه دختران را بر پسران مقدم داشته و این مقدم داشتن بیانگر اهمیتی است که اسلام به احیای شخصیت زن میدهد. و تعبیر به «میبخشد» دلیل روشنی است که دختران نیز هدیه الهی هستند.
از جمله نابرابریهایی که قبل از ظهور اسلام نسبت به زنان وجود داشته است حق ارث است. در آیات متعددی بر حق ارث زنان تأکید شده است. خداوند متعال در آیه 7 سوره مبارکه نساء میفرمایند: « لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ ۚ نَصِیبًا مَفْرُوضًا: برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود میگذارند سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان میگذارند سهمی، خواه آن مال کم باشد یا زیاد، این سهمی است تعیین کننده و لازم الاداء».
این آیه در حقیقت، گامی در جهت مبارزه با عادات و رسوم غلطی است که زنان را از حقّ مسلّم خود محروم میساخت، زیرا اعراب با رسم غلط و ظالمانهای که داشتند زنان را از حق ارث محروم میساختند، این آیه بر این قانون غلط، خط بطلان کشیده است.
در مورد حق نفقه در آیه 34 سوره مبارکه نساء آمده است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ: مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند به خاطر برتریهائی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاقهائی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند». در این آیه میفرماید: این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداختهای مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.
خداوند متعال در آیه 4 سوره مبارکه نساء در مورد مهریه میفرماید: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً: و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید».
«نحلة» در لغت به معنی بدهی و دَین آمده، و به معنی بخشش و عطیه نیز هست. صدقاتهن جمع صداق به معنی مهر است.
آیه مبارکه، اشاره به یکی از حقوق مسلّم زنان میکند و تأکید مینماید که: «مهر زنان را به طور کامل همانند یک بدهی بپردازید». یعنی همانطور که در پرداخت سایر بدهیها مراقب هستید که از آن چیزی کم نشود، در مورد پرداخت مهر نیز باید همان حال را داشته باشید ( این در صورتی است که «نحلة» را به معنی بدهی بگیریم) و اگر به معنی عطیّه و بخشش باشد تفسیر آیه چنین میشود: «مهر را که یک عطیه الهی است و خدا به خاطر اینکه زن حقوق بیشتری در اجتماع داشته باشد و ضعف نسبی جسمی او از این راه جبران گردد به طور کامل ادا کنید».