دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی اعتراف کرد:حجاب بانها زیر نظر یک قرارگاه و هماهنگ با وزارت کشور عمل می کنند
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به فعالیت برخی گروهها موسوم به حجاببان، گفت: این حرکات نه به شکل خودجوش بلکه با محوریت قرارگاه عفاف و حجاب شورای عالی و با هماهنگی وزارت کشور است.
بخشی از مصاحبه با حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به شرح زیر است:
*در زمانی نه چندان دور، شاهد بودیم که رئیس وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی میگفت: «علم اسلامی و غیراسلامی نداریم. متاسفانه عدهای به دنبال آن بودند تا هر علمی که پیدا میشد، یک آیه و روایات میآوردند و میگفتند که ریشه این علم در اسلام است.»! این درحالیاست که در زیربند هشتم از بخش ارزشهای بنیادین «نقشه جامع علمی کشور» صراحتاً آورده شده: «ایجاد تحول علمی در بازبینی علوم انسانی در چارچوب جهانبینی اسلامی». به نظرتان ریشه این اختلافات مبنایی و تناقضات در چیست؟
من باید تاکید کنم که یکی از منویات حضرت امام خمینی(ره) در تاسیس ستاد انقلاب فرهنگی، همین قضیه علوم انسانی اسلامی بود. خدا رحمت کند مرحوم دکتر «احمد احمدی» را که سالها عضو ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. زمانی که بنده عضو بنیاد حکمت و فلسفه ایران بودم، ایشان بنده را صدا زد و خدمت او رسیدم. مرحوم احمدی در آن ملاقات بیش از سه ساعت از خاطرات ستاد انقلاب فرهنگی پیرامون موضوع علوم انسانی اسلامی برایم توضیح داد.
متاسفانه بنده وسیله ضبط به همراه نداشتم تا این خاطرات را مستند کنم. ایشان میگفت درباره علوم انسانی اسلامی ما خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدیم. امام فرمودند به قم بروید و از جامعه مدرسین کمک بگیرید. آنجا خدمت آیتالله امینی رسیدیم و ایشان نیز ما را به آیتالله مصباح یزدی ارجاع دادند. علامه مصباح با آن تواضعی که داشتند، گفتند که من در این باره اطلاعات خاصی ندارم اما میتوان با تشکیل حلقههایی از اساتید حوزه و دانشگاه در سرفصلهای مختلف روانشناسی، حقوق، علوم تربیتی، جامعهشناسی، مدیریت و... بنشینند و در این باره مباحثه کنند و به نتیجه برسند. این ابتدای مسیری بود که بعدها به تاسیس دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه ختم شد. راهاندازی مؤسسه باقرالعلوم(ع) و همچنین مؤسسه امام خمینی(ره) نیز از برکات دیگر این اقدام بود.
من یک دلیل هم از تمدن غرب خدمتتان عرض کنم. اینکه ما علم اسلامی و غیراسلامی نداریم، حرفهای برخی متفکرین غربی در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ میلادی است. یعنی فلاسفه غربی در قرن ۲۰ و ۲۱، همگی بدون استثنا قبول دارند که ارزشها بر علوم، به ویژه علوم انسانی و اجتماعی، تاثیرگذارند. یعنی هرکس اعتقاد داشته باشد که علوم اسلامی و غیراسلامی نداریم، دارد در قرن ۱۹ میلادی زیست میکند!
علوم انسانی سه کار را انجام میدهد. اول، توصیف انسان مطلوب. دوم، توصیف انسان مُحقَق. سوم، تغییر انسان مُحقَق به انسان مطلوب. مسلم است که در توصیف انسان مطلوب و همچنین در تغییر انسان مُحقَق به مطلوب، ارزشها نقش دارند. عدهای بر این باورند که در توصیف انسان مُحقَق، ارزشها نقشی ندارند اما ما در کتاب «نظریهپردازی در علوم انسانی حِکمی» توضیح دادیم و معتقدیم که در این مورد اخیر نیز ارزشها نقش ایفا میکنند.
برخی از سیاسیون ما، از روی سیاستزدگی حرف میزنند. خب باید از ایشان پرسید که مگر مجبورید حرف بزنید و اظهارنظر کنید؟ در صورتی که باید اجازه بدهند اهل فن و متخصصین امر، در این موضوعات اظهارنظر کنند. اینکه ارزشها در علوم موثرند، بحث فلسفه علم و موضوعی کاملاً تخصصی است. حالا کسی که سالها کار سیاسی کرده و مسئولیتهای اجرائی داشته که حتی فرصت کمترین مطالعه را در این حوزه نداشته، نباید در این باره اظهار نظر کند. البته بعضیها هم هستند که کتاب و مقاله را دیگران برایشان مینویسند و به نام خود چاپ میکنند و مدعی کار علمی هستند اما همه میدانند که اینها دلیل بر کار علمی و علمیّت نیست و نخواهد بود! لذا این سخن که علم اسلامی و غیراسلامی نداریم کاملاً غلط است.
*درخصوص اجرای سند منحوس ۲۰۳۰ شاهد بودیم که امام خامنهای(مدظله) صراحتاً فرمودند: «بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گلهمند هستم؛ آنها باید مراقبت میکردند، نباید اجازه میدادند که ناچار بشویم ما جلوی آن را بگیریم. اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب ویرانگر فاسد غربی بتواند اعمال نفوذ کند.». شورا تا به امروز چگونه درصدد جبران این گلهمندی بحق معظمله برآمده است؟
واقع قضیه این است که اگرچه بنده در آن زمان در شورا نبودم اما پیش از اینکه حضرت آقا این گلایه را به صورت رسمی مطرح کنند، شورا به آن ورود کرده بود. آقای دکتر «مخبر دزفولی»، دبیر وقت شورای عالی در همان سال ۱۳۹۶ درباره سند ۲۰۳۰ افشاگری کرد. ولی باید بدانیم و واقف باشیم که در آن برهه رئیسجمهوری سرکار بود که نسبت به این سند ۲۰۳۰، باور داشت. در واقع رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی رئیسجمهور است و به نظر بنده، گله معظمله بیش از آنکه خطاب به اعضای شورای عالی باشد، رئیس شورا را مخاطب قرار میداد. انصافاً در آن زمان، بسیاری از اعضای شورا وارد میدان مقابله با این سند منحوس شده بودند. آقایان «رحیم پور ازغدی» و «رشاد» با قدرت و شدت تمام به ضدیت با این سند پرداختند.
اما پس از این سخن حضرت آقا تا به امروز، نظارت جدی بر نظام آموزشی کشور از طرف شورا اعمال میشود. ما به هیچ عنوان اجازه به اجرا درآمدن سند خطرناک ۲۰۳۰ را نخواهیم داد و این سند به هیچ وجه در هیچیک از ارگانهای ذیل دولت امکان عملیاتی شدن نخواهد داشت.
ضمانت اجرائی قوانین مصوب شورا از جمله «نقشه مهندسی فرهنگی کشور» چیست؟ به عنوان مثال در بخش اقدامات ملی از راهبرد چهارم نقشه مهندسی فرهنگی پیرامون جلوگیری از کاهش نرخ باروری، مواردی همچون «پوشش بیمه اجباری درمان»، «سبد تغذیه رایگان»، «پرداخت هدیه تولد (سکه بهار آزادی)»، «خوابگاههای دانشجویان متأهل» و... پیشبینی شده که کمتر محقق شدهاند.
این سؤال را حتماً باید از مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم بپرسید. متاسفانه ما ایراداتی در فرآیند حکمرانی داریم. یعنی سیاستهای خوبی نوشته میشود و حتی قوانین خوبی هم تصویب میشود اما تصمیمات سازمان برنامه و بودجه کشور با این سیاستگذاریها چفت نیست. ما فاقد یک همپوشانی اثربخش در عرصه حکمرانی کشور هستیم. اینکه ما گفتیم شورای عالی باید شکل قرارگاهی به خود بگیرد، به معنی تصدیگری نیست اما باید در برنامه و بودجه دستگاههای فرهنگی دخالت داشته باشد. وگرنه اگر قرار باشد که شورای عالی بهترین تصمیمات را اتخاذ کند و سازمان برنامه و بودجه بگوید که من نقدینگی لازم را برای تخصیص ندارم، خب مسلم است که این اسناد و تصمیمها روی زمین خواهد ماند.
البته ناگفته نماند که حرمت امامزاده هم به دست متولی آن است. یعنی وقتی ما یک مصوبه در شورا داریم که ۲۰ سال است خاک میخورد و پیگیری نمیشود، آن وقت چگونه باید انتظار داشته باشیم که تحقق پیدا کند؟ وقتی دستگاه مجری بداند و ببیند که ارگان و نهادی هست که پیگیر اجرای قوانین باشد، حتماً برای تحقق آن جدیّت و حمیّت به خرج خواهد داد.
متاسفانه شورا فاقد مرکزی برای نظارت سیستماتیک بوده است که ما برای نخستین بار مجموعهای را تحت عنوان «مرکز رصد، برنامهریزی و ارزیابی» ایجاد کردیم. در این مرکز چهار مرحله «راه بینی»، «راهبردی»، «راهبری» و «راه سنجی» پیرامون مصوبات و وظایف دستگاهها پیشبینی شده است که بدانیم پیشروی و استقرار مصوبات ما تا به کجا بوده است.
*برویم سراغ لایحه پُرحاشیه عفاف و حجاب. منتقدین میگویند که کشف حجاب حتی بهاندازه شکستن شیشه یک خودرو و دزدیدن اقلام آن هم جرمانگاری نشده و همچنین این لایحه، قانون الهی حجاب را به یک رفتار شهروندی در حد انذار پیامکی تقلیل داده است. نقد دیگر اینکه گویا حضرتعالی در مصاحبهای و در نقد مقالهای از مدیرمسئول کیهان گفته بودید: «طبق قانون موجود فردی که کشفحجاب کرده، مجرم است اما با توجه به شمار مجرمین اجرای آن امکانپذیر نیست.». نظرتان را در این باره بفرمایید.
من در قم جلسه درسی داشتم که قرار بر رسانهای شدن آن نبود. آنجا من درباره سرفصل حکمرانی، نکاتی را مطرح کردم و گفتم که یکی از ارکان حکمرانی، موضوع گفتمانسازی است. در آنجا مثالی درباره لایحه عفاف و حجاب آوردم و گفتم که تا این لایحه در سطح اجتماع، گفتمانسازی نشود، ممکن است برخی ابهامات و اشکالات را نسبت به آن وارد کنند. آقای شریعتمداری پس از آن جلسه، نقد بلندبالایی را خطاب به بنده نوشت؛ ولی ای کاش از من میپرسیدند تا توضیح میدادم که در آن جلسه بخصوص، بنده اصلاً در مقام نقد ایشان نبودم و بحث کلی کردم.
نکتهای که در آن جلسه بحث شد این بود که اگر ما در مقولاتی که جنبه فرهنگی در آن غلبه دارد، نتوانیم اذهان و باورها را تغییر دهیم، آن وقت مجبوریم صرفاً با ابزار سلبی و قهری ورود کنیم که امری ناممکن خواهد بود.حال اما بهترین کار و راهحل در این باره چیست؟ درخصوص لایحه حجاب و عفاف، یک وجه آن مربوط به شئون امنیتی و قضائی بود. یعنی آن باندهای مزدوری که از خارج از کشور گماشته شده بودند که با وضعی اسفبار در خیابانها جولان دهند. خب اینها را باید گرفت و به شدیدترین شکل ممکن برخورد کرد.
وجه دیگر مرتبط با افرادی است که از مشکلات فکری و فرهنگی رنج میبرند. در برخورد با این دسته، جرایمی با بازدارندگی لازم پیشبینی شد که اتفاقاً معقول هم بود اما پس از اینکه لایحه ۱۵ مادهای تنظیم شد، ناگهان عدهای شروع به نقد و برپایی تجمعات اعتراضی کردند و متاسفانه با منطق ارسطویی معتقد بودند که یا آنچه ما میگوییم باشد یا اینکه کلاً نباشد! با این وجود آنقدر زمان بُرد و تاخیر به وجود آمد تا نهایتاً لایحه ۷۱ مادهای تنظیم شد که این لایحه جدید هم در گرداب اتلاف وقت افتاده است.
وجه سوم مسئله حجاب، به تذکر لسانی با روش عقلایی باز میگردد. یعنی به عبارت بهتر، امر به معروف و نهی از منکر عقلایی. همین الان عدهای با استفاده از فناوری نرم، در میدان انقلاب و چهارراه ولیعصر و میدان شهدا در حال پیادهسازی این روش هستند و اتفاقاً جواب هم گرفتهاند. این حرکات هم نه به شکل خودجوش بلکه با محوریت قرارگاه عفاف و حجاب شورای عالی و با هماهنگی وزارت کشور است.
وجه چهارمی هم میتوان برشمرد و آن ساماندهی اقدامات ایجابی در حوزه عفاف و حجاب است. مثلاً در موضوع تولید چادر مشکی، این نوع از پوشش، یا در بازار نبود یا با نرخهای بسیار گران عرضه میشد. بحمدالله با اقدامات شورای عالی، اکنون نه تنها تولید چادر داخلی به دو برابر ظرفیت رسیده است بلکه قیمتها هم به نحو قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرد.
*در راهبرد نهم از بند سوم سند دانشگاه اسلامی که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شده است، باید در جهت کاهش اختلاط و جداسازی جنسیتی در دانشگاهها اقدام شود. چرا در کشور اسلامی ما کمتر به بحث تفکیک جنسیت دانشگاهها توجه شده است؟
چند بار قدمهایی در این باره برداشته شد اما متاسفانه موفقیتی به همراه نداشت. علت عدم موفقیت ما هم به فقدان فناوری نرم اجتماعی در این حوزه باز میگردد. مثلاً ما در برگزاری جشن عید غدیر، راهپیمایی اربعین، اردوهای راهیان نور و راهیان پیشرفت و... به یک فناوری رسیدهایم و بسیار هم موفق بودهایم. مخلص کلام اینکه، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی اگر با پیوست فناوریهای نرم همراه نباشد، موفق نخواهد بود.
البته ما شورای اسلامی شدن دانشگاهها را به سمت قرارگاهی شدن پیش بردهایم. نمونه آن، فعالیت در حوزه دانشکدههای هنر بوده که متاسفانه وضعیت مطلوبی ندارند. البته ناگفته نماند که دنیا به این نتیجه رسیده است که تفکیک و جداسازی جنسیتی در بخشهای گوناگون، متضمن افزایش راندمان و امنیت هر دو جنس است. مثلاً در آمریکا برخی بیمارستانها صرفاً مختص زنان است. خب این بدین معنی است که آنها هم به آثار و برکات تک جنسیتی بودن مراکز مختلف پی بردهاند.
*چرا علیرغم تاکیدات مکرر رهبر انقلاب مبنی بر برپایی کرسیهای آزاداندیشی، کمتر به این مهم در سطح دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی کشور، توجه میشود؟
به نظرم در این باره ما دچار ارائه اطلاعات نادرست و ضعف در اطلاعرسانی هستیم. ما یک سری کرسیهای نظریهپردازی داریم که حدود هشت هزار مورد آن برگزار شده و هفتاد نظریه هم ثبت گردیده است. متاسفانه ضعف عمده ما در حوزه رسانه است که اطلاعرسانی درست و بموقع در این زمینه از سوی رسانههای جمعی انجام نمیشود. به غیر از این، ما کرسیهای آزاداندیشی دانشجویی داریم که جهاد دانشگاهی هر ساله آن را تحت عنوان مسابقات مناظره دانشجویی برگزار میکند و چند سالی است که دانشگاه آزاد اسلامی هم در این بخش ورود داشته است.
اما مهمترین خلاء که در این حوزه، مربوط به فقدان «خانه گفت وگوی آزاد» است. گاهی اوقات یک مسائل و شبهاتی در کشور حادث میشود که بین مردم و حاکمیت فاصله ایجاد میکند اما هیچ محلی وجود ندارد که این شبهه را مورد بحث قرار دهد. همه این موارد باید در خانه گفت وگوی آزاد حل و فصل شود که اگرچه راهاندازی آن، ۲۰ سال پیش مصوب شد اما به مرحله اجرا در نیامد. با این وجود بنده قول میدهم که خانه گفت وگوی آزاد در آینده نزدیک، آغاز بهکار خواهد کرد.