روایت علی مطهری از جلسه با رهبری درباره رفع حصر: رهبری گفتند جرم آنها سنگین است و اگر امام بودند شدیدتر برخورد میکردند
علی مطهری در مورد موضع رهبر انقلاب در مورد رفع حصر گقت: رهبری گفتند جرم اینها سنگین است و اگر امام بودند شدیدتر برخورد میکردند.
به گزارش پایگاه خبری 24، «در حد روسری نباید در مسئله حجاب سختگیری کرد اما یک عده دارند با بدن نمایی گستاخی میکنند». این تازه ترین موضع علی مطهری است. البته که خود او میگوید همین کسانی که میگفتند مشکل ما با روسری است دیدیم که حرفشان منحصر به روسری نیست بلکه فراتر از اینهاست. مطهری معتقد است که حکومت اسلامی نمیتواند درباره بحث حجاب بیتفاوت باشد و باید نظارت کند؛ چون یک عده دارند با گستاخی بدن نمایی میکنند.
آنچه که خواندید بخشی از گفتگوی تفصیلی جهان نیوز با علی مطهری، فرزند شهید مطهری و نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی است که به گفته خود او به اصرار بزرگان برای انتخابات مجلس دوازدهم هم ثبت نام کرده است ولی فعلا صلاحیت او تائید نشده است.
به نظر مطهری عملکرد روحانی به غیر از ماجرای بنزین خوب بوده؛ البته که تحرک و توجه رئیسی به تودههای مردم را باعث دلگرمی میداند و اذعان دارد این امتیاز دولت رئیسی به دولت روحانی است.
متن کامل این گفتگو با دکتر علی مطهری را در ادامه خواهید خواند:
با توجه به اینکه کمتر از 3 ماه تا انتخابات مجلس زمان باقی مانده، آخرین ارزیابی و تحلیل حضرتعالی از اوضاع سیاسی کشور ناظر به این انتخابات چیست؟
در حال حاضر فکر میکنم به خاطر این حوادثی که در غزه اتفاق میافتد، شور و نشاط انتخاباتی طبعاً خیلی کم است. در واقع ذهنها درگیر همین وقایع فلسطین است. حالا باید دید در این مدت باقی مانده تا انتخابات چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
یعنی شرایط سیاسی کشور آن نشاط سیاسی را ندارد؟
به نظرم خیلی آن شور و نشاط را ندارد.
دلیل نبودن این شور و نشاط انتخاباتی را به خاطر جنگ غزه میدانید؟
مقدار زیادی از آن را به خاطر اتفاقات غزه میدانم چون همه منتظر هستند که در نهایت چه میشود و هنوز مردم به سراغ انتخابات نرفتهاند. البته این برداشت من است و این مقداری که در جریان اخبار هستم فضا را به این شکل نشان میدهد.
هیئتهای اجرایی در حال حاضر صلاحیت شما را تایید نکردند. شما اعتراض خودتان را ثبت کردید؟
بله.
به نظر خودتان چرا صلاحیت شما را تایید نکردند؟
احتمال میدهم علت این رد صلاحیت همان دلایلی باشد که در انتخابات دوره یازدهم مجلس هم صلاحیت بنده را تایید نکرده بودند، که برخی اظهار نظرها بود. نزدیک به انتخابات مجلس یازدهم شورای نگهبان بنده را خواست و در آن جلسه دلایلی را برای رد صلاحیت بنده گفتند که سه تا اظهارنظر بود و من در پاسخ به آنها گفتم همچنان به همه آنها معتقد هستم.
آن سه تا اظهار نظر چه بودند؟
یکی اینکه گفتند شما در نطق خود در مجلس گفته بودید اگر نهم دی موجب تفرقه شود دیگر یومالله نیست بلکه یوم الشیطان است. گفتم بله این حرف را زدم و الان هم این اعتقاد را دارم. گفتند که این خلاف نظر رهبری است. من گفتم این طور نیست چون گفتم «اگر موجب تفرقه شود».
مورد دوم این بود که گفتند وقتی آقای ابراهیم یزدی بازداشت شد شما اعتراض کردید و در واقع از ایشان دفاع کردید. گفتم خُب درسته و نظرم همین است، برای اینکه یک پیرمرد بیمار را گرفتید و بازداشت کردید به خاطر یک حرفی که در جلسهای خصوصی گفته و آن هم از طریق شنود ثبت شده و بعد هم اصلاً این صحبت ایشان چه تاثیری در کشور داشته و آیا به موجب آن خطری نظام را تهدید میکرده؟ و اساساً چه ضرورتی داشته است؟
گفتند که این خلاف سیاست نظام است و من در پاسخ گفتم اگر هم خلاف سیاست نظام باشد من این سیاست را قبول ندارم.
مورد سوم هم همان موضوع حصر خانگی است که گفته بودم ادامه حصر خانگی به صلاح کشور نیست و باید تمام شود. درباره این هم گفتند که خلاف نظر رهبری است و شما باید میگفتید که نظر من این بوده ولی وقتی رهبری اظهارنظر کردند، نظرم عوض شد.
گفتم من دروغ که نمیتوانم بگویم، همچنان نظرم همین است که این کار ضرورتی ندارد و به صلاح کشور نیست و این موضوع را در حضور خود رهبری هم مطرح کردم. به آن عضو شورای نگهبان گفتم نظر شما را قبول ندارم چون این کار خلاف قانون اساسی است و نمیتوانیم بدون محاکمه کسی را مجازات کنیم.
اینکه میگویید در حضور مقام معظم رهبری هم این موضوع را مطرح کردید، آیا ایشان پاسخی به صحبت شما درباره موضوع حصر خانگی دادند؟
بله. در یک جلسهای بود که فکر کنم در زمان مجلس نهم بود و ما به عنوان فراکسیون شاهد مجلس به ملاقات ایشان رفته بودیم. من در این جلسه دو نکته را خدمت ایشان گفتم، یکی درباره یک مسئله فرهنگی و دیگری هم درباره همین موضوع ادامه حصر خانگی، که ایشان هم پاسخ دادند که جرم اینها سنگین است و اگر امام بودند شدیدتر برخورد میکردند.
چون من در صحبتم گفته بودم حداکثر این است که محاکمه شوند (البته با طرف مقابل یعنی هر دو طرف محاکمه شوند) و بالاخره این پرونده بسته شود، ایشان در ادامه صحبتهای خود گفتند که اگر محاکمه شوند حکمی که صادر میشود به گونهای خواهد بود که شما راضی نخواهید بود و ما الان داریم با اینها ملاطفت میکنیم. خُب در اینجا من دیگر ادامه ندادم.
البته در آن جلسه با شورای نگهبان طرف مقابل یک عضو حقوقدان و یک کارشناس پرونده بودند. وقتی این صحبتها را درباره اظهارنظرهای من کردند و دیدم که دلایلشان از این قبیل است، خیلی ناراحت شدم و گفتم متاسفم که شما با این افکار عضو شورای نگهبان هستید. بعد هم گفتم حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت که حالا ما بیاییم بنشینیم و این حرفها را گوش دهیم. بلند شدم آمدم بیرون و جلسه نیمه کاره ماند.
خاطرتان هست این عضو شورای نگهبان چه کسی بود؟
نمیخواهم نام ببرم. قاعدتاً اگر میگفتم شما درست میفرمایید بنده را تایید میکردند ولی نمیخواستم دروغ بگویم و برخلاف نظر خودم صحبت کنم.
یعنی اگر در همان جلسه میفرمودید که نظرم را پس گرفتم حتی علنی هم نمیگفتید، شما را تایید میکردند؟
البته ممکن بود که مثلاً بگویند حالا یک متنی بنویس، شاید اینطوری میشد. ولی اگر حرفهایشان را قبول میکردم به احتمال قوی من را تایید میکردند.
الان هم که شما اعتراض خود را ثبت کردید، به نظرتان این دوره تایید خواهید شد؟
روشن نیست و برای من هم خیلی تفاوتی ندارد که تایید شوم یا نه. چراکه من به اصرار خیلی از افراد دیگر آمدم و اینکه برخی بزرگان تاکید کردند که شما بیایید، آمدم اما خودم آن طور مشتاق نبودم.
این بزرگان را میشود نام ببرید؟
حالا شاید خودشان راضی نباشند ولی نمایندههای قدیم، آنهایی که با ما هم دوره بودند خیلی از آنها تماس گرفتند و افراد دیگری هم گفتند که بیایید ممکن است در مشارکت تاثیر بگذارد و شاید لیست دهیم و میخواهیم شما باشید و از این صحبتها. یا میگفتند اگر شما بیایید عدهای به دنبال شما میآیند و یک همچین حرفهایی میزدند. من واقعاً مردد بودم و بالاخره آمدم. الان هم مهم نیست، اگر هم رد صلاحیت کنند میگوییم ما آمدیم به عنوان انجام وظیفه که شاید مقداری در مشارکت مردم تاثیرگذار باشد، حالا هم گلهای نداریم.
در انتخابات گذشته مجلس مشارکت در کل کشور حدوداً 42 درصد و در تهران حدود 18 درصد بود. با توجه به همین شرایط فعلی که در آن قرار داریم و رد صلاحیت چهرههایی مانند جنابعالی و آقای پزشکیان و برخی چهرههای دیگر که مطرح میشوند به نظر شما میزان مشارکت در انتخابات 11 اسفند چقدر است؟
پیش بینی سخت است. با این وضعیت به هر حال بالا نیست.
به همان حد نصاب مجلس پیش خواهد رسید؟
با این شرایط شاید پایینتر هم باشد. مگر اینکه تغییراتی ایجاد شود.
حالا فرض، اگر همه چهرههایی که متعلق به جریان اصلاحات و اعتدال هستند را تایید کنند حتی آنهایی که مد نظر این جریانها هستند و اصلاً فکرش را هم نمیکنند که تایید کنند، در این حالت میزان مشارکت چقدر بالا خواهد رفت؟
آن طور نیست که بگوییم خیلی تاثیر میگذارد و میزان مشارکت خیلی بالا میرود. ممکن است پنج درصد میزان مشارکت را بالا ببرد چراکه مردم در مجموع ناراضی هستند به خاطر همین گرانیها و اینکه در اداره زندگیشان دچار سختی هستند. اگر دولت میتوانست در همین چند ماه اخیر کاری کند که نشان دهد به نوعی تورم را کنترل کرده و قیمتها از یک حدی بالاتر نمیرود، مقداری مردم امیدوار میشدند و در مشارکت مردم در انتخابات تاثیرگذار بود.
ولی در حال حاضر هیچ علامت و نشانهای دیده نمیشود و این روند گرانی ادامه دارد، مخصوصاً گرانی خوراکیها و کالاهای اساسی که مردم نسبت به این قضیه ناراضی هستند و در سختی میباشند. خود به خود عدهای برای آنکه عکس العمل نشان دهند در انتخابات شرکت نمیکنند و اعتراض خود را اینگونه نشان میدهند.
آقای روحانی برای انتخابات خیلی فعال شدند و علنی هم اعلام میکنند که ما به همه دوستان گفتیم ثبت نام کنند و آقای لاریجانی هم طبق برخی اخبار همه نمایندههای ادوار مجلس را فراخوان دادند. از آن طرف هم اصلاح طلبان هستند. حضرتعالی با لیستهای اصلاح طلبان و اعتدالیون ائتلاف میکنید و در لیست آنها قرار میگیرید؟ این احتمال وجود دارد که شما سرلیست آنها باشید؟
به طور کلی در همه دورههای انتخابات برای من خیلی مهم نبوده که در کدام لیست باشم، جزء لیست اصولگرایان باشم یا لیست اصلاح طلبان و معمولاً خود آنها انتخاب میکردند.
یعنی هر گروهی اسم شما را در لیست خودش قرار دهد، استقبال میکنید؟
بله برای من مهم نیست چرا که این دسته بندیها را اصیل نمیدانم و این طور نیست که بگوییم یک مبانی فکری باعث شده که این دسته بندیها ایجاد شود. بیشتر ناشی از رقابت سیاسی و کسب قدرت است و لذا برای من خیلی فرقی نمیکند.
قبل از انتخابات مجلس هشتم آقای مصلحی رئیس ستاد بزرگداشت سالگرد شهید مطهری بودند. به ایشان گفتم که من تصمیم دارم کاندیدا شوم و ایشان خودشان رفتند و صحبت کردند و اسم ما را در لیست اصولگرایان گذاشتند.
همان موقع که میگفتند شما با حمایت احمدی نژاد وارد لیست شدید؟
بله بعضیها میگفتند، چرا که آن زمان آقای مصلحی در گروه آقای احمدی نژاد بود و حالا نمیدانم سمتشان چه بود ولی به هر حال به آقای احمدینژاد نزدیک بودند. میخواهم بگویم که به طور تصادفی این اتفاق افتاد. چون آقای مصلحی در ستاد بزرگداشت شهید مطهری بودند به ایشان گفتم. حالا ممکن بود به شخص دیگری میگفتم و به شکل دیگری درمیآمد.
برای مجلس نهم هم که اصولگرایان اسم من را از لیست اصلی خودشان حذف کردند با اینکه در آن سازوکار 7+8(جبهه متحد) رای آورده بودم ولی خُب برخیها مثل آقای حداد مایل نبودند اسم من در لیست باشد و گفتند باید برود شورای داوری و آنجا هم یک طوری این موضوع را منتفی کردند.
بعد از آن ما مستقل آمدیم، تحت عنوان صدای ملت، و فکر نمیکردند که رای بیاورم. چیز عجیبی هم بود چرا که در تهران کسی مستقل بیاید واقعا نمیتواند رای آورد و من آن دوره نفر پنجم در تهران شدم.
برای مجلس دهم که لیست امید بود باز آنها خودشان اسم من را در لیست گذاشتند. اصلاً من درخواستی نکرده بودم. من هم هیچ مخالفتی نکردم و حتی از آنها تشکر هم کردم. الان هم همین طور است هر گروهی بخواهد اسم من را در لیست قرار دهد برای من مهم نیست، میخواهد اصولگرا باشد یا اصلاح طلب، من مخالفتی ندارم.
آقای دکتر، حضرتعالی 3 دوره در مجلس بودید و 3 سال هم نایب رئیس مجلس بودید، با توجه به چنین تجربهای که از مجلس دارید، بهترین رئیس مجلس پس از انقلاب را کدام چهره میدانید؟
خُب ما که دورههای قبل را درک نکردیم و در هر سه دورهای هم که من در مجلس بودم آقای لاریجانی رئیس بودند.
من مدیریت باقی روسای مجلس را از نزدیک ندیدم لذا نمیتوانم به درستی قضاوت کرده و با هم مقایسه کنم. آقای هاشمی که به هر حال جای خودشان را دارند و هر کجا که مسئولیتی میگرفتند معمولاً موفق بودند. از مدیریت آقای ناطق نوری هم اینطور که شنیدم تعریف میکردند که خوب مدیریت میکردند. آقای لاریجانی هم خوب بودند منتها گاهی انتقاداتی هم داشتیم. مثلاً درباره اوامری که از خارج به مجلس داده میشد میگفتیم نباید مجلس آن طور مطیع باشد و مجلس باید کار خودش را انجام دهد، یعنی جایگاه مجلس را نباید پایین بیاوریم. مثلاً قرار است یک وزیری استیضاح شود، از بیرون بگویند این کار صلاح نیست و نمایندگان را مجبور کنند که امضاهاشان را پس بگیرند.
اینکه گفته میشود لاریجانی و روحانی بین خودشان هماهنگی میکردند و نمایندگان هم بایست دنباله روی میکردند، شما تایید میکنید؟
نه اینطور نبود. آقای لاریجانی در مجموع آدم مستقلی هستند و نظر خودشان را دنبال میکنند. بالاخره هر شخصی که رئیس مجلس میشود به نوعی باید با دولت هماهنگی داشته باشد و چارهای نیست، نمیشود که دربست مقابل دولت باشد و الا اوضاع کشور به هم میریزد. قبلش هم در زمان آقای احمدینژاد خیلی جاها هماهنگی بود. به این شکل که گفتند من قبول ندارم.
فرض کنید در آن 3 دورهای که در مجلس بودید، آقای لاریجانی نبودند و نمایندگان به شما رای میدادند و به جای نایب رئیسی، ریاست مجلس را بر عهده میگرفتید. خودتان را برای ریاست مجلس مناسب میدیدید؟
اگر کسی بهتر از من در مجلس نبود، بله این مسئولیت را قبول میکردم. با توجه به آن مدتی که نایب رئیس بودم این توان را در خودم میدیدم. اما نه اینکه بخواهم این ریاست را با زدو بند بدست آورم بلکه به طور طبیعی که واقعاً خود نمایندگان احساس کنند که مناسب این پست هستم.
اگر برای مجلس آینده تایید صلاحیت شوید و آن لیست که شما در آن قرار دارید در انتخابات پیروز شود، شما این آمادگی را دارید که ریاست مجلس را بر عهده بگیرید؟
بستگی دارد، باید ببینم افراد دیگری بهتر از من هستند یا نه، آن موقع تصمیم خواهم گرفت.
آقای قالیباف را در مجلس موفق میدانید؟
نمیتوانم نظر دهم به این دلیل که در جزئیات کار این مجلس نیستم. ولی آقای قالیباف در مجموع برای پُستهای اجرایی مناسبتر است. هر کجا هم که پُست اجرایی داشتند موفق بودند. زمانی که رئیس پلیس و در شهرداری بودند، عملکرد موفقی داشتند. اگر این دولتها چه دولت آقای رئیسی و حتی دولت آقای روحانی مثلاً ایشان را معاون اول میگذاشتند برای کشور بهتر بود. اتفاقاً در زمان دولت آقای روحانی این پیشنهاد را دادم و گفتم که اگرچه آقای قالبیاف رقیب آقای روحانی در انتخابات بودند اما به خاطر صلاح کشور اگر ایشان را به عنوان معاون اول قرار دهند خیلی مناسب است.
حالا دقیق نمیدانم ولی شنیدم که به ایشان پیشنهاد شده ولی ایشان نپذیرفتند.
سه دوره در مجلس حضور داشتید، چه چیزی باعث میشود که شما احساس کنید در مجلس مفید بودید و قصد دارید یک دوره دیگر دوباره وارد مجلس شوید؟ عملکرد مثبت آن سه دوره چه بوده که شما را بار دیگر به حضور در مجلس ترغیب میکند؟
اولا من در مسائل کلان کشور وارد میشدم و اظهارنظر میکردم. ثانیاً هر نمایندهای یک تاثیری در طرحها و لوایح مجلس دارد که خیلی از اینها هم پنهان است یعنی خیلی جلوی چشم مردم نیست و دیده نمیشود. مثلاً فعالیتی که یک نماینده در داخل کمیسیون انجام میدهد مثلا یک طرحی را آماده میکند و تلاش میکند که به تصویب کمیسیون برسد و بعد آن طرح به صحن مجلس بیاید و آنجا هم تلاش میکند که رای بیاورد اینها چیزهایی است که دیده نمیشود.
یکی از آن طرحهای مهمی که شما در آن موثر بودید و کسی از آن خبر ندارد را میشود بگویید؟
یکی از آنها طرح اداره و نظارت بر صدا و سیما بود که اصلاً طراحش خود بنده بودم و تا مراحلی پیش رفت، در کمیسیون هم تصویب شد و در نوبت صحن بود که آنجا یک عده خیلی تلاش کردند که مبادا این طرح وارد صحن مجلس شود و به اواخر مجلس رسید و به هر حال نشد، یعنی آن طور که میخواستیم به شکل قانون درآید نشد.
طرحهای دیگری هم بود که طراح اصلی نبودم اما در نوشتن آن طرحها شریک بودم.
یا مثلا اقدام مهمی که در مجلس هشتم انجام دادیم مسئله سوال از رئیس جمهور بود که برای اولین بار بود که در جمهوری اسلامی انجام میشد و بالاخره آقای احمدی نژاد که میگفت من فقط قانونی را اجرا میکنم که خودم تشخیص بدهم مطابق قانون اساسی است، مجبور شد بیاید به صحن مجلس و به سوالات جواب دهد. تا آن زمان سوال از رئیس جمهور در مجلس یک تابو تلقی میشد که اصلا این کار ممکن نیست چراکه باعث تضعیف نظام میشود و از این طور حرفها و نمایندگان زیر بار نمی رفتند.
جمع کردن امضا برای این سوال هم کار بسیار مشکلی بود و افرادی هم که امضا میکردند یکسره در معرض تهدید بودند که امضای خود را پس بگیرند. یا اینکه عدهای تصور میکردند که سوال از رئیس جمهور حتما باید با اجازه رهبری باشد و میگفتند که شما از رهبری سوال کردید؟ میگفتیم که نیازی نیست، قانون اساسی این اختیار را به ما داده و ما جلو میرویم، حالا اگر یک وقتی صلاح نباشد خود رهبری اعلام موضع میکنند.
این را خیلی به سختی ما انجام دادیم یکسال تلاش میکردیم این طرح بیاید در دستور مجلس قرار گیرد و انجام نمیشد.
شما واقعا سوال را لازم میدانستید یا اینکه قصد داشتید این تابو را بشکنید؟
سوال را لازم میدانستیم، خیلی جاها سوال داشتیم که خود رئیس جمهور میبایست جواب میداد چراکه میدانستیم پشت صحنه خود رئیس جمهور است و وزیر دستور رئیس جمهور را اجرا میکند. گفتم باید رئیس جمهور بیاید ضمن اینکه باید این موضوع مثل سوال از وزرا عادی شود و بیایند و پاسخ دهند.
خیلی به سختی انجام شد و قبول نمیکردند، دائم هم اعلام میشد تعداد امضاها از حد نصاب پایین آمد. بالاخره منجر به استعفای من شد و گفتم مجلسی که نتواند قانون اساسی را اجرا کند و از حقوق مردم دفاع کند مفید فایده نیست. کسی که استعفا میدهد نیم ساعت فرصت دارد صحبت کند و همه حرفهای خود را آنجا گفتم ولی مجلس با استعفای بنده مخالفت کرد و آنجا 6 نفر آمدند و به حمایت از من صحبت کردند. به هر حال مجلس به استعفای من رای نداد. بعد از آن بود که طرح سوال از رئیس جمهور را در دستور مجلس گذاشتند.
پس از سوال از رئیس جمهور ما آمدیم و آیین نامه را تغییر دادیم چراکه سوال از رئیس جمهور به این شکل بود که رئیس جمهور میآید حرفهایش را میزند و میرود و رای گیری هم ندارد که ببینند آیا مجلس قانع شد یا نه. تعداد سوال هم مشخص نبود. ما آن موقع 10 تا سوال کرده بودیم. بعدا آییننامه را تغییر دادیم و گفتیم اولا 5 سوال بیشتر نمیشود کرد و ثانیا باید درباره هر سوال رایگیری شود و ظاهراً این هم بود که اگر استنکاف از قانون احساس شود به قوه قضائیه ارجاع میشود.
خلاصه یک تحولی شد در موضوع سوال از رئیس جمهور و در مجالس بعدی هم دیدیم که باز تکرار شد و آن قبحش ریخت.
برای آقای روحانی هم این موضوع را پیگیری کردید؟
اتفاقا سوال از آقای روحانی هم شروعش با بنده بود.
به نتیجه که نرسید؟
به نتیجه نرسید. بعضی از نمایندگان اعتراضاتی داشتند. من به آنها گفتم که شما میتوانید از رئیس جمهور سوال کنید و متنش را هم نوشتم. بعد دیگر افتاد دست آقای ذوالنور و دیگران و آنها پیگیری کردند و من کنار کشیدم.
پس از حوادث آبان 98 در مصاحبهای گفته بودید اگر شرایط عادی بود روحانی را استیضاح می کردید.
به این خاطر که ما دولت را در آن ماجرای بنزین مقصر میدانستیم و نحوه اجرای آن کار انصافا خیلی بد بود. ابتدا سراغ استیضاح وزیر کشور رفتیم که ایشان مسئول اجرای این تصمیم بود که خیلی بد اجرا کرد و عده قابل توجهی کشته شدند. میگفتیم که در یک چنین موضوعی مجلس حتما باید وارد شود. ولی گفتند که از بیرون پیغام آمده که صلاح نیست. در حالی که به نظرم صلاح بود. اگر مجلس همان ابتدا وارد میشد اعتراضات خیلی کمتر میشد چرا که مردم احساس میکردند از درون حکومت یک نهادی دارد اعتراض میکند.
ولی متاسفانه یک نگاهی هست که این چیزها را تضعیف نظام میداند و اجازه نمیدهد انجام شود و این خوب نیست و باعث میشود که مردم به خیابان بیایند.
حتی در همین ماجرای سال گذشته هم اگر مجلس زودتر وارد میشد و سوالی از وزیر کشور یا استیضاحی مطرح میکرد که بالاخره این اتفاق در زیر مجموعه شما افتاده و باید بیایید و جواب دهید، مردم مقداری آرام میشدند ولی متاسفانه اجازه نمیدهیم این کارها انجام شود و موجب میشود که بالاخره این اعتراضات به خیابان کشیده شود.
جایی گفته بودید که ریشه حوادث پارسال اقتصادی است و باید به برجام برگردیم. هنوز هم به این حرفتان معتقد هستید؟
منظور من این نبود که از ابتدا ریشه آن اقتصادی بوده. یک حادثه تلخی رخ داد و عواطف مردم جریحهدار شد و مردم به طور طبیعی اعتراض داشتند که آن اعتراضات اولیه هم کار درستی بود یعنی اگر مردم هیچ عکسالعملی نشان نمیدادند این خوب نبود که بی تفاوت باشند نسبت به این حادثهای که دختر جوانی از دنیا رفته است.
آن اعتراضاتِ روزهای اول طبیعی بود ولی بعد منحرف شد و رسانههای بیگانه وارد شدند و عوامل دیگری این اعتراضات را به سمت دیگری سوق داد. ولی بالاخره در این بین نارضایتیهای اقتصادی هم نقش داشت و یک عده هم که کنار بودند و از گرانیها ناراحت بودند وارد این اعتراضات شدند. منظورم این بود که بالاخره ریشه اقتصادی هم داشت.
اینکه میفرمایید مردم باید اعتراض میکردند منظور شما کدام نوع اعتراض است؟ یکسری رسانه و مردم در فضای مجازی همان ابتدا اعتراض کردند. ولی بعد عدهای ریختند در خیابان و به خودرو پلیس حمله شد، تخریب و هتاکی کردند، کدام مدنظر شما بود؟
منظور همان اعتراض آرام است. بالاخره بتوانند راهپیمایی کنند و شعار دهند، در این حدود نه اینکه تخریب و آشوب کنند. این قابل قبول نیست. ولی متاسفانه در کشور ما هیچ وقت اجازه اعتراض و راهپیمایی نمیدهند، در نتیجه خیلی سریع این اعتراضات به خشونت کشیده میشود در حالی که اگر مانند اکثر نقاط دنیا اجازه راهپیمایی دهند و یک مسیر مشخص کنند و پلیس هم از اینها مراقبت کند و از خود اینها هم تعهد بگیرند که نظم خیابان را حفظ کنند، اگر در کشور این موضوع عادی و رسم شده بود ما با این حوادث مواجه نمیشدیم. در حال حاضر به این دلیل که اجازه اعتراض نمیدهند یک عدهای میآیند در خیابان و در همان ساعات اولیه منجر به درگیری میشود و به حوادث تلخی منتهی میشود.
نکته دیگر اینکه ما تحمل شعار را نداریم یعنی یک خط قرمز برای شعار میگذاریم و میگوییم تا اینجا میتوانید شعار دهید و از این بالاتر نمیتوانید شعار دهید. این هم مانع است. باید اجازه دهیم هر چه میخواهند شعار دهند. نباید جلوی مخالفت با مقامات کشور را بگیریم اما نباید همراه با توهین باشد.
برگردیم به آبان 98 که شما میخواستید به خاطر ماجرای بنزین، وزیر کشور را استیضاح کنید. با توجه به اینکه خودتان فرمودید پشت پرده یکسری از موارد رئیس جمهور است، آن زمان معاون امنیتی وزیر کشور گفته بود که آقای روحانی اتفاقاً زمان دقیق اجرای طرح را میدانست. در یکی از روزنامههای اصلاح طلب هم نوشته شده بود که این طرح شوک آور بنزین کاملا عامدانه اجرا شد، چراکه این به هم ریختگی جامعه را میخواستند. یعنی این وضعیت مطلوب دولت بوده برای اینکه با آمریکا مذاکره کند؟ شما این موضوع را چطور تحلیل میکنید؟
نه، اینها یک سری احتمالات، پیش بینیهای حساب نشده و ساخته ذهن افراد است و نمیشود بر این اساس قضاوت کرد. ما فقط به نوع مدیریت این موضوع اعتراض داشتیم.
درباره اینکه معاون وزیر کشور گفته بود آقای روحانی زمان اجرای این طرح شوکآور را میدانست، نظر شما چیست؟
قاعدتاً ایشان میدانسته و نمیشود بگوییم که رئیسجمهور خبر نداشته است.
پس چرا آقای روحانی گفتند من خودم صبح جمعه فهمیدم؟
به نظرم ایشان میخواستند با این حرفشان بگویند که این طرح نظر ما نبوده و مثلاً از بالا فشار آوردند که این کار باید انجام شود و به این حوادث منجر شد. فکر کنم منظورشان این بوده که ما موافق این طرح نبودیم و میخواستند این پیام را بدهند وگرنه نمیشود گفت که ایشان خبر نداشته است.
منتها آن زمان میگفتیم که رئیسجمهور در این موضوع مقصر است و نمیشود گفت که مسئولیتی نداشته است. ولی خُب در آن شرایطِ تحریمهای بسیار سخت دوره ترامپ قرار داشتیم و شرایط بسیار سنگین بود و خیلی متفاوت با امروز بود و در آن زمان صلاح نبود که رئیس جمهور استیضاح شود لذا ما به سراغ استیضاح وزیر کشور رفتیم.
خیلی هم جلو رفتیم و حتی مرحله کمیسیون را هم گذراند، وزیر کشور به کمیسیون آمد و ما قانع نشدیم ولی باز به خاطر همان پیغامهایی که از بیرون به مجلس میرسید هیئت رئیسه مایل نبود که استیضاح به صحن بیاید. دائم میگفتند که امضاها از حد نصاب افتاد و برمیگشت، باز ما اضافه میکردیم و میگفتیم که از حد نصاب نیافتاده. اصلاً یک وضعیت بدی بود.
آقای دکتر در انتخابات سال 96 به آقای روحانی رای داده بودید؟
بله.
انتخابات سال 92 چطور؟
فکر کنم سال 92 هم به آقای روحانی رای داده بودم.
انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 به چه کسی رای دادید؟
به آقای همتی رای دادم.
شما برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 گفته بودید که خوب است آقای هاشمی فقط 4 سال بیاید رئیس جمهور شود و اوضاع را سروسامان دهند و بعد بروند. خُب آقای هاشمی رد صلاحیت شدند، اما آقای روحانی به عنوان بهترین شاگرد ایشان آمدند و 8 سال دولت در دستشان بود و با آن وضعیت دولت را تحویل آقای رئیسی دادند. با توجه به این موضوع، حرفهای خودتان را درباره رئیس جمهور شدن هاشمی چطور تحلیل میکنید؟
اولاً آقای هاشمی خیلی تواناتر بودند و قطعاً بهتر کشور را به سمت توسعه هدایت میکردند. ثانیاً عملکرد آقای روحانی هم بد نبود. حالا منهای آن ماجرای بنزین در آبان 98، درمجموع عملکرد ایشان خوب بود.
یعنی عملکرد آقای روحانی به غیر از ماجرای بنزین در آبان 98 خوب بود؟
به غیر از ماجرای بنزین، حالا ممکن است یکی دوتا مسئله کوچک دیگر هم باشد. ولی اگر شرایطی را که آقای روحانی در آن قرار داشت با شرایط امروز مقایسه کنیم، میبینیم که دولت آقای روحانی موفقتر بوده است. یعنی آقای روحانی در آن دورهای که ترامپ آن تحریمهای بسیار شدید را اعمال کرد تا جایی که اصلاً فروش نفت ما گاهی به صفر میرسید و آمریکا کاملا فعالیت اقتصادی ایران را رصد میکرد و کمترین ارتباطی را که ما با یک بانک جهانی پیدا میکردیم بلافاصله قطع میکرد و در شرایط بسیار سختی قرار داشتیم، در آن دوره توانستند قیمتها را تا حد مناسبی حفظ کنند و اجازه تورم شدید را ندهند.
ولی امروز با وجود اینکه شرایط خیلی بهتر است و آمریکا به هیچ وجه سختگیری آن دوره را ندارد و حتی در خیلی جاها اجازه داده که کارهایمان را انجام دهیم، با یک تورم شدیدی مواجه هستیم و زندگی مردم سختتر شده است. لذا پیشبینی بنده غلط نبوده.
نکته این است که طبق اعترافات خود مسئولان دولت آقای روحانی از اصلیترین دستاورد ایشان که برجام بوده، چیزی عایدمان نشده. اما مسئولان فعلی در دولت آقای رئیسی اعلام میکنند که بدون برجام و FATF نفت میفروشیم و پول آن هم برمیگردد و میگویند که آن موقع دوستان با برجام نتوانستند هیچ کاری کنند. مسئولان دولت آقای رئیسی معتقدند که شرایط فرقی نکرده و مشکل اصلی به خاطر رویکرد غربگرایی بوده است. نظر شما چیست؟
نه، شرایط که فرق کرده. اولاً برجام دستاورد آقای روحانی نبود، دستاورد نظام بود و دستاورد خود رهبری بود. تا زمانی هم که برجام بود داشتیم به سمت رونق اقتصادی حرکت میکردیم. همان دو سالی که برجام اجرا شد در داخل یک رونق اقتصادی پیدا شد و رشد اقتصادی کشور بالا رفت و تورم تک رقمی شد. از سال 97 که ترامپ به طور ناگهانی خارج شد این مشکلات شروع شد.
آن زمان دولت گفته بود که امکان ندارد آمریکا بتواند یک طرفه از برجام خارج شود و یکی از تضمینهایی که آقای ظریف به مردم میدادند، این بود.
خُب لابد پیش بینی ایشان این طور بوده، اما ترامپ هم یک پدیده استثنایی بود.
نکته اینجاست که در بحث حقوقی برجام طوری صحبت میکردند که انگار چنان پیچ و مهره را سفت کردند که اصلاً امکان ندارد طرف مقابل بتواند خارج شود.
اینکه نمیتوانند خارج شوند منظور از نظر حقوقی بوده ولی اگر یک آدم گستاخی بیاید میتواند خارج شود و میگوید هر چه میخواهد پیش بیاید. ترامپ واقعا در بین روسای جمهور آمریکا هم استثنا بود و یک آدم نامتعادل عجیب و غریبی بود.
بر خلاف تبلیغاتی که میکنند برجام به نفع کشور بود. مثلا از 26 مهر امسال تحریم تسلیحاتی ایران برداشته شد و خیلی راحتتر میتوانیم سلاح بخریم و بفروشیم.
ولی متاسفانه در داخل کشور به خاطر این جنگ قدرتی که وجود دارد توجه به مصالح کشور نمیشود و یک عدهای میخواستند هر طور که شده برجام را زمین بزنند و در واقع با ترامپ همگام شدند و بالاخره آن را زمین زدند. این کارها بد است و به صلاح کشور نیست. توافقی را که در مجموع به حال کشور مفید بوده از بین بردیم و حالا امروز به شرایطی رسیدهایم که آنها دارند ناز میکنند. یعنی ما حاضریم همان متن سابق امضا شود اما آنها نمیآیند و این خودش نشان میدهد که برجام چیز خوبی بوده است.
به هر حال این جنگ قدرتی که در کشور است خیلی مضر است. اینکه یک گروهی یا جناحی یک دستاوردی دارد و آن طرف میخواهد آن را خرابش کند و بالعکس.
حدود 2 سال و 4 ماه از تشکیل دولت آقای رئیسی گذشته، نقاط مثبت این دولت به نظر شما چیست؟
آقای رئیسی توجه بیشتری به توده مردم دارد و بین توده مردم میرود و با آنها حرف میزند و این یک امتیاز است. یک تواضعی دارند. این نقطه مثبتی است. همین رفتن بین توده مردم که در دولت قبلی کم بود یک امتیاز است. تحرکی که آقای رئیسی دارند خوب است و مردم را دلگرم میکند.
ولی در مجموع از رویه دولت خیلی راضی نیستم. گروه گرایی و جناح گرایی که در دولت وجود دارد خوب نیست و باعث شده نتوانیم از همه متخصصان و کارشناسان استفاده کنیم و فقط افرادی که حتماً پایبندی به این گروه داشته باشند بیایند سرکار. این به نظرم یک نقطه ضعف دولت است و باعث شده که از بخش مهمی از نیروی کارشناسی موجود کشور استفاده نشود.
سفرهای استانی و جوانگرایی در دولت آقای رئیسی به نظر شما حُسن نیست؟
سفرهای استانی هم همان توجه به توده مردم است که اینها خوب است. جوانگرایی هم اگر توأم با انتخاب اصلح باشد خوب است. عرض کردم که آن جبنه کارشناسی دولت قوی نبوده است.
به نظر شما آقای رئیسی برای دور دوم ریاست جمهوری رای میآورند؟
نمیدانم، پیش بینی خیلی سخت است.
اگر آقای رئیسی برای دور دوم رئیس جمهور نشوند یا در انتخابات شکست بخورند به نظر شما در حال حاضر کدام یک از چهرههای سیاسی برای ریاست جمهوری مناسب هستند؟
حالا باید بیایند و حرفهای آنها را بشنویم.
با توجه به کسانی که قبلاً برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شده بودند مثل آقای جهانگیری، قالیباف، لاریجانی یا خود جنابعالی؟
حالا نمیخواهیم که درباره افراد قضاوت کنیم. نمیشود الان از فردی اسم ببریم، بعدا دچار مشکل میشویم.
شما خودتان را برای ریاست جمهوری مناسب میدانید؟ کاندیدا شده بودید واقعاً برنامه مدونی برای ریاست جمهوری داشتید؟
بله برنامه داشتیم. البته ما منتظر بودیم ببینیم که چه کسانی کاندیدا میشوند، کار به کجا میرسد و بعداً تصمیم بگیریم. انسان نگاه میکند اگر کسی بهتر از خودش بود کنار میرود.
یعنی شما کاندیدا شده بودید که بعد از تایید صلاحیت شرایط را بسنجید و به نفع شخصی دیگر کنار بروید؟
اگر فرد قویتر بیاید به نفع او کنار میروم.
شما در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به آقای همتی رای دادید، اگر ایشان انتخابات بعدی هم کاندیدا شوند، دوباره ایشان را برای ریاست جمهوری میپسندید؟
نمیدانم، باید ببینیم چه کسانی کاندیدا میشوند و مقایسه کنیم. در مورد آقای رئیسی باید دید که در این مدت باقی مانده چگونه عمل میکنند، آیا میتوانند این مساله تورم را تا حدی حل کنند.
طبق آماری که دولت میدهد میگویند که تورم 60 درصد تحویل گرفتیم و در حال حاضر 40 در صد است؟
باید حرفهای دولت سابق را هم گوش دهیم. نمیشود که یک طرفه صحبت کرد، آنها قبول ندارند و طور دیگری حرف میزنند. نمیشود به این صورت قضاوت کرد.
معروف است که علی آقای مطهری سر مواضع فرهنگی خیلی محکم هستند. یعنی میگویند آقای مطهری در مسائل فرهنگی اصولگرا و در مواضع سیاسی اصلاح طلب هستند.
بله میگویند.
در مصاحبهای گفته بودید که حجاب اختیاری ختم به برهنگی میشود. این در راستای همان آقای مطهری اصولگرا است. اما در جای دیگری فرموده بودید که حجاب در اندازه افتادن روسری در خیابان اشکالی ندارد یا اینکه گفته بودید با ساپورت مخالف نیستم. این صحبتهای شما با تعریف قرآنی حجاب تناقض ندارد؟
نه، حرف من همیشه یک چیز بوده و آن اینکه حتما باید درباره اموری مثل حجاب، حکومت اسلامی یک نظارتی داشته باشد و این موضوع را نمیتواند رها کند. اما این که این نظارت، به چه شکلی باشد قابل بحث است.
به همان شکل قبل از حادثه خانم مهسا امینی، وضع خوبی بود. یعنی مردم به طور نسبی حجاب را رعایت میکردند و حکومت هم سختگیری نمیکرد. اما این حادثه باعث شد که ما با یک وضع جدیدی مواجه شویم. یک علت این اتفاق این بود که عدهای میخواستند سختگیری کنند و حتی از آن مقداری هم که وجود داشت میگفتند باید بهتر شود و کارهایی انجام دادند که جامعه را تحریک کردند. اگر یادتان باشد در تابستان 1401 ستاد امر به معروف و نهی از منکر یک اقداماتی کرد، بیانیههایی داد و حرفهایی زد که مردم تحریک شدند. پس از آن هم حادثه خانم مهسا امینی پیش آمد که منجر به آن عکس العمل مردم شد.
الان نظر من این است که در ادارات دولتی، دانشگاهها و بسیاری از اماکن عمومی باید نظارت کافی داشته باشیم، ولی خیابان را سختگیری نکنیم. حالا اگر یک خانمی روسریاش افتاده بود او را بازداشت نکنیم. قبل از حادثه خانم مهسا امینی هم خیلی خانمها درست رعایت نمیکردند و گاه ـ البته به ندرت ـ حتی روسری هم نداشتند، کسی هم کاری به آنها نداشت.
ولی در ادارات و اماکن دولتی، دانشگاهها و مدارس و غیره باید به عنوان قانون و یک لباس فُرم حتما رعایت شود.
درباره ساپورت هم این که یک نفر با پوشیدن صرفا ساپورت بیاید در خیابان این حجاب نیست. حجاب این است که اگر کسی هم ساپورت میپوشد یک مانتو تا زانو هم روی آن پوشیده باشد. بنابراین ما با ساپورت مخالف نیستیم. در خانه میتوان پوشید، در خیابان هم اگر کسی ساپورت میپوشد لااقل روی آن یک مانتویی به تن کند که پوشیده باشد. ولی اینکه با یک ساپورت و بلوز بیاید بیرون پوشش اسلامی نیست.
شما میفرمایید به غیر پوشش اندام، درباره حجاب مو اگر روسری کسی هم افتاد، کار نداشته باشند؟
قانون و شرع میگوید که باید رعایت شود ولی این قانون مثل قانون عبور از چراغ قرمز نیست. نوع برخورد با متخلف در این دو حوزه باید متفاوت باشد. در خیایان سختگیری نکنیم ولی عرض کردم در ادارات و دانشگاه و مانند اینها حجاب باید به طور کامل رعایت شود. اما متاسفانه همین کسانی که میگفتند مشکل ما با روسری است بعد دیدیم که حرفشان منحصر به روسری نیست بلکه فراتر از اینهاست. میخواهند به شکل نیمه عریان بیرون بیایند. حکومت اسلامی نمیتواند نسبت به این پدیده بیتفاوت باشد. اینجا را باید جلوگیری کند. اگر چه معتقدیم که قانون و شرع همچنان میگوید که باید رعایت کنند ولی در خیابان نسبت به روسری سختگیری نکنند که تقریبا نظام داشت همین روش را انجام میداد ولی یک عدهای دارند گستاخی میکنند، جلوتر میروند و میخواهند بدننمایی کنند. دیگر اینجا نمیشود گفت حکومت بیتفاوت باشد.
این کسانی که خیلی دم از حجاب اجباری میزنند اگر خیلی زرنگ بودند به همان حد روسری اکتفا میکردند و بقیه را رعایت میکردند تا حکومت مجبور نشود نظارت کاملتری داشته باشد.
از آقای احمدی نژاد خبر دارید؟
خیر.
آقای روحانی با سیاسیون خیلی جلسه دارند. با شما هم جلسه ای داشتند؟
خیر.
به نظر شما آقای روحانی برای خبرگان تایید صلاحیت میشوند؟
نمیدانم ولی اگر تایید شوند بهتر است.
آقای لاریجانی برای ریاست جمهوری برنامه دارند؟
اطلاعی ندارم.
آقای لاریجانی فامیل نزدیک شما هستند، اطلاع ندارید؟
درباره این مسائل خیلی صحبت نمیکنیم.
در خانواده کلاً سیاسی صحبت نمیکنید؟
چرا، ممکن است درباره بعضی اخبار سیاسی صحبت کنیم ولی نه درباره تصمیمات شخصی.
برخی میگویند اینکه آقای لاریجانی و روحانی برای انتخابات مجلس ثبت نام نکردند و به همه دوستانشان گفتند بروید و ثبت نام کنید، مقدمهای برای حضورشان در ریاست جمهوری است.
بله ممکن است این باشد. مثلا بخواهند یک مجلسی تشکیل شود که بعداً با خودشان همراه باشد. همه اینها احتمالات است، نمیشود حکم قطعی داد.
در جایی فرموده بودید ارتباط گیری امارات با اسرائیل تقصیر ایران است، بعد گفته بودید ما عربها را ترساندیم و به دامن اسرائیل فرستادیم. این صحبت را مرداد سال 99 کرده بودید. هنوز هم روی این حرفتان هستید؟
این صحبت برای چند سالی است که ما عربها را دائم میترساندیم و موشک میزدیم. به نظرم بیتاثیر نبود که به دامن اسرائیل بیفتند به خاطر اینکه از ایران میترسیدند. ولی الان سیاست ایران تغییر کرده و با عربستان رابطه داریم و با امارات هم رابطه داریم و در حال حاضر اوضاع فرق کرده و بهتر شده است.
یعنی ایران سیاست خود را تغییر داد که آنها به سمت ما آمدند یا اینکه آنها شرایط را متفاوت دیدند؟ مثلاً درباره عربستان گفته میشود که ما همیشه آماده برقراری روابط با عربستان بودیم اما عربستان بود که شیطنت میکرد و میگفت جنگ را به داخل ایران میکشانم. حرفی که زده میشود این است که سیاست کلان خارجی ایران ثابت است و به نظر میرسد پس از آن که دیدند براندازی ممکن نیست و احتمال دادند که ایران میخواهد پاسخ قاطعی به عربستان پس از وقایع سال گذشته بدهد رویه خود را تغییر دادند و دست از شیطنت برداشتند.
به نظرم دو طرف احساس کردند که این دشمنی و رقابت شدید به جایی نمیرسد و اگر با هم باشند بهتر است یعنی هر دو به این نتیجه رسیدند. البته ما هم خیلی وقتها آماده برقراری رابطه نبودیم. مثلا سفارتشان را گرفتیم.
به نظرم عقل و تدبیر به کمک ما آمد و کار خوبی انجام شد که ارتباط دوباره برقرار شد. در این ماجرای غزه هم همین که ایران و عربستان با هم دشمن نیستند به نفع این قضیه است.
چرا در دولت آقای روحانی که ادعا میکردند زبان دنیا را بهتر بلد هستند، رابطه بین ایران و عربستان برقرار نشد؟
اینکه چه مقدماتی باعث شد که دو طرف مایل به ارتباط شوند این را باید بررسی کرد. شاید خیلی از مقدمات آن اصلاً مربوط به دولت آقای روحانی باشد یعنی در آن موقع فراهم شده و در این زمان نتیجه داده است.
بعید است که دولت آقای روحانی مایل نبوده که ارتباط با عربستان برقرار شود و دولت آقای رئیسی مایل بوده است. بستگی به شرایط دارد و شرایط به گونهای شد که برقراری رابطه با عربستان در این دولت صلاح دیده شد و انجام شد.
آن زبان دنیا که گفتید، بستگی به شرایط هم دارد که در چه شرایطی ما کار خودمان را انجام دهیم. در دولت آقای روحانی بود که عوامل خارج از دولت به سفارت عربستان حمله کردند. یعنی نهادهای خارج از دولت مایل نبودند که با عربستان رابطه درستی داشته باشیم. اینها کم کم برطرف شد و در دوره آقای رئیسی به نتیجه رسید.
برقراری رابطه در این دولت، دلیل نمیشود برای این که دولت آقای روحانی مایل به برقراری رابطه نبوده است. شرایط فرق میکند. در آن دوره ما موشک میزدیم به آرامکو، چطوری رابطه برقرار شود؟ نهادهای خارج از دولت نقش داشتند. در این دولت همه با هم شدند و مثلا آنها گفتند شما برو جلو، ما موشک نمیزنیم. ولی در زمان دولت آقای روحانی اینطور نبود. این هماهنگی دولت و نهادهای حکومتی بهتر است چراکه یکپارچه میشوند و بهتر میتوانند تصمیم گیرند.
هنوز هم دوست دارید در جنگ با اسرائیل شهید شوید؟
اگر پیش بیاید بله. اگر بناست شهید شویم چه بهتر که در جنگ با اسرائیل این اتفاق بیافتد.
خاطرهای از شهید مطهری دارید که تا به حال در جایی نقل نکرده باشید؟
ایشان دو ماه و نیم پس از پیروزی انقلاب در قید حیات بودند و فرصتی نشد که پس از پیروزی انقلاب مردم ایشان را بشناسند. اما در همان دو ماه و نیم پس از پیروزی انقلاب حدود 25 سخنرانی در جاهای مختلف داشتند و مواردی که احساس میکردند به زودی مطرح خواهد شد مطرح کردند. درباره موضوع آزادی، دموکراسی، ولایت فقیه و روحانیت و مانند اینها.
خیلی چیز عجیبی هم هست که چطور ایشان آینده را میدیده است. تحت عنوان آینده انقلاب اسلامی ایران صحبت کردهاند که اکنون کتاب شده. درباره مسائل انقلاب واقعا کتابی بهتر از این سراغ ندارم. کسی که میخواهد راجع به انقلاب اسلامی ایران تحقیق کند این بهترین کتاب است درباره اینکه در آینده چگونه باید با موضوعات مختلف برخورد کنیم که مطابق اسلام باشد و رفتار درستی داشته باشیم. چندتا نکته را ایشان آنجا میگوید. یکی اینکه بر روی مساله عدالت خیلی تاکید میکنند و میگویند اگر ما نسبت به این موضوع توجه لازم را نداشته باشیم گروههای دیگر میآیند و پرچم عدالت خواهی را از دست ما میگیرند.
احترام به آزادیها و بحث آزادی بیان نکته دیگر است که ایشان خیلی روی این موضوع تاکید داشتند و فکر کنم در بین سران انقلاب هیچ کسی به اندازه ایشان روی مساله آزادی بیان تاکید نداشته است.
یکی هم راجع به روحانیت. ایشان خیلی حساسیت داشتند که روحانیت باید کار خودش را انجام دهد و حتی المقدور وارد پُستهای اجرایی دولتی نشود و همان کار نظارت و هدایت مردم را انجام دهد و همیشه در کنار مردم و ناظر بر دولتها باشد.