کدخبر: ۲۷۱۶۵

فلاحت پیشه: بزرگ‌ترین ظلم به گروه‌های مقاومت، توسط گروه‌های نیابتی صورت گرفته است

نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی نوشت: بزرگ‌ترین ظلم به گروه‌های مقاومت، توسط همین گروه‌های نیابتی صورت گرفته است که در قالب منافع متعارض دولت‌ها شکل گرفته‌اند.

فلاحت پیشه: بزرگ‌ترین ظلم به گروه‌های مقاومت، توسط گروه‌های نیابتی صورت گرفته است

به گزارش 24 آنلاین، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه در یادداشتی با عنوان «فرصت‌سازی ترکیه از افزایش تنش‌ها در سوریه» در روزنامه اعتماد نوشت:

تحولات اخیر نشان داده است که ما با دو دسته بازیگر مواجه هستیم. دسته اول دولت‌ها هستند که همگی منافع ملی خود را دنبال می‌کنند و هیچ طرح مشترکی میان آنها وجود ندارد که منافع منطقه‌ای را در چارچوب آن شکل دهند. دسته دوم، گروه‌های نیابتی هستند که روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. پیش از این، تنها گروه‌هایی که در منطقه حضور داشتند، گروه‌های مقاومت بودند که عمدتا برسر آرمان‌های فلسطین شکل گرفتند، اما اکنون شاهدیم که گروه‌های نیابتی مختلفی شکل گرفته‌اند. ریشه این گروه‌ها به دورانی باز‌می‌گردد که امریکایی‌ها سعی کردند از گروه‌های جهادی علیه شوروی در بلوک شرق استفاده کنند. بعد از جنگ دو بلوک، این گروه‌ها به استخدام دولت‌ها درآمدند و دولت‌های مختلف با اسامی مختلف از آنها استفاده کردند. هر زمان که تاریخ مصرف این گروه‌ها به پایان می‌رسید، آنها از بین می‌رفتند و گروه‌های جدیدی جایگزین می‌شدند.

بزرگ‌ترین ظلم به گروه‌های مقاومت، توسط همین گروه‌های نیابتی صورت گرفته است که در قالب منافع متعارض دولت‌ها شکل گرفته‌اند. در دهه ۷۰، شاهد ظهور طالبان بودیم و سپس القاعده، و بعد از آن شاهد شکل‌گیری داعش در دهه ۹۰ هجری. اکنون نیز شاهد تشکیل سیزده گروه مسلح در قالب مسلحین ضد بشار اسد هستیم. به نظر من، بخشی از اتهاماتی که کشورهای مختلف به یکدیگر وارد می‌کنند، به منافع خودشان بستگی دارد. در این زمینه، بازیگر اصلی تحولات اخیر دولت ترکیه است. این کشور از یک طرف بخشی از نیروهای نیابتی خود را با سربازگیری از آسیای میانه و قفقار، و بخشی دیگر را از میان پناهندگان سوری که ترکیه میزبان آنها بوده، تامین کرده است.  

بسیاری از اعضای تحریر‌الشام و دیگر گروه‌ها که اکنون به سمت جنوب سوریه حرکت کرده‌اند، در دهه‌های پیش نوجوانانی بودند که در اردوگاه‌های آوارگان ترکیه زندگی می‌کردند، اما جذب دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ترکیه شدند و از آن طریق در گروه‌های سلفی آموزش دیدند. این نیروها در تلاشند تا تحولات سوریه را شکل دهند و ما شاهد این تحولات هستیم.در همین راستا تجربه نشان داده است که اگر دولت‌ها با یکدیگر دشمن هم باشند، باز هم مدیریت بحران‌ها دشوار نخواهد بود؛ زیرا نیروهای نیابتی هم‌اکنون در این بحران‌ها نقش دارند.

ترکیه سعی دارد بخشی از مشکلات خود را حل کند، مانند چالشی که با کردها دارد. این کشور تلاش می‌کند از سرایت روحیه خودمختاری کردها در عراق و اقلیم کردستان و روژاوا سوریه به دوازده استان کردنشین ترکیه جلوگیری کند. از طرف دیگر، ترکیه با چالش‌های جدی با علویان سوریه مواجه است و سعی دارد به روش‌های غیردموکراتیک، مخالفان سیاست‌های دولت مرکزی را سرکوب کند.نقش ترکیه در خاورمیانه همواره با استفاده از موقعیت خود در ناتو و غرب، ریشه در خون‌هایی داشته است که در خاورمیانه ریخته شده است. این کشور تلاش کرده است تا در یک بازی دوگانه توان چانه‌زنی خود را هم در ارتباط با غرب و هم در ارتباط با جهان اسلام حفظ کند. اما هیچگاه رویکردهای ترکیه برای منطقه ثبات ایجاد نکرده است و طرح‌های این بازیگر همواره منجر به برهم زدن نظم و تداوم بحران‌ها شده است.

علاوه بر گزاره‌ای که در بالا بدان اشاره شد باید گفت، واقعیت دیگری که وجود دارد این است که دولت بشار اسد در هر صورت فرصت‌های زیادی را برای ایجاد حاکمیت در سوریه از دست داده است. پس از جنگ خونین در سوریه، بشار اسد، رییس‌جمهوری سوریه توانست بار دیگر قدرت را در اختیار بگیرد، اما نتوانست رای و نظر مردم را در قالب یک طرح دموکراتیک جلب کند. واقعیت این است که همه کشورها باید بپذیرند که آنچه می‌تواند مردم را راضی نگه دارد، دموکراسی است. بدون دموکراسی، تنش‌های سیاسی همیشه ادامه خواهد داشت. بشار اسد تا جایی که به خود او مرتبط بود، می‌توانست ثبات و حاکمیت را در داخل کشورش بر اساس سازوکار دموکراتیک شکل دهد، اما به واسطه آنکه تن به اصلاحات نداد، بحران‌های اقتصادی و سیاسی سوریه ادامه پیدا کرد، از همین رو با آغاز اولین بحران منطقه‌ای که بعد از یک دهه به صورت فراگیر معادلات منطقه را تحت تاثیر قرار داد، ترکش تنش‌ها به سوریه نیز اصابت کرد.

به بیانی دیگر پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسراییل، پس‌لرزه‌های این عملیات به سوریه نیز رسید و چالش‌های جدیدی به وجود آمد.در همین راستا باید گفت، ما باید بپذیریم که مهم‌ترین پشتوانه هر دولتی، ملت آن کشور است. وقتی که ملتی پشتوانه حاکمیت نباشد، حتی تمام بمب‌های اتمی دنیا نمی‌توانند ثبات ایجاد کند. به همین دلیل، چالش اصلی که بشار اسد با آن مواجه است، عدم توانایی در جلب رضایت مردم خود از طریق یک سازوکار دموکراتیک است. او هنوز نتوانسته است این رضایت را جذب کند. به همین دلیل است که می‌بینیم مسلحین این‌بار، به جای اینکه تصاویر سر بریدن و کشتار را منتشر کنند، سعی کرده‌اند با مردم با مهربانی صحبت کنند. آنها شبیه طالبان عمل کرده‌اند که برای بار دوم پیروز شده‌اند و می‌خواهند نشان دهند که برای حکومت کردن آمده‌اند.

من معتقدم آنچه که در کنار مرزهای سرزمین‌های اشغالی قرار دارد، دولت تضعیف‌شده سوریه است؛ دولتی که هیچ خطر امنیتی برای اسراییل نداشت اما اتفاقی که اکنون رخ داده این است که سوریه به محل آمد و شد گروه‌های سلفی مختلف تبدیل شده است. این گروه‌ها، که متشکل از سیزده گروه هستند که با یکدیگر متحد شده‌اند، پیشتر سابقه کشتار و جنگ‌های داخلی میان خود را دارند. حال در چنین شرایطی باید گفت که اولین قربانیان بی‌ثباتی در سوریه، همسایگان این کشور هستند، بالاخص اسراییل، چرا که اختلاف‌های ایدئولوژیک گروه‌های مسلح با اسراییل در قیاس با سایر بازیگرانی که در همسایگی سوریه قرار ندارند، بسیار بیشتر است.

گروه‌های تکفیری که امروز وارد حلب شده‌اند عمدتا سلفی هستند، به عبارت دیگر، در میان گروه‌های مختلف مسلح که امروز در سوریه می‌جنگند و عامل ناآرامی شدند، زمینه‌های فکری‌ای وجود دارد که می‌تواند تهدید اصلی برای اسراییل باشد. لذا من تصور می‌کنم هیچ بازیگری نمی‌تواند از خونریزی در منطقه خرسند باشد، چرا که مرزهای امنیتی در منطقه به حدی در هم تنیده که هرگونه تنشی در هر نقطه جغرافیایی در خاورمیانه برای سایر کشورهای مستقر در منطقه نیز می‌تواند هزینه‌زا باشد.

کدخبر: ۲۷۱۶۵
ارسال نظر