کدخبر: ۲۴۳۸۴

چگونه محور مقاومت در شکل دادن به منطقه موثر است؟

پس از آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰، نصرالله داستان جنگجویان فراری را یادآوری و اعلام کرد که "برخی در سال ۱۹۸۲ هنگامی که ارتش صهیونیستی وارد لبنان شد، سلاح‌های خود را در خاک دفن کردند. ما اسرائیلی‌ها را دفن خواهیم کرد اگر دوباره به سرزمین ما بازگردند."

چگونه محور مقاومت در شکل دادن به منطقه موثر است؟

این بسیج بی‌سابقه در چند جبهه - شبکه‌ای از کشورهای متحد و جنبش‌ها - در حمایت از مقاومت فلسطین محصول امروز نیست و در طول زمان ساخته شده است.

جنگ چند جبهه‌ای که یک سال به طول کشیده ، در حالی که اسرائیل هنوز حملات گسترده‌ای به غزه و لبنان انجام می‌دهد، با حمله موشکی عظیم ایران به تأسیسات نظامی اسرائیل در ۱ اکتبر ۲۰۲۴، به شدت تشدید شد. به گفته تهران، این حمله پاسخی به ترورهای اسرائیل علیه شخصیت‌های ایرانی، لبنانی و فلسطینی، به‌ویژه رهبر سیاسی حماس، اسماعیل هنیه، و رهبر حزب‌الله، حسن نصرالله بود.

این دومین حمله مستقیم ایران به اسرائیل در نبردی است که تحلیل‌گران طرفدار اسرائیل آن را "جنگ شش جبهه‌ای" توصیف می‌کنند و به همگرایی جنگ‌های خاورمیانه‌ به یک "جنگ بزرگ" اشاره دارد. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل جنگی را از غزه و کرانه باختری تا لبنان، سوریه، یمن، عراق و ایران آغاز کرده است. در همان اوایل ۸ اکتبر، حزب‌الله یک افزایش تنش حساب‌شده علیه اسرائیل آغاز کرد، که به دنبال آن حملاتی از یمن، ایران و عراق تحت عنوان "وحدت میادین" انجام شد.

در این ماه، حمله موشکی بزرگ ایران به اسرائیل اوج هماهنگی عملیات‌ها را نشان داد. ابو عبیده، سخنگوی شاخه نظامی حماس، گردان‌های عزالدین قسام، این لحظه را به‌عنوان تلاقی شعله‌های مقاومت در آسمان‌ فلسطین توصیف کرد.  این بسیج بی‌سابقه در چند جبهه برای حمایت از مقاومت فلسطین مدت‌ها پیش آغاز شده بود. این نقطه اوج همگرایی بازیگران طی دهه‌ها بود که با هم محور مقاومت را تشکیل می‌دهند - شبکه‌ای از دولت‌ها و جنبش‌های متحد، از جمله ایران، سوریه، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب‌الله در لبنان، انصارالله (که به عنوان جنبش حوثی نیز شناخته می‌شود) در یمن و نیروهای مختلف عراقی. سیاستمداران و رسانه‌های غربی محور مقاومت را به‌عنوان یک "شبکه تروریستی" که هیچ تاریخچه یا زمینه‌ای ندارد، رد می‌کنند و آن را به‌عنوان تهدیدی برای ثبات خاورمیانه معرفی می‌کنند.

پس از ترور سید حسن نصرالله در ۲۸ سپتامبر، رئیس‌جمهور ایالات متحده، جو بایدن، حمله هوایی اسرائیل به حومه جنوبی بیروت را ستایش کرد و آن را حمله‌ای علیه "گروه‌های تروریستی مورد حمایت ایران" و "حکومت وحشت" آن‌ها، توصیف کرد. مقامات اسرائیلی محور مقاومت را به اختاپوسی تشبیه کرده‌اند: "ایران سر این اختاپوس است و بازوهای آن از حوثی‌ها تا حزب‌الله و حماس در همه‌جا دیده می‌شود. "

پس از آنکه وزیر دفاع اسرائیل فلسطینیان را "حیوانات انسانی" خواند، توماس فریدمن، ستون‌نویس نیویورک تایمز، محور مقاومت را به‌عنوان یک "انگل مهاجم" توصیف کرد. او با پایین آوردن سطح توجیه نسل‌کشی اسرائیل به شکلی جدید، نوشت که ایران مانند  زنبور پارازیتویید است و حوثی‌ها، حزب‌الله، حماس و کتائب حزب‌الله جنین‌های آن هستند. او نتیجه‌گیری کرد: "ما هیچ استراتژی متقابلی نداریم که این زنبور پارازیتویید را به‌طور ایمن و مؤثر از بین ببرد، بدون آنکه کل جنگل را به آتش بکشیم."

انکار انسانیت و اختیارات این بازیگران در منطقه (که معمولاً به آن‌ها نمایندگان یا بازوهای ایران گفته می‌شود) با انکار مقاومت آن‌ها همراه است. رسانه‌های جریان اصلی اغلب محور مقاومت را از زمینه تاریخی آن خارج کرده و غیرانسانی جلوه می‌دهند، در حالی که ریشه‌های ایدئولوژیک آن پیش از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ شکل گرفت. این محور، فلسطین را به‌عنوان یک عامل وحدت ایدئولوژیک در مرکزیت قرار داده و از طریق جریانی فراملی، ایده‌ها و تخصص‌ها را توسعه داده و به نیرویی مؤثر در منطقه تبدیل کرده است.

 

 

انقلاب ایران

فلسطین تأثیری ماندگار بر انقلاب ۱۹۷۸-۱۹۷۹ ایران و چشم‌انداز جهانی آن داشت. از همان ابتدا، هنگامی که آیت‌الله خمینی از درون نهاد مذهبی اعتراض خود را آغاز کرد، صهیونیست‌های استعمارنشین فلسطین اشغالی و ارتباطات اسرائیل با شاه ایران، محمدرضا پهلوی، در مرکز مبارزه انقلابی او قرار داشت.

در سال ۱۹۶۸، آیت الله خمینی فتوایی مذهبی در حمایت از نیروهای چریکی فلسطینی (فداییان) صادر کرد و به پیروان شیعه خود اجازه داد تا زکات خود را به آن‌ها اهدا کنند. در دهه ۱۹۷۰، فتح، که جناح مسلط سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) بود، به نقطه‌ای حیاتی در جنبش فراملی ضد شاه تبدیل شد.

فتح با انقلابیون ایرانی، چه روحانی و چه چپ‌گرا، هم‌پیمان شد و تجربه، آموزش و ارتباطات با مبارزان آزادی در سراسر جهان را به آن‌ها ارائه کرد. تحت رهبری فرماندهان باتجربه‌ای مانند یاسر عرفات و خلیل الوزیر، فتح به‌دلیل رهبری قوی، منابع، کادرهای ماهر و ایدئولوژی جامع خود، در رأس ساف قرار داشت.

رهبران ساف و انقلابیون ایرانی در دهه ۱۹۷۰ به‌مثابه برادران در این مبارزه بودند. پس از انقلاب ۱۹۷۹، ساف نقشی اساسی در تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایفا کرد و آزادی فلسطین، الهام‌بخش چشم‌انداز جهانی آن شد.

بسیاری از موسسین سپاه، از جمله عباس آقازمانی و محمد منتظری و دیگران در دهه ۱۹۷۰ در اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی آموزش دیدند. آن‌ها با استفاده از آموزش‌های نظامی، تخصص، و ارتباطات جهانی که از فتح به ارث برده بودند، شاخه نظامی انقلاب را تقویت کردند. فلسطین همچنین در چشم‌انداز جهانی انقلاب، نقش محوری داشت که تحت تأثیر همبستگی ضد استعماری و پان‌اسلامیسم و البته ​​همبستگی با جهان سوم بود.

انقلابیون مذهبی ایران تحت تأثیر پان‌اسلامیست‌هایی مانند سید جمال‌الدین اسدآبادی و حسن البنا بودند و به وحدت مسلمانان علیه امپریالیسم معتقد بودند. فلسطین، به‌عنوان یک آرمان اسلامی مشترک، در مرکز این وحدت قرار داشت که روحانیون انقلابی به دنبال آن بودند.

انقلاب ۱۹۷۸-۱۹۷۹ نیز سرشار از همبستگی با جهان سوم بود. انقلابیون ایرانی تحت تاثیر مبارزات احمد بن بلا از الجزایر، پاتریس لومومبا از کنگو، و جمال عبدالناصر از مصر علیه استعمار و نواستعمار بودند و از آن الهام گرفتند. فلسطین در تقاطع این مبارزات آزادی‌بخش و چشم‌انداز مشترک روحانیون انقلابی قرار داشت. به نظر آن‌ها، این مبارزه در مرکز تضاد بین اسلام و استکبار جهانی (امپریالیسم) بود.

 

ایجاد محور مقاومت

محور مقاومت پس از سال ۱۹۷۹ و در پی چندین رویداد مهم، به‌ویژه انقلاب ۱۹۷۸-۱۹۷۹ در ایران، حمله عراق به ایران در سال ۱۹۸۰، و حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ شکل گرفت. عراق، تحت ریاست جمهوری صدام حسین، از گسترش انقلاب ایران بیمناک بود و اسرائیل نیز نگران شکل‌گیری محور ساف-ایران در لبنان بود.

این حملات، که با هدف مهار انقلاب در مرزهای ایران انجام شدند، در واقع ایران را به سوریه نزدیک‌تر کردند و بذرهای محور مقاومت را کاشتند. بنابراین، برخلاف روایت‌های رایج در رسانه‌های غربی که محور را به‌عنوان یک نیروی توسعه‌طلب توصیف می‌کنند، این محور در اصل به‌عنوان یک شراکت دفاعی بین ایران و سوریه شکل گرفت. در آن زمان، ایران و سوریه نگرانی‌های ژئوپلیتیکی مشترکی در مورد جاه‌طلبی‌های صدام در منطقه داشتند. آن‌ها از اینکه لبنان به اردوگاه رژیم‌های عربی مانند اردن و مصر که اسرائیل را به رسمیت شناخته بودند، بپیوندد، بیم داشتند.

میان این دو عامل، اسرائیل به‌عنوان تأثیرگذارترین عامل در تقویت ائتلاف ایران-سوریه ظاهر شد. در ژوئن ۱۹۸۲، اسرائیل حمله‌ای به لبنان آغاز کرد که به ویرانی گسترده و کشتار منجر شد و نزدیک به ۵۰ هزار لبنانی و فلسطینی کشته شدند.

این حمله توانست سازمان آزادی‌بخش فلسطین را از لبنان خارج کند، اما به‌جای آن، مقاومت مسلحانه قوی‌تری شکل گرفت. این اتفاق، اوج‌گیری مقاومت اسلامی را در هر دو عرصه لبنانی و فلسطینی رقم زد. حزب‌الله از مقاومت لبنانی و فلسطینی در برابر حمله اسرائیل ظهور کرد و توانست تا سال ۱۹۸۵، ارتش اسرائیل را از بیروت و بیشتر مناطق لبنان به جنوب لبنان عقب براند.

همکاری بین ایران و سوریه، از طریق فراهم‌کردن پایگاه‌ها، آموزش نظامی و تسلیحات، در موفقیت حزب‌الله علیه ارتش اسرائیل نقش کلیدی داشت و در نهایت به خروج اسرائیل از لبنان به استثنای مزارع شبعا در سال ۲۰۰۰ انجامید. این دستاوردها در جولای ۲۰۰۶ به اوج خود رسید، زمانی که اسرائیل پس از آنکه مبارزان حزب‌الله در یک حمله مرزی، سربازان اسرائیلی را اسیر کردند تا آن‌ها را با زندانیان لبنانی در اسرائیل مبادله کنند، حمله‌ای همه‌جانبه به لبنان آغاز کرد.

اسرائیل حمله نظامی گسترده‌ای را به لبنان آغاز کرد و اعلام کرد که جنگ تا زمانی که حزب‌الله را نابود نکند، متوقف نخواهد شد. سی و سه روز بعد، اسرائیل بدون رسیدن به هیچ یک از اهدافش، با آتش‌بس موافقت کرد: هیچ سربازی بازگردانده نشد و حزب‌الله از این جنگ، چه از نظر نظامی و چه سیاسی، قوی‌تر از قبل بیرون آمد.

سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) در شکل‌گیری حزب‌الله تأثیرگذار بود. علاوه بر تأثیر الهام‌بخش مبارزه فلسطین بر بنیان‌گذاران حزب‌الله، برخی از رهبران کلیدی آن، مانند عماد مغنیه و ابو حسن سلامه، در ابتدا اعضای فتح بودند. سلامه که اهل جبل عامل در جنوب لبنان بود، تأثیر اولیه فتح بر حزب‌الله از جمله تعهد محکم این حزب به مقاومت مسلحانه فلسطینی را نشان می‌داد. او در میان فلسطینی‌ها چنان محبوب بود که عرفات به او لقب فرمانده فلسطینی شهید، علی حسن سلامه، که توسط موساد ترور شد، را داد.

 

 مقاومت فلسطینی

تحول مقاومت فلسطین که توسط حماس و جهاد اسلامی هدایت می‌شد، به‌طور چشمگیری تحت تأثیر مقاومت اسلامی در لبنان بود. تحقیر تاریخی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ لحظه‌ای الهام‌بخش برای فلسطینیان بود که از توافقات اسلو ناامید شده بودند. انتفاضه دوم (۲۰۰۰-۲۰۰۵) در این زمینه شعله‌ور شد و باعث تجدید مقاومت مسلحانه علیه صهیونیست‌ها گردید. حماس و جهاد اسلامی همچنان به تقویت توانایی‌های نظامی خود به ویژه در غزه پرداختند.

خروج اسرائیل از غزه در سال ۲۰۰۵ نقطه عطفی در مسیر مقاومت فلسطین بود، نه تنها برای غزه، بلکه برای پیشبرد هدف بزرگ‌تر آزادی فلسطین از رودخانه تا دریا. از طریق همکاری با محور مقاومت، گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، و گردان‌های القدس، شاخه مسلح جهاد اسلامی، به‌طور مداوم توانایی‌های نظامی خود را توسعه داده‌اند و چالش جدی برای ارتش اسرائیل ایجاد کرده‌اند.

از اتکای اولیه به مسلسل‌ها در زمان خروج اسرائیل از غزه، اکنون زرادخانه آن‌ها به فناوری موشکی تجهیز شده که قادر به ضربه زدن به تل‌آویو با نیروی تخریب قابل‌توجهی است. ارتقای این توانایی‌های نظامی نتیجه همکاری طولانی‌مدت با ایران، سوریه و حزب‌الله بود که تخصص خود را در توسعه موشک‌ها و پهپادها با حماس و جهاد اسلامی به اشتراک گذاشتند. این توانایی در نبردهای مختلف، به ویژه در طول نبرد ۱۱ روزه «شمشیر قدس» در سال ۲۰۲۱، به نمایش گذاشته شد که ظرفیت مقاومت را در مواجهه با اسرائیل در سراسر قلمرو آن به‌طور مؤثر نشان داد.

 

 

محور مقاومت

از سال ۲۰۰۰، اثر محور مقاومت در جریان جنگ‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای گسترش یافته است. در طول سال‌های اولیه روابط سوریه و ایران در دهه ۱۹۸۰، اختلافاتی میان حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه، و آیت الله خمینی در موضوعات مختلفی از جمله ارتباط ایران با عرفات و مقاومت اسلامی در سوریه، حزب‌الله و امل در لبنان، و جنگ ایران و عراق بروز کرد.

روحانیون انقلابی ایران با اخوان‌المسلمین همدلی داشتند و با بخشی از اخوان سوریه نیز ارتباط برقرار کرده بودند که این امر اسد را نگران می‌کرد. هرچند روابط ایران با اخوان‌المسلمین سوریه محدود بود، اما حمایت روحانیون از جنبش‌های سنی لبنان و حزب‌الله به ایجاد تنش‌های بزرگی بین دمشق و تهران در لبنان انجامید. اسد در ابتدا به حزب‌الله اعتماد نداشت و نگران بود که این گروه، اخوان‌المسلمین سوریه را تقویت کرده و از عرفات، دشمن اصلی او، حمایت کند. او همچنین نسبت به نفوذ ایران در لبنان که آن را حیاط‌خلوت سوریه می‌دید، محتاط بود.

در طول دهه ۱۹۸۰، اختلافات و تنش‌ها بین دمشق و تهران، حزب‌الله را در مسیری تقابلی با سوریه قرار داد که به کشتار ۲۸ عضو حزب‌الله توسط ارتش سوریه در سال ۱۹۸۷ منجر شد. در همان زمان، رقابت و درگیری‌هایی بین حزب‌الله و امل، گروه شیعی طرفدار سوریه، رخ داد، زیرا امل نگران از دست دادن نفوذ خود در جامعه شیعه به نفع حزب‌الله بود. درگیری حزب‌الله و امل که به جنگ برادران معروف شد، تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت تا اینکه سوریه و ایران توافقی بین دو گروه لبنانی را در سال ۱۹۹۰ ترتیب دادند. حزب‌الله نقش محوری سوریه در لبنان را به رسمیت شناخت که به آن اجازه داد سلاح‌ها و ارتباطات خود با ایران را حفظ کند.

با تحکیم شراکت تهران و دمشق در دهه ۱۹۹۰، حمایت ایران از نیروهای مقاومت فلسطین و لبنان به طور فزاینده‌ای به اتحاد با سوریه مرتبط شد. بنابراین، یک دهه طول کشید تا تهران و دمشق برخلاف بسیاری از پیش‌بینی‌ها درباره فروپاشی این همکاری به یک همزیستی مسالمت‌آمیز برسند. با این حال، پس از تهاجم آمریکا در سال ۲۰۰۳ و سرنگونی صدام حسین در عراق، تنش‌هایی بین تهران و دمشق بر سر دیدگاه‌های متفاوت آن‌ها برای نظم سیاسی پساصدام پدیدار شد. سوری‌ها خواستار نقش‌آفرینی حزب بعث سابق بودند، در حالی که ایران فعالانه در تلاش برای تضعیف آن بود. دشمن مشترک از بین رفته بود و گمانه‌زنی‌ها درباره امکان فروپاشی این همکاری افزایش یافت، اما این همکاری با وجود همه پیش‌بینی‌ها پابرجا ماند.

 

 

بحران و خیزش‌ها

با خیزش‌های عربی پس از سال ۲۰۱۰، محور مقاومت با یکی از چالش‌برانگیزترین بحران‌های خود مواجه شد، زمانی که اعتراضات ضد حکومتی سوریه را فرا گرفت و این کشور به سرعت به جنگ داخلی کشیده شد. سرکوب معترضان و مخالفان سیاسی در سوریه و نقش بعدی ایران، مشروعیت هر دو رژیم را تضعیف کرد. ایران نیز در سال‌های اخیر بسیاری از فعالان و معترضان را سرکوب کرده بود.

با نظامی شدن اعتراضات در سوریه و تبدیل آن به جنگی با حضور بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی، حزب‌الله در اوایل سال ۲۰۱۳ به طور جدی‌تری وارد جنگ شد. حزب‌الله با واکنش شدید داخلی در لبنان و سراسر منطقه مواجه شد، زیرا نقش مقاومت خود علیه اسرائیل را نادیده گرفته و وارد جنگ داخلی سوریه شده بود.

در اوایل سال ۲۰۱۲، حماس پایگاه خود در سوریه را ترک کرد که شکاف‌هایی را در محور مقاومت بر سر سوریه نشان داد. از نظر اسد، حماس به او خیانت کرده و سمت دشمن اصلی او، اخوان‌المسلمین، را گرفته بود. در لحظه‌ای از اختلافات در سراسر منطقه که به نظر می‌رسید جنبه فرقه‌ای دارد، از دست دادن حماس یک ضربه بزرگ برای محور بود. با این حال، روابط حماس با ایران و حزب‌الله قطع نشد. حتی شاخه نظامی این جنبش، گردان‌های قسام، همچنان از طریق همکاری با نیروی قدس سپاه پاسداران و حزب‌الله به تقویت توانایی‌های خود ادامه داد.

در طول چند سال، نقش واسطه‌گری سردار قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، و سید حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله، رابطه بین سوریه و حماس را احیا کرد و این رابطه با سفر رهبری حماس به دمشق در سال ۲۰۲۲ به اوج خود رسید.

این تلاش‌ها در زمانی صورت گرفت که ایالات متحده، تحت رهبری ترامپ و بایدن، به شدت به دنبال پیمان ابراهیم برای ایجاد خاورمیانه‌ای جدید مبتنی بر عادی‌سازی روابط با اسرائیل بود. این توافق‌نامه‌ به جای صلح اسرائیل با فلسطینی‌ها، عادی‌سازی روابط اسرائیل با حکومت‌های خودکامه منطقه را هدف قرار داد، که مهم‌ترین آن‌ها خانواده‌های حاکم در عربستان سعودی، بحرین و امارات بودند. با این حال، اقدامات حماس در ۷ اکتبر نه تنها پیمان ابراهیم را مختل کرد، بلکه محور مقاومت را نیز دوباره زنده کرد. حتی با ترور رهبر حزب‌الله در سپتامبر ۲۰۲۴، امکان فروپاشی محور همچنان بعید به نظر می‌رسد.

آرزوی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، برای خاورمیانه‌ای جدید و احیای پیمان ابراهیم به بیش از حملات هوایی، خرابکاری‌های اطلاعاتی و ترور رهبران مقاومت نیاز خواهد داشت.

 

فلسطین جهانی

به مدت چهار دهه، محور مقاومت به نیروی مهمی تبدیل شده است که چهره سیاسی خاورمیانه را شکل می‌دهد. چگونه این محور با وجود تناقضات و پارادوکس‌های بسیار در خود، در منطقه‌ای که به صورت تاریخی شاهد اتحادهای کوتاه‌مدت بسیاری بوده، توانسته بقا پیدا کند؟ چه چیزی می‌تواند تغییر موضع حماس در محور مقاومت را توضیح دهد، که بر خلاف تصور بسیاری از ناظران، دوباره یکی از چشم‌اندازهای بزرگ ایالات متحده برای خاورمیانه را نابود کرده است؟

بعد از همه، برای صهیونیست‌ها، اتحاد میان اعراب، ایرانیان، سنی‌ها و شیعه‌ها "غیرطبیعی" است و طبق دیدگاه‌های فرقه‌ای آن‌ها در مورد جوامع و سیاست‌های خاورمیانه، این اتحاد باید مدت‌ها پیش، فروپاشیده باشد. بدون جنبش جهانی طرفدار فلسطین و مسئله آزادسازی قدس، تصور این ماندگاری سخت می‌بود. قدس حبل المتین برای امت اسلامی است.

به گفته فتحی شقاقی، بنیان‌گذار جهاد اسلامی: "فلسطین و وحدت دو وجه از برنامه اسلامی است که در برابر تجزیه و نهاد صهیونیستی که دو سمت نقشه استعماری را شکل می‌دهند، قرار دارند.

علاوه بر اینکه فلسطین مسئله‌ای برای مسلمانان است، همچنان یک موضوع اساسی جهان سوم باقی می‌ماند. ارتباط آن با مبارزات گسترده‌تر برای عدالت اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی همچنان یکی از مسائل متحدکننده در میان جنبش‌های متنوع عدالت‌محور جهانی است.

قهرمانان و شهدای فلسطین، با داشتن همبستگی جهان سومی و اسلام‌گرایانه، توانسته‌اند عناصر محور مقاومت را فراتر از هویت‌های فرقه‌ای و اختلافات سیاسی متحد کنند. از اوایل دهه ۱۹۸۰، رشد محور مقاومت به طرز قابل توجهی دینامیک‌های قدرت میان آنها و اسرائیل را تغییر داده است. زمانی بود که اسرائیل جنگ را به عنوان "یک تفریح با حداقل خسارت" می‌دید. در روزهای منتهی به تهاجم ۱۹۸۲ به لبنان، رئیس ستاد نیروهای اسرائیلی، رافائل ایتان، به خود می‌بالید که اسرائیل "یک ماشین جنگی خوب روغن‌کاری شده و آماده دارد. چرا از آن استفاده نکنیم؟" وقتی ارتش اسرائیل به بیروت پیشروی کرد، برخی از جنگجویان لبنانی و فلسطینی اسلحه‌های خود را دفن کرده و فرار کردند.

پس از آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰، نصرالله داستان این جنگجویان را یادآوری و اعلام کرد که "برخی در سال ۱۹۸۲ هنگامی که ارتش صهیونیستی وارد لبنان شد، سلاح‌های خود را در خاک دفن کردند. ما اسرائیلی‌ها را دفن خواهیم کرد اگر دوباره به سرزمین ما بازگردند."

جنگ‌های سریع اسرائیل که با حداقل تلفات و در سرزمین‌های دیگران انجام و به پیروزی‌های قاطعانه منجر می‌شد، برای دوران گذشته است. این تغییر به دلیل چهار دهه همبستگی و همکاری فرامذهبی و فراملی میان شرکای محور مقاومت رخ داده است.

 

منبع: ایران فردا
کدخبر: ۲۴۳۸۴
ارسال نظر