شیرزاد: نباید در شرایط امنیتی به سیستم فشار آورد که به اصلاحات تن دهد
یک فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: در شرایط حساس امنیتی و نظامی، گروکشی کرد و به سیستم فشار آورد که اگر انسجام اجتماعی میخواهد باید به سرعت به اصلاحات تن دهد! یک چنین دستاوردهای آنی به سرعت نیز از میان خواهد رفت.
به گزارش 24 آنلاین، متن گفتوگوی احمد شیرزاد با روزنامه اعتماد به شرح زیر است:
ایران از منظر سیاسی و امنیتی، شرایط خاصی را پشت سر میگذارد، پس از حملات مستمر اسراییل به منافع ایران در منطقه، وعده صادق 2 اجرا شد. اسراییل هم اگرچه اعلام کرده پاسخ حمله ایران را میدهد، اما هنوز چنین اقدامی را عملی نکرده است. تحلیل شما از وضعیت فعلی چیست؟
شکی نیست که ایران در بطن یک بحران جدی سیاسی و امنیتی قرار دارد؛ این بحران در مقایسه با سایر چالشهایی که ایران داشته خاص و منحصربهفرد است. البته بسیاری از کشورها این نوع بحرانها را از سر گذراندهاند. ابرقدرتها بارها در آستانه جنگ سرد در آستانه رویارویی مستقیم نظامی قرار گرفته و از آن عبور کردند. اما تردیدی نیست در صورت بالا رفتن سطح تنش، دامنه آن در منطقه و جهان وسیعتر میشود. مشخص نیست، مرزهای این تنش کجا متوقف شود. ممکن است گستره وسیعی از کشورهای منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای را درگیر کند. به همین دلیل است که همه طرفهای ماجرا با نوعی احتیاط با موضوع برخورد میکنند. البته اسراییل در سمت مقابل شرایط بسیار بحرانی دارد و در باتلاق غزه و لبنان گیر کرده است. اسراییل بیشتر تمایل دارد تا سطح بحران را گسترده ساخته و دیگران را درگیر کند. طبیعتا اگر اسراییل بتواند امریکا را درگیر تنش کند، فشارها را تا حد زیادی از دوش خود برمیدارد .
ایران در چنین شرایطی چگونه باید کنشگری کند. مشت آهنین اثرگذار است یا سیاست تنشزدایی یا ترکیبی از هر دو؟
در این شرایط ایران با دو مساله روبهرو است. ابتدا باید تلاش کرد تا سطح تنش گسترده نشود، چراکه نه به نفع ایران است و نه به نفع مردم منطقه؛ تنها اسراییل است که از وسیع شدن بحران امنیتی و نظامی سود میبرد. در عین حال ایران باید اراده قوی و مستحکمی به طرف مقابل نشان دهد که در دفاع از منافع ملی و امنیتی خود جدی است. تلفیق این دو گزاره که شرح داده شد، هنر سیاستورزی است. میتوان گفت تا به امروز این تعادل به درستی ایجاد شده است. یعنی ایران ضمن اینکه نشان میدهد اراده جدی برای حفاظت از منافع خود دارد و در برابر تعرضات طرف مقابل ساکت نمینشیند، در عین حال باید نشان دهیم که مایل به گسترش تنش در ابعاد منطقهای نیستیم و دوست داریم صلح و آرامش برقرار شود. به نوبه خود دعا میکنم افرادی که در شعام و سایر سطوح تصمیمسازی نشستهاند، بهترین تصمیمات را به نفع ایران بگیرند.
برخی افراد و گروهها از کنشگری تقابلی ایران در مواجهه با اسراییل انتقاد کرده و خواستار خویشتنداری ایران هستند. اما آیا صرف تنشزدایی در مواجهه با حریفی مانند اسراییل جوابگو است؟
صرف پرهیز از تنش همیشه امنیتساز نیست. وقتی با یک طرف متجاوز روبهرو هستیم، سکوت در مقابل تجاوزگری طرف مقابل، باعث جریتر شدن او و ضربات خصمانه بعدی او میشود. ایران در منطقه بارها صبوری از خود نشان داده است. اسراییل بسیاری از نیروهای ایران در سوریه، عراق و لبنان را به شهادت رساند. اما به هر حال در نقطه و در جایی باید این اراده و استحکام امنیتی به رخ طرف مقابل کشیده شود. در واقع این پالس باید ارسال شود که هر اقدام خصمانهای با پاسخی شدیدتر مواجه میشود. تلفیق این دو ضرورت سیاسی و امنیتی، یک هنر مهم در سیاستورزی است.
فعالان سیاسی طی روزهای اخیر از کلیدواژه انسجام اجتماعی بسیار استفاده میکنند. عنوان میشود برای مواجهه با دشمن بیرونی، باید در داخل مشارکت مردم را افزایش داد. بر همین اساس رفع فیلترینگ، کاهش برخوردهای سلبی بر سر حجاب و ...را ضروری میدانند. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟
من اینگونه به موضوع نگاه نمیکنم. اعمال سیاستهای عاقلانه در حوزههای اجتماعی در بحث حجاب و فیلترینگ و...بحثهای ضروری است و مشروط به هیچ فضایی نیستند. با استدلالهای گذرا و شرطی کردن و مدتدار شدن موضوعات نمیتوان دستاورد کسب کرد، البته درست است در شرایطی که کشور در معرض مشکلات جدی امنیتی و نظامی است، نباید به تنشهای اجتماعی، فرهنگی و...دامن زد. اما اگر کسی تصور میکند با این نوع استدلالها و تمهیدات میتوان مشکلات همیشگی با بخشی از اصولگرایان تندرو را حل و فصل کرد، اشتباه است. دعوا با رادیکالها، تدریجی، درازمدت و اجتماعی و فرهنگی است در حالی که این مساله سیاسی و امنیتی است و این دو حوزه نباید با هم خلط شوند. انتقادات ما نسبت به برخوردهای غیرعاقلانه در موضوعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و رسانهای به جای خود باقی است، اما در موضوعاتی که به مساله امنیت ملی و مصالح عمومی کشور ارتباط دارد، نمیتوان اهمال ورزید و گروکشی کرد. بحث انسجام در بحران سیاسی و امنیتی اخیر بسیار مهم است. کسانی که دلشان برای ایران میسوزد باید با مسوولان کشور همدلی کنند و یکصدایی در مواجهه با دشمن خارجی از ایران ارسال شود. البته این رویکرد به این معنا نیست که ما از اختلافات فرهنگی و اجتماعی و اجرایی که با تندروهای داخلی داریم چشمپوشی خواهیم کرد. بنابراین شخصا نمیپسندم که با استدلالهای سیاسی و امنیتی با موضوعات اجتماعی و فرهنگی مواجه شویم. البته ذکر این نکته هم ضروری است که در چنین شرایطی نهایت کجسلیقگی است که اقدامات نامربوط در بحثهای مرتبط با فیلترینگ، حجاب و مساله زنان در پیش گرفته شود. امروز زمان مناسبی برای دامن زدن به تنشهای اجتماعی و فرهنگی نیست.
برخی طیفهای رادیکال جناح راست، بحث تغییر در دکترین هستهای ایران را مطرح کرده و خواستار تغییر فتاوای آیات عظام در این زمینه شدهاند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
به نظرم بحثی در این گستره و وسعت، موضوعی نیست که بر اثر اتفاقات کوچک و برخوردهای غیرمتعارف تغییر کند. شخصا با تغییر دکترین هستهای ایران مخالفم. معتقدم باید پای عهد خود خود بمانیم. نه از نظر اخلاقی، نه از منظر شرع و نه مبتنی بر اخلاق و عقل کار درستی نیست که پیمان امضا شده را نادیده بگیریم. معتقدم رویارویی ما با اسراییل در حدی نیست که نیاز به تغییر استراتژی ایران باشد. در برخوردهای با اسراییل، ایران حتی از توان موشکی خود بهطور کامل استفاده نکرده است. بر اساس اعلام مسوولان، ایران سطح اندکی از ظرفیتهای خود را به نمایش گذاشته، ضمن اینکه حتی در جریان حمله موشکی به اسراییل هم ایران به دنبال تلفاتگیری و برخورد با نفوس انسانی نبوده است، چراکه سطح تنش را بالا میبرد. ایران به اندازه کافی ابزارآلات استفاده نشده نظامی دارد که کمتر از 10درصد امکاناتش را استفاده کرده. دلیلی ندارد که ایران ناگهان پا را فراتر گذاشته و دست به اقداماتی بزند که محلی از اعراب ندارد و عقلانیتی هم پشت آن نیست. البته با اصل این موضوع که برخی در ایران چنین دیدگاهی دارند، مخالفتی ندارم. برخی در ایران ممکن است چنین دیدگاه و درخواستی داشته باشند، اما خوشبختانه این دیدگاهی نیست که تصمیمگیریهای اساسی کشور مبتنی بر آن تصمیماتش را اعمال کند.