اسرائیل چگونه پاسخ حمله ایران را میدهد؟
همسر عطاالله مهاجرانی و نماینده مجلس ششم در گفت و گویی با جماران به بیان نکاتی درباره سالگرد عملیات طوفانالاقصی، ترور شهید اسماعیل هنیه و حمله سپاه به اسرائیل و ... پرداخته است. بخشی از این گفت و گو را در ادامه بخوانید؛
به گزارش 24 آنلاین، جمیله کدیور در گفتوگویی به بیان نکاتی درباره سالگرد عملیات طوفانالاقصی، ترور شهید اسماعیل هنیه و حمله سپاه به اسرائیل و ... پرداخته است. بخشی از این گفت و گو را در ادامه بخوانید؛
در آستانه سالروز عملیات حماس علیه مواضع رژیم صهیونیستی موسوم به «عملیات طوفانالاقصی» در هفتم اکتبر قرار داریم. ارزیابی کلی شما از اتفاقات یک سال گذشته چیست؟ آیا تصور میکردید که اسرائیل در پاسخ به این حمله، خود را برای جنگی یک ساله آماده کند؟
اتفاقات یک سال گذشته را از جهات مختلف می توان بررسی کرد. هم از حیث دستاوردهایی که داشت و کم هم نیست و هم از حیث خسارت های وارده به غزه، کرانه باختری، لبنان و دیگر حوزه های محور مقاومت که متاسفانه خسارتها هم به دلیل حجم سبعیت رژیم اسرائیل و حمایت های آمریکا و دیگر کشورهای غربی و بیعملی جامعه جهانی، به خصوص کشورهای اسلامی و علی الخصوص کشورهای عرب در مقابل اسرائیل بسیار زیاد بوده است. با توجه به سابقه اشغالگری و جنایت های رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ بدین سو، پیش بینی حمله اسرائیل را در واکنش به عملیات طوفان الاقصی داشتم، ولی نه در این سطح و اندازه. البته این استراتژی اسرائیل است که در پاسخ به هرعملیات وحملهای علیه خود واکنش نابرابر و غیر متناسب می دهد. ولی این دفعه با توجه به ضربه حیثیتی که عملیات ۷ اکتبر بر اسرائیل وارد آورد، سطح جنایت و تخریب بسیار بسیار دور از انتظار بود.
تردیدی نیست که جنگ غزه طولانیترین جنگ تاریخ اسرائیل است. از همان روزهای نخست بعد از عملیات طوفان الاقصی، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و برخی مقامات دیگر رژیم اعلام کردند که جنگ در نوار غزه سخت و طولانی خواهد بود و گفتند که احتمالاً جنگ علیه حماس در غزه تا سال ۲۰۲۵ ادامه خواهد یافت.
نتانیاهو به دلایل مختلف خواهان ادامه و توسعه دامنه این جنگ در غزه بوده است. اسرائیل سعی کرده حداکثر کشتار و تخریب را در غزه انجام دهد تا هم با قتل عام غیرنظامیان و تخریب اماکن و زیر ساخت ها موجب خشم مردم از حماس و مقاومت شود و با بالا بردن نارضایتی مردم از جریان مقاومت برای خود بازدارندگی در برابر انها و عملیات احتمالی آینده شان ایجاد کند. به علاوه با شدت عمل و خشونت نامتناسب، فکر هر گونه مقاومت و انجام عملیاتی در آینده علیه اسرائیل را خاموش کند. همچنین با ارعاب مردم غزه با همان سیاست قدیمی، آنان را وادار به کوچ از سرزمین خود کند.
به علاوه، از ابتدا شخص نتانیاهو تلاش کرده جنگ را تا جایی که ممکن است طولانی کند. چون می داند در صورت پایان جنگ هم به خاطر پرونده های مختلف فساد مالی و هم به خاطر شکست نهادهای اطلاعاتی امنیتی در پیشبینی وقوع عملیات ۷ اکتبر باید محاکمه شود. او همچنین می خواهد جنگ را تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به امید پیروزی ترامپ در این انتخابات، ادامه دهد. هر چند بایدن در دوران ریاست جمهوری اش، به خصوص در طی این یک سال در حمایت مالی و سیاسی و اطلاعاتی و تسلیحاتی از اسرائیل از هیچ اقدامی دریغ و کوتاهی نکرد.
به علاوه، با توجه به دو هدف نابودی حماس و آزادی اسرا که اسرائیل برای پایان بخشیدن به جنگ غزه اعلام کرده و هیچ یک از این دو هدف به رغم کشتار نزدیک به ۴۲ هزار نفر در غزه و تخریب بیش از ۹۰ درصد اماکن و ساختمانهای آن تاکنون محقق نشده، طبیعی است که ناگزیر است تا پیروزی را با کشتار و ویرانی در غزه به افکار عمومی بفروشد و با اقدامات ترکیبی تروریستی در لبنان و ترور فرماندهان و دبیرکل فقید حزب الله برای خود در جامعه اسرائیل اعتبار بخرد.
بعد از گذشت یک سال از «عملیات طوفانالاقصی» برخی معتقند که اساساً این نوع حرکت نظامی «حماس» یک اشتباه راهبردی بود؛ در حقیقت به زبان ساده، به همان میزان که غزه و فلسطینیان متضرر شدند و چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه مادی [تحمیل خسارات جبرانناپذیر]، به همان میزان دستاوردی نصیب آنان نشد. عدهای پا را از این فراتر گذاشتهاند و سخن از «تله» به میان آوردهاند، گویی که حماس با تحلیل سیاسی برآمده از نفوذ و یا تاثیر بر ذهن رهبران خود، در دامی افتاد که ممکن است حیات خود را برای همیشه از دست بدهد؛ تحلیل شما از این مسئله چیست؟
موافق نیستم. نه با آنها که اقدام حماس را اشتباه راهبردی دانسته اند و نه کسانی که این اقدام را تله عنوان کرده اند و نه کسانی که از پایان حیات حماس سخن می گویند. موضوع را باید از دید یک فلسطینی تحت اشغال دید که سرزمینش ۷۵ سال تحت اشغال بوده و رهبرانش با هر رویکردی اعم از اسلامی، ملی، چپ، ... همه راهها را طی کرده و به نتیجه نرسیدهاند. باید از نگاه افرادی این عملیات را دید که هر روز مزه ظلم و تحقیر و تبعیض را در زندگی روزمره خود لمس می کنند و شاهد کوری و کری و بی حسی جامعه جهانی نسبت به واقعیت های کف زمین در سرزمین های اشغالی فلسطین هستند؛ از دید مردمی مشاهده کرد که می بینند یهودیان صهیونیست از سراسر جهان گسیل شدهاند و خانه و زمین و باغ و مزرعه و همه وسایل و مملوکات آنها را غصب کرده اند؛ از دید مردم در محاصره غزه که سالهاست در بزرگ ترین زندان رو باز جهان روز و شب را در محاصره دوره می کنند، یا از نگاه مردم کرانه باختری که شاهد رشد قارچ گونه شهرک های صهیونیستی در سرزمین آباء و اجدادی خود هستند و با خشونت شهرک نشینان به نسبت به خود و هموطنان خویش مواجهند؛ مردمی که همه امورشان باید با نظارت و جواز مقامات اسرائیلی صورت بگیرد؛ دیوارها را می بینند که در خیابانها مانع عبور و مرور شان است یا پاسگاههای متعدد بازرسی که در طول شبانه روز برای ورود و خروج باید ساعتها وقت خود را در آنها با تحقیر شدن سپری کنند تا به دانشگاه و محل کار و ... خود بروند و بازگردند. اگر با این رویکرد به زمینه های وقوع عملیات طوفان الاقصی توجه کنیم، به نظرم بی انصافی است که از اشتباه و از تله سخن بگوییم.
البته تردیدی نیست که در این یک سال، خسارت های فراوان چه بر غزه، کرانه باختری، لبنان، یمن، عراق، سوریه و ایران وارد شد. خسارت های جبران ناپذیر و به غایت غم انگیز. تک تک انسان هایی که جان خود را از دست دادند؛ اعم از مردم عادی، بخصوص زنان و کودکان. تک تک رهبران شهید جبهه مقاومت که شاید جانشین داشته باشند، ولی قطعا جایگزین ندارند. تخریب خانه ها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و کلیه زیرساخت های غزه و الان لبنان به اسم تخریب زیرساخت های حماس و حزب الله با توجیه «دفاع از خود». طی این یک سال اسرائیل با قتل عام گسترده و به کارگیری «دکترین ضاحیه» برای افزودن به رنج مردم، سعی کرده بازدارندگی برای خود ایجاد کند.
به رغم همه این خسارت های جبران ناپذیر، دستاوردهای عملیات ۷ اکتبر کم نبوده است. تزلزل و توقف در پیمان ابراهیم که در آستانه عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان با نادیده انگاشتن حل مشکل فلسطین رخ داد، یکی از دستاوردهای مهم این عملیات بود. بعد از ۷ اکتبر، چشم جهان به موضوع فلسطین و درد ۷۵ ساله فلسطینیان باز شد. بعد از این عملیات بود که عربستان اعلام کرده تا تل آویو دولت مستقل فلسطینی با پایتختی قدس را نپذیرد، امکان عادی سازی روابط با ریاض نیز وجود نخواهد داشت. تبدیل شدن مسأله فلسطین به مهمترین مسئله مورد توجه افکار عمومی جهان یکی دیگر از دستاوردهای این عملیات بود. از مطرح شدن موضوع فلسطین در خیابانهای کشورهای مختلف جهان به خصوص آمریکا و دیگر کشورهای غربی تا اعتراضات دانشجویی در دانشگاههای مختلف آمریکایی و اروپایی و درخواست قطع روابط دانشگاهی و اقتصادی دانشگاههای مربوطه با اسرائیل و به موازات این اعتراضات و تحصن ها برخوردهای شدید و خشن با دانشجویان و اساتید معترض.
همچنین، طرح موضوع دو دولتی و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین توسط تعدادی از کشورهای غربی و محکومیت جنایتها و اقدامات اشغالگرایانه اسرائیل توسط نهادهای بین المللی دستاورد کمی نیست. آشکار شدن چهره کریه رژیم تروریست اسرائیل برای جهان که دهه ها با ژست قربانی و با مظلوم نمایی از جامعه جهانی امتیاز می گرفت و خود را به عنوان تنها دمکراسی منطقه و اخلاقی ترین ارتش جهان معرفی می کردِ یک دستاورد مهم دیگر بود. پیامدهای اقتصادی همچون پایین آمدن ارزش شِکِل و افزایش تورم به رغم کمک های میلیاردی آمریکا و مهاجرت معکوس صدها هزار نفر از شهروندان اسرائیلی، به خصوص از میان متخصصین از سرزمین های اشغالی را هم نباید از قلم انداخت. و صد البته آشکار شدن معیارهای دوگانه بین المللی آمریکا و دیگر کشورهای غربی و تزویر آنها در رابطه با مفاهیمی چون حقوق بشر و بی ارزش بودن جان انسانها از نگاه آنها بیشتر آشکار شد.
ونکته آخر، به رغم شهادت بسیاری از فرماندهان و رهبران رده اول حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت، همانگونه که مقاومت فلسطین در مقابل اشغالگری اسرائیل ۷۶ سال زنده مانده و ترور رهبران قبلی همچون شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی و فتحی شقاقی و... خللی در مقاومت ایجاد نکرد، ترور رهبران و فرماندهان حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروهها در این یک سال هم خللی در مقاومت فلسطین ایجاد نمی کند. و همین کودکانی که شاهد جنایتهای اسرائیل و کشته شدن پدر و مادر و خواهر و برادر خود هستند، پرچم دار مقاومت خواهند بود. تا زمانی که اشغال هست، مقاومت هست.
در طی یک سال گذشته، مواضع جمهوری اسلامی ایران و حزبالله بارها مورد دستاندازی صهیونیستها قرار گرفته است؛ از حملات بیسابقه اخیر به جنوب لبنان، تا ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران و همچنین حمله نظامی به سفارت ایران در سوریه و شهادت فرماندهان نظامی برونمرزی کشور؛ بعد از حمله به سفارت ایران در سوریه، «عملیات وعده صادق» توسط نیروهای مسلح کشور انجام شد، اما همچنان از شدت تنش کاسته نشد و دامنه جنگ به خاک ایران کشیده شد و در نتیجه «اسماعیل هنیه» در تهران ترور شد. آیا به نظر شما «عملیات وعده صادق ۱ و ۲» توانست میزان مناسبی از بازدارندگی برای کشورمان را به وجود آورد؟ بعضاً افرادی بر این باورند که اگر جمهوری اسلامی ایران در «عملیات وعده صادق۱» دستاورد چشمگیرتری داشت، شاید تکرار دستاندازی به خاک جمهوری اسلامی اتفاق نمیافتاد. از طرف دیگر برخی معتقدند به خاطر ماهیت وجودی رژیم صهیونیستی، اعم از عدم بهرهمندی از عمق استراتژیک، ایجاد بازدارندگی با این رژیم هرگز امکانپذیر نیست. نظر شما در این مورد چیست؟
توجه کنید که در درجه نخست ما با رژیمی مواجهیم که به هیچ قاعده و قانون بین المللی و ارزش اخلاقی باور ندارد و بدانها تمکین نمی کند. رژیمی که برای تامین منافع و حفظ امنیت خود، از اعمال هیچ اقدام و جنایتی دریغ نکرده و نمی کند. رژیمی که به رغم ۷۵+۱ سال جنایت و اشغالگری و جنگ و ترور در فلسطین و منطقه همچنان مورد حمایت آمریکا و دیگر متحدان غربی خود است. نه فقط به خاطر جنایت هایش تحریم اقتصادی و قطع روابط سیاسی نمیشود، بلکه تایید و تامین و تشویق هم می شود.
توجه به این نکته ضروری است که ما فقط با یک رژیم غاصب جنایتکار و تروریست مواجه نیستیم. ما با صهیونیسم جهانی و دست نشاندگان آن در کشورهای مختلف غربی و عربی مواجهیم. شبکه گسترده ای که قدرت اقتصادی، رسانه ای و سیاسی در اختیار دارد. و اسرائیل فقط «ویترین» این شبکه صهیونیسم جهانی است. طبیعی است که مقابله با این شبکه عظیم و پیچیده صهیونیستی که عوامل نفوذی خود را هم در ایران و هم در فلسطین و هم لبنان و سایر مناطق دارد، نیاز به ملزومات خاص خود و بهره گیری از فناوری روز دارد.برای بازدارندگی باید مجهز به امکانات مختلف روز در مقابل دشمن باشیم. موشک و پهپاد از ابزارهای مهم بازدارندگی است. ولی بازدارندگی محدود به داشتن اینها فقط نیست. تا به منابع مختلف بازدارنده اعم از سخت و نرم، مشابه داشته های طرف مقابل مسلح نشویم، باید شاهد دست اندازی هر از چند وقت صهیونیست ها باشیم. البته قبل از هر اقدامی سیستم باید از لوث وجود نفوذی ها پاکسازی شود.
توجه به این نکته هم ضروری است که به دلیل محدودیت های جمعیتی و جغرافیایی و نداشتن عمق استراتژیک، اسرائیل برخی سیاست ها را از جمله انباشت سلاحهای اتمی و جنگهای پیشدستانه و استفاده عمدی از خشونت نامتناسب علیه غیرنظامیان و انتقال نبرد به خاک دشمن به تعبیر بن گوریون را به منظور بازدارندگی مقابل دشمن احتمالی اعمال کرده است. برای بازدارندگی در مقابل چنین رژیم یاغی و سرکشی باید ضمن تمرکز بر ابزار نظامی هم سطح و بالاتر از دشمن، توسل به ابزار و شیوه های نرم، چون نفود اطلاعاتی، یا اقدامات رسانه ای را مد نظر قرار داد. به عبارتی برخلاف ادعای کسانی که منکر امکان بازدارندگی مقابل اسرائیل هستند، بازدارندگی در مقابل اسرائیل امکان پذیر است و باید همچون عملیات موشکی وعده صادق ۲ ایران در اول اکتبر قاطع و قدرتمند عمل کرد و در صورت اقدام متقابل اسرائیل، متناسب با شرایط، عملیات بازدارنده ایران وسیعتر و قاطع تر باشد. البته بر این باورم که رضایتمندی مردم از حاکمیت و سیستم و حضور آنان در صحنه به وقت ضرورت، همچون شرکت گسترده مردم در مراسم نماز جمعه ۱۳ مهر، مهمترین عامل بازدارنده در مقابل عملیات احتمالی آینده است.
البته از منظر دیگری هم می شود به موضوع نگریست. و آن اینکه به باور برخی، هرچند از به کار بردن اسم جنگ اجتناب می شود، ما الان در متن و وسط جنگ قرار داریم. بر اساس این نظر، بازدارندگی زمانی موثر است که برای مقابله با بروز جنگ باشد. وقتی نبرد شروع شده، بازدارندگی بی معناست و باید قدرتمندانه جنگید.
چه چشماندازی را برای منطقه خاورمیانه پیشبینی میکنید؟ مشخصاً نقطه پایانی جنگ کجاست؟ آیا صهیونیستها نیز از حرکتهای بعدی خود اطمینان دارند و تصور میکردند که این جنگ یک ساله شود و یا به قول برخی در این باتلاق گیر افتادند.
بعد از عملیات وعده صادق ۲ ایران علیه مواضع نظامی رژیم صهیونیستی، همانگونه که شاهدیم تهدیدهای نخست وزیر و سایر مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل آغاز شده و نتانیاهو گفته ایران تاوان خطای خود را خواهد پرداخت. نتانیاهو هم در سخنرانی تحریک آمیزش در مجمع عمومی و هم در پیامش به مردم ایران گفته که هیچ جایی در خاورمیانه نیست که دست اسرائیل به آن نرسد و به ایران هشدار داده اگر ما را بزنید، شما را میزنیم. بعد از حمله دوم ایران در اول اکتبر، حال بعید نیست که اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۴ بنای عملیات در ایران داشته باشد تا ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را تحت الشعاع عملیات خود قرار دهد. امیدوارم که این اتفاق نیافتد.
با این حال در رسانه های عبری و در سخنان مقامات اسرائیلی، سخن از حمله به پایگاههایی است که حمله موشکی ایران از آنجا صورت گرفت. همین طور حمله به تاسیسات هستهای ایران، انبارهای موشکی و مهمات و مراکز فرماندهی و کنترل عملیات و تاسیسات نفت و انرژی و برق و... از اقدامات دیگری است که با توجه به سابقه اسرائیل، مقامات کشور باید آمادگی لازم برای مقابله با هر یک از آن ها را داشته باشند. عملیات تروریستی در سطوح مختلف اعم از حمایت از گروههای تروریستی در ایران یا حمله مستقیم، بمب گذاری و ترور مقامات کشور هم از احتمالات مطروحه دیگر است. بسته به سطح و میزان این اقدامات توسط اسرائیل، همانگونه که ایران اعلام کرده حمله متقابل از سوی ایران اجتنابناپذیر است. اگر چنین شود، تنش در منطقه و ورای منطقه وارد مرحله جدیدی می شود. به نظرم بسته به عمل متقابل اسرائیل و میزان حمایت آمریکا و دیگر کشورها از رژیم صهیونیستی در پاسخ به عملیات وعده صادق ۲ ایران سطح تنش می تواند محدود و یا کل منطقه و جهان را متاثر از خود کند. تمایل جدی اسرائیل تحریک و وارد کردن آمریکا برای جنگ با ایران است.
جنگ یکی از اجزای وجودی اسرائیل است. اگر خواهان جنگ نبود، مردم غزه و کرانه باختری را تحت محاصره و تبعیض و بی عدالتی قرار نمیداد و چندین دهه در مقابل تاسیس دولت فلسطین سنگ اندازی نمیکرد تا اتفاقی چون ۷ اکتبر رخ دهد. اگر خواهان ادامه جنگ نبود ماهها در مذاکرات آتش بس غزه مانع تراشی نمیکرد و اسرایش را در مقابل آزادی زندانیان فلسطینی در همان ابتدا آزاد می کرد. اگر خواهان جنگ نبود به لبنان حمله پیجری و بی سیم و سایبری و هوایی و زمینی نمی کرد و با آتش بس پیشنهادی در لبنان موافقت می نمود.
اسرائیل خواهان جنگ است و می خواهد بقیه کشورها را هم به جنگ وارد کند تا خودش در صلح و امنیت باقی بماند. اگر در گذشته برای صهیونیست ها زندگی در امنیت و آرامش در سرزمین های اشغالی بدون تأمین امنیت و رفاه برای فلسطینیان ممکن بود، بعد از اتفاقات یک سال گذشته تا زمانی که مردم فلسطین از حقوق برابر برخوردار نشوند و دولت مستقل فلسطین تشکیل نشود، امنیت برای صهیونیست ها امکان پذیر نخواهد بود.