حسین علایی: دو هفتۀ پیشِرو برای ملت ما حکم شب قدر را دارد/ محمد مهاجری: بخش تندروی حاکمیت هیچ علاقهای به مشارکت بالا ندارد/ مجید تفرشی: موضوع «دولت در سایه»، دروغ و فیک است/ امیرعلی امیری: اولویت اول تا صدم کشور، اقتصاد است؛ دیگر فرصتی نداریم
شامگاه جمعه، 25 خرداد 1403 در خانۀ «گفتارها» در شبکۀ اجتماعی کلابهاوس، نشستی با عنوان « انتخابات ریاستجمهوری؛ مشارکت مردمی، هشتم تیر و آینده ایران» با نظرات و سخنرانیهای آقایان احمد عزیزی، معاون ارزی سابق بانک مرکزی، علی ربیعی، وزیر کار دولت یازدهم و سخنگوی دولت دوازدهم، حسین علایی، استاد تمام دانشگاه، محمد مهاجری، روزنامهنگار و فعال رسانهای، حسامالدین آشنا، استاد دانشگاه و مشاور رئیس جمهور سابق، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت دوازدهم و مجید تفرشی، تاریخنگار و سندپژوه، برگزار شد.
به گزارش ۲۴ آنلاین، در جلسۀ جمعه شب این هفتۀ خانۀ گفتارها که با تلاش مجید تفرشی، مدیر و مؤسس این خانه و با اجرای مشترک محمدرضا مهاجری و سهند اینانلو برگزار گردید، علاوه بر سخنرانان اصلی جلسه، تنی چند از حاضران نیز در فرصتهایی کوتاه به بیان دیدگاهها و پرسشهای خود پرداختند. این جلسه بیش از چهار ساعت و نیم به طول انجامید. سخنرانان جلسه همگی بر اهمیت مشارکت در انتخابات متفق بودند و برخی آن را فرصتی استثنایی برای سرنوشت ایران دانستند. در ادامه برخی جملات سخنرانان این جلسه خواهد آمد:
احمد عزیزی: این انتخابات میتواند فرصتی برای نجات جمهوریت نظام باشد
ماهیت اقتصاد ایران در 5 دهۀ گذشته وابسته به دو متغیر اساسی بوده است؛ یکی سرمایهگذاری که در صورت کم شدن سرمایهگذاری، رشد اقتصادی و اشتغال کاهش پیدا میکند و دیگری، درآمد نفت که پس از خروج ترامپ از برجام کاهش داشته است. بنابراین با این وضعیت هر پیشرفتی که داشته باشیم، در افق بلندمدت تنها به رشد دو سه درصد اقتصادی میرسیم. برای یک درصد رشد اقتصادی، به سرمایهگذاری بیشتری نسبت به کشورهای همسایه نیاز داریم.
با قطعنامهای که آژانس اتمی صادر کرد، بوی این میآید که مکانیسم ماشه در حال فعال شدن است. به نظر میرسد بدون احیای برجام و FATF و بهبود روابط خارجی، وضعیت اقتصادی نتواند بهبود بیاید. خالصسازان پای خود را روی جمهوریت گذاشتهاند و در پی این هستند که نیروهای اجتماعی را ناامید کنند و باعث کاهش مشارکت در انتخابات شوند. این انتخابات میتواند در مقابل اعمال این گروه باشد و میتواند فرصتی برای نجات جمهوریت نظام باشد. چارهای جز اصلاح نظام حکمرانی هر چند کم و کوچک وجود ندارد. انتخابات این دوره غیرمنتظره بود و باید قبول کرد کسانی مثل آقای پزشکیان، آمادگی لازم را ندارند. من فکر میکنم باید اجازه دهیم ایشان خودشان باشند.
باز کردن برخی نکات که مسبب مشکلات کشور است، میتواند طبقۀ متوسط را پای صندوق رأی بیاورد. مثلاً بدون ارتباط با کشورهای جهان، دسترسی به تکنولوژی برتر برای ما غیرممکن است و تبلیغ روی دستاوردهایی مثل دستاوردهای نانو و نظامی که کشور در آن پیشرفت داشته است، کافی نیست. در مورد دلارزدایی خیلی شعار داده میشود. 15 سال است در این مورد صحبت میکنیم و فقط برای کشور هزینه داشته است. در مورد رابطه با آمریکا هم باید صریحتر صحبت کرد. من موقعیت آقای پزشکیان را بطور نسبی از آقای خاتمی هم مناسبتر میبینم. ایشان زودتر از آقای خاتمی به اهمیت ارجاع به کارشناسان پی برده است. شاید تکرار ارجاع به کارشناسان برای رأیآوری مناسب نباشد، اما اساس حرف، حرف غلطی نیست. نمیشود همه چیز را از رئیسجمهور انتظار داشت. یک فرد نمیتواند بهتنهایی هر کاری بکند. کشوری میتواند توسعه پیدا کند که نهادهای توسعهیافته داشته باشد.
علی ربیعی: معتقدم حتی برای تغییر ساختارها، امروز باید به دنبال عاملهای مناسب باشیم/ زندگی پزشکیان با حال امروز ایرانیان تطابق دارد
تا همین سه سال قبل بسیاری قبول نداشتند که وضع خوب نیست؛ قبول نداشتند حال مردم خوب نیست، وضع صنعت خوب نیست و ... . ما هنوز در فهم مسئله دچار مشکل بودیم. بعضی میگفتند سهم تحریم 10 یا 20 درصد است. فکر میکردند با تغییر دولت، بهراحتی اوضاع تغییر پیدا خواهد کرد. اما امروز دیگر خیلیها (شاید 80 درصد) فهمیدهاند، وضع خراب است. این تفاهم ذهنی به وجود آمده است. اما در مورد علتهای وضع موجود هنوز تفاهم وجود ندارد؛ اگرچه در این سه سال، باز، در این خصوص نزدیکتر شدهایم. مثلاً در حوزۀ فساد من از قدیم میگفتم که فساد یک ساختار است و با گرفتن چند مفسد، مشکل حل نمیشود. نمونۀ چای دبش را دیدیم. امروز دیدیم، یکدستی حاکمیت هم پاسخ وضع موجود نیست. این خشونتهای کلامی و افشاگریها شاید در تاریخ ایران بیسابقه باشد.
من صندوق رأی را هم به مثابۀ نظریه و هم به مثابۀ روش، تنها راهکار مسالمتآمیز و تدریجی بهبود اوضاع و پیدا کردن راه حل میدانم. نمونهاش دورۀ ریاستجمهوری آقای خاتمی است که مشارکت بالا در آن زمان حاکم بود. مشارکت بالا هم اعتبار جهانی را میافزاید، هم نشاط جامعه، هم رشد اقتصادی. نمونۀ دیگر این است که ما از سال 92 تا زمان خروج ترامپ که مشارکت را داشتیم، قیمت ارز پایین بود. معتقدم حتی برای تغییر ساختارها، امروز باید به دنبال عاملهای مناسب باشیم. فرق دارد رئیسجمهوری سرکار باشد که یک مصوبۀ غیرمفید را با وجود سرازیر شدن ناسزا ابلاغ نکند و رئیسجمهوری که فهم درستی از اوضاع ندارد. چهار نامزد در این انتخابات دنبال بقا هستند؛ یابقا با خشونت و یا بقای ژیگولی. اما بقا با جامعهای ضعیف. حتی اگر بگویند توسعه، به الزامات آن اعتقاد ندارند. توسعه با جامعۀ بانشاط رخ میدهد.
آقای پزشکیان، به ائتلاف ملی و کار کارشناسی اعتقاد دارد. هیچ از یک از نامزدها سابقۀ وزارت ندارند. آقای پزشکیان میخواهد پیام دهد من به نخبگان اعتقاد دارم و با حذف نخبگان مخالفم. زندگی پزشکیان با حال امروز ایرانیان تطابق دارد. هنوز نخبگان و گروههای مرجع به میدان نیامدهاند، ولی توجه به آقای پزشکیان زیاد شده است. این انتخابات، انتخاب بین بد و بدتر نیست. آقای پزشکیان خوب است. ما واقعا از آنچه برای آقای رئیسی رخ داد، ناراحتیم و راضی به چنین چیزی نبودیم؛ اما وزرای ایشان نمیتوانند از این مسئله استفاده کنند و عملکردشان کاملاً مشخص است. آقای پزشکیان دنبال فدرالیزیسیون نیست؛ بلکه دنبال عدالت و مخالف تبعیض بین قومیتها است.
حسین علایی: اگر مردم در این انتخابات آرای بالایی به صندوق بریزند، قدرت ایران بالا خواهد رفت و آمریکا از شیوۀ تخاصمی عقب خواهد نشست
درست است که نظام و رهبری سیاستهای ثابت دارند، اما اینگونه نیست که تغییر رئیسجمهور در کشور تغییری ایجاد نکند؛ روشهای اجرا فرق میکند. خیلی مهم است که رئیسجمهور چه درکی از مشکلات کشور داشته باشد و با چه روشی توسعۀ اقتصادی را در پیش بگیرد. مقایسۀ شاخصهای اقتصادی در دولتهای گذشته اهمیت رئیسجمهور را به ما میفهماند. در انتخابات کنونی اگر 5 نفر را در یک جبهه بدانیم و یک نفر را در جبهۀ دیگر، باز همان 5 نفر هم یکسان نیستند؛ تواناییها و نگرشهای مختلف دارند و شرایط کشور با روی کار آمدن هر یک، تغییر خواهد کرد.
ظاهراً حتی 5 نفری که در یک جبهه هستند، احساس رضایت از وضع موجود نمیکنند و سخنانشان حاکی از وجود اشکالات در کشور است. همۀ نامزدها عقبماندگی ایران از رقبا را قبول دارند و همگی به مشکل اقتصاد و معیشت مردم اذعان دارند. سوال این است که برای توسعۀ اقتصادی چه باید کرد؟ برای توسعۀ اقتصادی، باید به سه مؤلفه توجه شود: 1- امنیت؛ حضور گسترده در انتخابات باعث امنیت میشود. 2- تحریمها و فشارهای خارجی؛ اگر مردم بیشتر پای صندوق بیایند، بیشتر زمینۀ تعامل با قدرتهای خارجی فراهم خواهد شد. 3- نگاه به اقتصاد و سیاستگذاری؛ هنوز چگونگی ادارۀ اقتصاد در ایران، ابهام دارد که آزاد باشد یا دولتی. تجربه نشان داده که اقتصاد دولتی جواب نمیدهد. این انتخابات میتواند باعث شود حرکت ایران به سمت اقتصاد آزاد برود. البته برخی نامزدها هم اگر رأی بیاورند، اقتصاد را دولتیتر خواهند کرد.
من از قبل انقلاب آقای پزشکیان را میشناسم؛ ایشان فردی ایراندوست و دینمدار است و از قبل انقلاب، مفادی از نهج البلاغه را حفظ بود و از قبل انقلاب مستند به قرآن و نهج البلاغه صحبت میکرد. در دوران جنگ تحمیلی هم سوابقی در لشکر عاشورا کنار شهید باکری داشت. در این دوره مشخص شد باید هم بین احزاب و هم بین افراد رقابت جدی وجود داشته باشد. مردم باید حس کنند رقابت وجود دارد. افراد و جریانهای سیاسی سطح انتظار را از تغییرات خیلی بالا بردهاند و وقتی این سطح از تغییرات محقق نشد، مردم ناامید میشوند. اینکه برخی گفتند مشکل از اجرا است، نه از سیاستها، حرف واقعاً درستی است؛ مثلا سند چشمانداز بیست ساله، مشکلی نداشت ولی بجز حوزۀ نظامی، در سایر حوزهها این سند اجرا نشد. پس اشکال از اجرا است. اگر رئیسجمهوری به الزامات تحقق این سند معتقد باشد، شیوۀ حکمرانی تغییر خواهد کرد.
اگر مردم در این انتخابات آرای بالایی به صندوق بریزند، قدرت ایران بالا خواهد رفت و آمریکا از شیوۀ تخاصمی عقب خواهد نشست. بعد از انتخابات دوم خرداد، برخورد آمریکاییها با ایران عوض شد و آنان دنبال حل مسئله با ایران رفتند. ما دو هفته فرصت داریم که جهت کشور را تغییر دهیم؛ این دو هفته برای ملت ما حکم شب قدر دارد.
محمد مهاجری: شنیدم میخواهند در مناظرات، تصویر پسزمینه را تصویر آقای رئیسی قرار دهند. به نظر من، این، استفادۀ ابزاری است
در سه انتخابات اخیر، میزان مشارکت از کمیت پایینی برخوردار بوده است. علت، چه بوده است؟ در سال 92 و 96، شعار آقای روحانی رفع تحریمها به وسیلۀ مذاکره بود. در دورۀ اول ایشان، برجام به نتیجه رسید و قیمت ارز پایین بود و تورم پایین آمد. در دور دوم، آقای روحانی رأی بالاتری کسب کرد؛ هم ترامپ و هم جریان ضد برجام داخلی باعث شدند برجام به هم بخورد. مردم احساس کردند علیرغم حضورشان در سال 92 و 96، یک اقلیت میتوانند رأی مردم را بلااثر کنند و لذا قهر کردند و انتخابات مجلس در سال 98 رقم خورد. در انتخابات سال 1400، باز هم مردم همان تصور را داشتند و ضمناً همه چیز دست به هم داد (مثل رد صلاحیتها) که آقای رئیسی رئیسجمهور شود. آقای رئیسی اختیارات تام و کامل برای مذاکرۀ رفع تحریمها داشت؛ اما هم روحیۀ محافظهکار ایشان و هم تیم ناتوان ایشان، باعث شد به موفقیت نرسند و لذا انتخابات سال 1402 هم با مشارکت پایین رقم خورد.
در همین فضا (برای انتخابات پیشِرو) نامزدهایی که میتوانستند دارای اثر باشند، با رد صلاحیت، حذف شدند. حالا در یک طرف اصولگرایانی هستند که چندان خوشسابقه نیستند و در یک طرف، آقای پزشکیان است که به نظرم اصولگراترین اصلاحطلب است. به نظرم، آقای زاکانی ضعیفترین شهردار تهران در صد سال گذشته است؛ من نمیدانم شورای نگهبان چطور صلاحیت آقای قاضیزاده را تأیید کرده است. به نظرم بخش تندروی حاکمیت هیچ علاقهای به مشارکت بالا ندارد؛ یک جریان سیاسی مخالف مشارکت گسترده در انتخابات است؛ این جریان، الان کاملاً فعال است؛ اینکه عدهای بگویند خروجی این انتخابات حتماً باید کسی مثل آقای رئیسی باشد، لازمهاش مشارکت زیر 50 درصد است.
آقای رئیسی فضائل شخصی داشت، اما دولت ایشان، دولت ضعیفی بود. شاخصهای اقتصادی کشور، مطلوب نیست و رشد اقتصادیای که از آن سخن میگویند، رشد ناشی از فروش نفت است. اینکه برای پایین نشان دادن تورم، سال پایۀ پولی را تغییر دهیم، تفاوتی در معیشت مردم ایجاد نخواهد کرد. شنیدم میخواهند در مناظرات، تصویر پسزمینه را تصویر آقای رئیسی قرار دهند. به نظر من، این، استفادۀ ابزاری است. در دولتهای گذشته همیشه تلاش میشده اختیارات رئیسجمهور کم شود. طبق قانون اساسی، رئیسجمهور مسئول اجرای قانون اساسی است، اما شورای نگهبان تفسیری ارائه داد که بر مبنای آن،رئیسجمهور، فقط مجری قانون اساسی در قوۀ مجریه است.
حسامالدین آشنا: نهاد ریاستجمهوری در طول سالیان متمادی ضعیف شده و اکنون به دنبال برگرداندن اختیارات قانونی خود است
نهاد ریاستجمهوری در طول دوران انقلاب اسلامی، نهاد خیلی خوششانسی نبوده است. تجربۀ ده سال ابتدایی جمهوری اسلامی، حذف نخستوزیری و ایجاد نهاد کمتوانی به نام معاون اولی بوده است. بعد از حذف نخستوزیری، دیگر رئیسجمهوری را داریم که تشریفاتی نیست. معمولاً رؤسای جمهور پس از اتمام دورهشان یا از سپهر سیاسی کشور حذف شدند و یا باید برای بقایشان خیلی تلاش کنند. نهاد ریاستجمهوری در طول این دوران ضعیف شد. یکی از دلایلش هم وجود شوراهای عالی در نظام بود که کمکم اختیارات رئیسجمهور را بین افراد منصوب توزیع میکرد. نمونۀ دیگرش افزایش اختیارات مجمع تشخیص بود که حالا میتواند مصوبات مجلس را هم وتو کند.
چرا الان خیلیها به دنبال ریاستجمهوری هستند و هیچ چیزی جز این مقام، ارضایشان نمیکند؟ زیرا ققنوس ریاستجمهوری، چون رأی مستقیم از مردم میگیرد، همیشه امکان پرواز دارد و تمام اختیاراتی که در قانون اساسی به رئیسجمهور سپرده شده و کمکم از او سلب شده است، قابل بازپسگیری است. پس نهاد ریاستجمهوری به دنبال برگرداندن اختیارات قانونی خود است.
مجید تفرشی: بدون نگاه به چالشهای بینالمللی هیج رئیسجمهوری نمیتواند معجزه کند/ انحطاط کتابخانۀ مجلس در دورۀ آقای قالیباف، حیرتانگیز بود
ثبت نام برخی وزرای آقای رئیسی نشان داد که شماری از مسئولین ما از جایگاهشان راضی نیستند. برخی نامزدها ذهنیت رضاخانی دارند و دوست دارند جمهوری اسلامی ایران تبدیل به پاکستان یا روسیه شود. برخی هم راهبردشان، ایران را به سمت کرۀ شمالی شدن پیش میبرد. سیاستمدارها در همۀ جای دنیا سعی میکنند به مردم وعدههای مشخص دهند و مردم را سرگردان نکنند. این میتواند خوب باشد، به شرطی که تبدیل به رویا فروشی نشود. نقش مدیران میانی نباید فراموش شود. اینها میتوانند همۀ آرمانهای دولت را به باد دهند. از آن سو، میتوانند کشور را با وجود همۀ بیتدبیریها سرپا نگه دارند. موضوع «دولت در سایه»، دروغ و فیک است؛ ما در ایران سازوکار پارلمانی نداریم که یک حزب در پارلمان پیروز شود و یک حزب در پارلمان بماند و دولت سایه تشکیل دهد. این مقبولیت و مشروعیت را چه کسی به این فرد داده که خود را مسئول دولت سایه میداند؟
محدودیتهایی مثل سن و سواد، که در ایران برای افرادی بسیار جهت نامزد شدن ایجاد شد، در هیچ جای دنیا وجود ندارد. در دنیا محدودیتهای دیگری برای نامزد شدن وجود دارد؛ از جمله مقبولیت و مشروعیت فردی که خواهان نامزدی است. آقای قالیباف با وجود سوابق مثبت فرهنگی که در دوران شهرداری داشت، در دوران ریاستش بر مجلس، اسفناک ترین دوران کتابخانۀ مجلس را داشتیم. انحطاط این کتابخانه در این دوره، حیرتانگیز بود.بگیروببندهای انتخاباتی بخاطر شائبۀ نقد آقای قالیباف هم قابل توجه است. هم در این دوره و هم دورۀ قبلی که ایشان نامزد شده بودند، بگیروببند وجود داشت. آقای پزشکیان هنوز نتوانسته خود را به عنوان شگفتی انتخابات مطرح کند و نیاز به تلاش برای رقابت جدیتری با آرای خاموش دارد. نظام حاکم بر ایران از سه کلمه تشکیل شده است: جمهوری، اسلام، ایران. آنچه در صحبت نامزدها کمتر توجه میشود نگاه راهبردی به ایران در سه سطح محلی، کشوری و بینالمللی است.
آقای پزشکیان ایراندوست است؛ اما قبلاً از مفاهیمی استفاده کردهاند که شائبهانگیز است؛ از جمله بحث آموزش به زبان مادری. آموزشِ زبانِ مادری ضروری است؛ اما آموزش به زبان مادری در دنیا شکستخورده است. آقای پزشکیان تکلیفش با پانترکها مشخص و با موضع آنان مخالف است؛ اما احتمالا دوست دارد رأی آنان را هم داشته باشد و این میتواند مشکلزا باشد. هیچرئیسجمهوری نمیتواند بدون رفع تحریمهای ثانویه و مشکلات مالی مثل FATF معجزه کند. عدم حضور ایران در بازارهای بینالمللی، اکنون، دیگر برای جامعۀ بینالمللینگرانکننده نیست؛ بر خلاف سال 84 که برای تحریم ایران، از سوی جامعۀ بینالمللی نگرانی وجود داشت. همچنین هر رئیسجمهوری باید به فکر ایجاد فرصتهای برابر در جامعه باشد.
من خطر انتخاب آقای قالیباف را از خطر انتخاب آقای جلیلیبیشتر میدانم؛ ما افکار آقای جلیلی و اطرافیانش را میشناسیم، اما آقای قالیباف اینگونه نیست. در کلید دوم زدن قالیباف؛ اتفاقا قالیباف امروز قالیباف اصولگرایینیست، او تفکر کالت تصدی سرپلهای ثروت و قدرت را نمایندگی میکند که اتفاقا با اساس مانیفست اصولگرایان در تعارض مستقیم است. قالیباف امروز تجربه چهار سال بودجههای انبساطی در مجلس و پخش پول برای مراکز غیرمولدی است که پایههای این کالت را تقویت کرده است، خطر قالیباف نه تنها در اردوی اصولگرایان بلکه برای ساختار انسجام ملی میتواند بحرانزا باشد.
آقای پزشکیان در ساختار کنونی، تنها شانس برای بهبود تکنوکراسی متعهدانه است و این تنها شانس را نمیتوان دست داد. او میتواند واسطی بین مردم و حاکمیت باشد. اینکهپزشکیان در برخی از حوزهها صراحتا میگوید نمیدانم و بایدبه کارشناس مراجعه کنیم این نوید بازگشت از بیراههپوپولیست کور و خط باطل آزمون و خطاست، ولی ایشان بایدنظرات برخی کارشناسان را بازگو کند و همه چیز را تعلیق به آینده نکند، و الا رأی نمیآورد.
پزشکیان را در چهارچوب کالت سیاسی وابسته به یکجریان و یا جبهه سیاسی نمیتوان تعبیر کرد. اتفاقاپزشکیان پل ارتباطی ترمیم شکاف اجتماعی بین حاکمیت و بدنه جامعه از طریق تکنوکراسی متعهد به چهارچوب نظام است، پزشکیان یعنی عبور از جریان سیاسی به طمع تصدیقدرت به سپی منافع راهبردی ملی. قدرت رهبران سیاسی همیشه به یک میزان نبوده است و اگر رهبر سیاسی چیزی را بخواهد، لزوماً محقق نخواهد شد. همانطور که نمیتوان انتظار داشت رئیسجمهور هر کاری بکند، این تصور هم که انتخاب رئیسجمهور تأثیری ندارد، غلط است. سیاست، هنر ممکنات است؛ اگر گزینۀ اصلح وجود نداشته باشد، باید سراغ گزینۀ دوم و سوم رفت. گفتن حرفهای نادرستی مثل «سگ زرد برادر شغال است» و «فرقی بین بد و بدتر نیست» باعث میشود خواستۀ تندروهای داخلی و خارجی به کرسی بنشیند.
رییس جمهور آینده باید تکلیف سیاست خارجی را با گشایش و رفع تنش با اروپا و آمریکا روشن کند. ایران نه باید و نه میتواند چین و روسیه را کنار بگذارد؛ مشکل آنجاست که ما فقط با چین و روسیه ارتباط داشته باشیم، گزینۀ دیگری نداشته باشیم و ناگزیر کقهور آن دو کشور باشیم.
امیرعلی امیری: ما بدون صادرات نمیتوانیم رشد کنیم. بنابراین در اقتصاد هم اولویت ما پیوند با اقتصاد دنیا است.
ما دیگر فرصتی نداریم؛ به نظر من اولویت اول تا صدم ما اقتصاد است. مشکل بزرگ اقتصاد ما، جزیرهای شدن است. ساختار اقتصادی ما مثل ترکیه است نه مثل چین. ما بدون صادرات نمیتوانیم رشد کنیم. بنابراین در اقتصاد هم اولویت ما پیوند با اقتصاد دنیا است. عبور از تحریمهای ثانویه میتواند ما را به پیوند برساند. این پیوند، الزامی است و همین فردا باید انجام بگیرد. بعد از پیوند اقتصادی، در پنج موضوع باید تغییر جهت اتفاق بیفتد:
1- یارانهها: یارانهها باید از مصرف جاری خزانۀ دولت به شکل داراییهایی اقتصادی تغییر یابد؛
2- سیاستهای پولی: بانک مرکزی باید از یک عامل مجریسیاستهای مالی به سمت استقلال و رسیدن به اهداف خیلی محدود و مشخص حرکت کند. این اهداف عبارتند از:
الف: مبارزه با تورم و مدیریت آن؛
ب: مدیریت ارز، ارز تکنرخی در یک باند مشخص (اینهاکارهای کلاسیک است که در همه جای دنیا هست)
در کنار این دو هدف، مدیریت نظام بانکی باید به یک نهاد جدید واگذار شود؛ مانند آنچه در سوئیس و چندتا از کشورهایدیگر دنیا هست؛
3- سیاستهای مالی: سیاستهای مالی که الان ثروت را به مصرف جاری میرساند، باید تغییر پیدا کرده و به سمت حمایت از صنعت به منظور صادرات برود. در دورۀریاستجمهوری آقای خاتمی، ده درصد قطعۀ ایرانی در پژو 405 وجود داشت. برنامۀ ما باید گسترش این مقدار باشد.
4- خصوصیسازی: اصل خصوصیسازی در کشور ما درست است، ولی 50 درصد از روند آن هنوز باقی است. برای حل اینمسئله، باید شرکتهای خصوصیشده از درون یک تغییرجهت بدهند؛ چون این تغییر جهت در آنها اعمال نشده، اسمشان «خصولتی» شده است. این شرکتها باید کاملاً خصوصی شوند. روشهای حکمرانی در داخل شرکتها، الگوهای متعددی در دنیا دارد. این مسئله، اراده نیاز دارد.
5- نظام قوانین حاکم: هر قانونی که کارآمد نیست، بایدبرداشته شود؛ باید سیاستها سادهسازی شود. فرصت فساد باید کاهش پیدا کند و سرعت اجرا افزایش یابد.
محمدجواد آذری جهرمی: برای رفع فیلترینگ، پزشکیان نمیتواند دفعتاً تصمیم بگیرد
یکی از دلایل عمدۀ کاهش مشارکت در دفعات قبلی انتخابات، این بود که مردم نمایندۀ واقعی خود را در حاکمیت نمیدیدند. دلیل دیگر، گذر از گفتمان اصولگرا- اصلاحطلب بود و مردم خود را در این دستهبندی قرار نمیدادند. مردم دغدغههای اقتصادی و اجتماعی دارند و باید این دغدغهها در حاکمیت نماینده داشته باشد. در این زمینه پیمایشهایی هم شده و گزارشهایی در این زمینه تهیه شده است. همچنین برخی از مشوقین قشر خاکستری برای شرکت در انتخابات مانند ورزشکاران و هنرمندان هم بعد از سال 96، با موج «پشیمانیم»، تنبیه شدند. حال باید دید از این علتها کدامشان مرتفع شده است؟ مشکلات معیشتی هنوز سرجای خودش است. از سوی دیگر، برخی امیدوارند دغدغههایشان از زبان آقای پزشکیان مطرح شود. ضمناً فضای احساسی بعد از فوت رئیسجمهور هم میتواند کمی روی مشارکت تأثیرگذار باشد.
حضور آقای لاریجانی میتوانست رونق بیشتری به انتخابات بدهد ولی ایشان مورد بیمهری قرار گرفت. سبد آرای آقای لاریجانی، اغلب به آقای پزشکیان و بعد به آقای قالیباف اختصاص خواهد یافت. البته برخی از حامیان ایشان هم ممکن است بهطور کلی مشارکت نکنند. مشارکت در حالت منطقی به 55 درصد میرسد و در بهترین حالت، به 60 درصد میرسد. اگر دنبال مشارکت بالاتر باشیم، باید سعۀ صدرمان بیشتر شود و نامزدهای متنوعتری داشته باشیم.
آقای پزشکیان حتما با فیلترینگ مخالفت دارند و تحریم را مضر میدانند؛ اما ایشان دفعتاً نمیتوانند تصمیم بگیرد و باید با هماهنگی با سایر ذینفعان این مشکلات را رفع کنند. ایشان هدفشان رشد اقتصادی در اقتصاد دیجیتال است. ما فرصتهای زیادی را در چند سال از دست دادیم و ظلم بزرگی در حوزۀ اقتصاد دیجیتال رخ داد. ایشان در حوزۀ هوش مصنوعی با برخی اساتید از جمله دکتر شریفزارچی دیدار داشتند و برنامۀ آنان را دریافت کردهاند.
شاهین زینعلی (کارشناس مسائل سیاسی): اینکه هر سوالی بدون پاسخ گذاشته شود و به نظرات کارشناسان ارجاع داده شود، زیبندۀ نامزد ریاستجمهوری نیست
امروز مشخص شده که یکدست شدن حکومت، کاری درست باشد یا نادرست، افسانهای بیش نیست. به غبر خالصسازان، برخی منتقدان وضع موجود هم در ساخت و پرداخت این افسانه نقش داشتند و در انتخابات ۱۴۰۰ دلسوزانی این مسئله را گوشزد کردند اما اینها نخواستند که بپذیرند. امروز در بیم و امید هستیم که بخش تعیینکنندهای از رأیدهندگان آیاقهرشان با صندوق تمام میشود یا خیر. چرا به شرایطیرسیدیم که این بیم و امید وجود دارد؟
به غیر از هواداران و مسببان وضع موجود، برخوردها و نحوۀسیاستورزی منتقدان نیز چه موقعی که مسئولیت داشتند و چه موقعی که مسئولیت نداشتند، در این وضع دخیل است و باید به آن پرداخته شود. گاهی اولویتها را درست تشخیصندادند. منتقدان وضع امروز، روزگاری که قدرت را دست داشتند، کمتر به وضع داخلی توجه کردند و اصل را بر سیاست خارجیگذاشتند؛ حال آنکه سیاست خارجی، امتداد سیاست داخلیاست و باید باشد. یک مقاومتی از جانب منتقدان، در پذیرشمسائل عینی و واقعیات جامعه ایران وجود داشته و همیشهمسائل حقیقی را به مسائل کمخطرتر ارجاع میدادند و شکافهای اصلی را درست مطرح نکردند. نمونۀ بارز آن، مسئله حجاب بود که باعث شد در اعتراضات ۱۴۰۱ که لغو حجاب اجباری به عنوان مطالبه مطرح شد، غافلگیر شوند.
پانترکها دو خطر جدی دارند: اولاً یک جریان فرهنگی هستند و دنبال مبارزۀ مسلحانه نیستند و بنابراین کارشان پیچیدهتر و مقابله با آنان سختتر است. ثانیاً در ارتباط تنگاتنگ با برخی نهادهای قدرت قرار دارند و این قضیه، فراجناحی است. در نتیجۀ این ارتباط، سیاستهایی اعمال میشود که برای کشور خطرناک است. نمونۀ آن، تلاش برای تشکیل فراکسیون بر اساس قومیتها بود که خدا را شکر منتفی شد. ما تبعیض بر اساس قومیت نداریم؛ بله، تبعیضهای دیگری در کشور داریم که باید رفع شود.
ریاستجمهوری یک پست سیاسی است؛ باید اعمال حاکمیت کند؛ هیچ کس با نظرات کارشناسی مشکل ندارد، اما در نهایت رئیسجمهور است که باید تصمیم بگیرد. کار او اخذ تصمیم است. اینکه هر سوالی بدون پاسخ گذاشته شود و به نظرات کارشناسان ارجاع داده شود، زیبندۀ نامزد ریاستجمهوری نیست.
محمدعلی عزتزاده (ایرانشناس):
همۀ ما اذعان به وجود فساد داریم؛ روش مبارزه با فساد بگیر و بنند نیست؛ شفافیت اقتصادی، شایستهسالاری و بکارگیری سیاستهای درست و عدم بکارگیری شیوههای پوپولیستی است. کسی میتواند با فساد مبارزه کند که پاکدست باشد. این حسن در آقای پزشکیان وجود دارد.
محمدجواد محمدحسینی:
سبد رأی نامزدهای اصولگرا مشخص است؛ اما آقای پزشکیان برای پیروزی باید بکوشد آرای مرددین در مشارکت را به صحنه آورد؛ مردم برای مشارکت در انتخابات، باید واقعاً حس کنند مشارکتشان، ولو جزئی، در بهبود اوضاعشان تأثیر دارد؛ در این راستا آقای پزشکیان باید برخی نظرات خود را صراحتاً مطرح نماید و همه چیز را موکول به نظر کارشناسی نکند؛ البته میتواند نظر اجمالی خود را مطرح کند و نظر قطعیاش را موکول به رسیدن به قدرت و بهرهگیری از تعداد بیشتری از کارشناسان نماید؛ اما به هر حال باید در برخی موارد اظهار نظر کند. همچنین برخی مدیران در طول این سالها با گفتار یا رفتار خود باعث اذیت مردم یا نخبگان شدند؛ آقای پزشکیان باید صراحتاً وعدۀ تغییر آنان را بدهد؛ مثل دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی. گفتن این سخنان در جذب آرای مرددین مؤثر است.
آقای پزشکیان از شایستهسالاری و فراجناحی بودن سخن میگویند؛ شایستهسالاری تنها در انتخاب وزرا و مدیران خلاصه نمیشود؛ بلکه برای حل ریشهای مشکل، باید عملکرد سازمان گزینش کشور تغییر کند و به تبع آن، قانون گزینش کشور نیز تغییر کند؛ با روند فعلی جوانان متعهد ایراندوست یا دینمدار برای کار در ارگانهای دولتی، به بهانههای واهی سیاسی یا ظاهراً مذهبی، اجازۀ ورود ندارند و این، موجب ریاکاری و عدم وفاداری خواهد شد.