کدخبر: ۱۶۳۶۲

«برای ایران» و الزامات آن

مجید تفرشی، تاریخ‌پژوه و تحلیلگر سیاسی در یادداشتی نوشت:

جناب آقای دکتر پزشکیان گرامی، سلام بر شما.

نوشته زیر بدان جهت خطاب به شما تهیه و ارسال شده که جناب عالی را از جهات مختلف نامزد ارجح و لایق‌تر در بین نامزدهای موجود در انتخابات کنونی ریاست جمهوری می‌دانم. اگر نبود چنین اعتقادی، هرگز وقت ارزشمند و فشرده شما را بابت این نوشته نمی‌گرفتم و به عنوان یک محقق فاقد کنشگری و بلندپروازی سیاسی، خود را درگیر جنجال و بگومگوهای احتمالی ناشی از تبعات انتشار این متن و دیدگاه خود نمی‌کردم.

بدون مقدمه و مجامله، به گمان من، روی کار آمدن دولتی که نه برای تحقق آمال و آرزوهای گروهی خاص و معدود که «برای ایران» و شهروندان ایران فارغ از هر تفاوتی، عالی‌ترین نهاد قدرت اجرایی را در دست گیرد، آرزوی شهروندان ایران و هر کسی است که به حفظ، سربلندی و آبادانی ایران می‌اندیشد. ضمن اینکه ناکارآمدی‌ها، بی‌تدبیری‌ها و نیز بی‌عدالتی‌هایی که به تدریج، انگیزه‌ها، و عملکرد صاحبان مناصب متعدد اجرایی و سیاست‌گذار را زیر سوال برده که به راستی آیا هدف کنش‌ها، سیاست‌ها، تصمیمات و فراتر از آن منازعات و مجادلات سیاسی امروز برای ایران است یا خیر؟

از این رو در این زمانه که ایران از یک سو در معرض تهدیدات گوناگون امنیتی، اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی از بیرون و از سوی دیگر تحت فشار ناکارآمدی‌ها، بی‌مسئولیتی‌ها و بی‌تدبیری‌ها و فسادهای گوناگونی است که شاید خطرش از تهدیدات خارجی به مراتب بیشتر است، نامزدی و تأیید صلاحیت فردی که وجهه همت و شعار انتخاباتی خود را ایران و کار «برای ایران» قرارداده و به سلامت نیز از صافی نظارت استصوابی شورای نگهبان رد شده، فرصت مغتنمی برای ایران وشهروندانش است که تغییری اساسی در صحنه سیاسی ایران رقم زنند و جهت حکمرانی را به سمتی مطلوب که متناسب با حقوق اولیه، شأن انسانی و نیز وجه ملی و تاریخی ایرانیان و جایگاه برحق و طیبیعی کشورمان است هدایت کنند.

با این همه، عرصه سیاست و سیاست‌ورزی به همان میزان که عرصه امیدهای شیرین و آرزوهای به حق است، صحنه واقعیات تلخ و پرسش‌های سخت نیز می‌باشد. از جمله پرسش‌های سخت در این خصوص این است که آیا آنکه داعیه‌دار «برای ایران» است و به اعتبار همین شعار در واقع مدعی و ملتزم است که ملی بی‌اندیشد، به الزامات این منش سیاسی و حکمرانی بر «ایران» و نیز تاریخ، ساختار اجتماعی، خصوصیات ملی، و پیچیدگی‌های آن نیز التفاتی دارد یا تنها از سر تفنن سیاسی و کسب آرای انتخاباتی و دستیابی به مقام و منصب شعاری چنین زیبا، مهم و کلیدی را برگزیده؟

متاسفانه، درست یا غلط، برداشت شماری از ایران‌مداران و ایران‌دوستان نسبت به برخی از مواضع، اظهارنظرها و مصاحبه‌های حضرت عالی و یا تعابیر و تفاسیری از آنها است که به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم، نشان از عدم اولویت کلیت ایران و شهروندانش و در مقابل دغدغه‌های قوم‌مدارانه و قوم‌گرایانه کسی دارد که امروز خود را امید همه شهروندان یک ملت برای تغییر و در اولویت قرار دادن و محور قرار دادن ایران معرفی می‌کند.

برای این پرسش سخت پاسخی وجود دارد و برای عبور از این واقعیت تلخ نیز راهکاری. پاسخ این است که به ایران اندیشیدن و برای ایران دست به اقدام زدن به رسمیت شناختن ایرانیان به عنوان شهروند و افراد آزادی را می‌طلبد که حق دارند سنت‌ها، آداب و رسوم و اعتقادات ملی خود را داشته باشند و از حقوق برابر و سبک زندگی آزاد برخوردار باشند. از یک سو نباید اساس ملیت آنان زیر سوال رود؛ وحدت ملی‌شان با کوبیدن بر طبل قوم‌گرایی مورد هجمه قرار گیرد، زبان ملی و میانجی‌شان که طی انتخابی تاریخی و خودانگیخته و نه تحمیلی به این جایگاه دست یافته تضعیف شود و  به سنن و آداب و رسوم ملی‌شان از تریبون‌های رسمی و غیر رسمی بی‌توجهی و یا حتی توهین شود و نیز حق برخورداری آنان از یک زندگی آزادانه و عادلانه به انحاء مختلف زیر پا گذاشته شود. زبانها و گویشهای قومی در ایران حتما باید مورد حمایت و توجه قرار بگیرد، ولی در این سیاست زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اصلی وحدت و هویت ملی ایران نباید قربانی و تضعیف شود.

ایران از یک سو کشور ملت ایران و از سوی دیگر کشور شهروندان آن است. در عین حال کشوری است متکثر که این تکثر بر خلاف نمونه‌های بسیاری در دنیای امروز و دیروز کیفیتی وحدت بخش دارد که ناشی از منطق خاص و دینامیسم درونی روند شکل‌گیری ملت ایران در تاریخ است. اگر از حقوق ایرانیان سخن می‌گوییم لازم است به این حق بنیادین ایشان برای وحدت و ثبات کامل و ملی نیز قائل باشیم و نه تنها در جهت تخریب آن نکوشیم بلکه به تقویت آن نیز کمک کرده و آن تکثر را تنها مایه مباهات خود قرار دهیم، نه ابزاری برای پیکار سیاسی و کسب قدرت. این موارد برای رسیدن به موضع «برای ایران» پیشینی و از جمله شروط لازم است که باید به آن توجه کافی مبدول شود. 

راهکار معضلات عمیق و گسترده کنونی اجتماعی، اداری، اقتصادی و سیاسی ایران، قومیتی و منطقه‌ای قلمداد کردن مشکلات نیست، بلکه مبارزه گسترده و بنیادین در جهت ترویج و فراگیری و نهادینه کردن «حساب‌رسی»، «شفافیت»، «نظارت» و به تبع آن «فرصت برابر» برای همه شهروندان ایران است. از این طریق و مقابله جدی با فساد، ناکارآمدی و سوءمدیریت نهادینه است که می‌توان به بقا و ارتقای «حس تعلق» و «حس وفاداری» راهبردی ملی در میان مه ایرانیان، به خصوص نسل جدید ایران امیدوار بود.

جناب آقای دکتر پزشکیان گرامی، جناب عالی حتما متوجه هستید که کسی که مدعی کار برای ایران و ایرانیان است نمی‌تواند حامی طرح‌ «آموزش به زبان مادری» باشد و آن را به جای حق بدیهی، ضروری، عقلانی، قانونی و ملی «آموزش زبان مادری» وعده دهد. تجربه «آموزش زبان مادری»، امری موفق، قانونی، کاملا ضروری و منطبق بر منافع راهبردی ملی کشورها است چرا که زبان‌ها و لهجه‌های محلی نه تنها تهدید نیستند، بلکه میراث و گنجینه‌ای گران‌بها برای تقویت زبان فارسی به عنوان زبان ملی بوده و بخش مهمی از تحکیم وحدت ملی هستند. حال آن که “آموزش به زبان مادری”، راهکار عملیاتی و تفکیک مدارس و دانش‌آموزان بر اساس زبان مادری و قومیت آنان، در اغلب کشورهایی که به دنبال این کار رفته‌اند به افت شدید کیفی آموزشی، عقب افتادن از دیگر دانش آموزان کشور و از همه مهمتر، به تضعیف جدی تدریجی حس تعلق و حس وفاداری ملی منجر شده است.

این تفکیک قومیتی از چند جهت پدیده‌ای مذموم است: نخست آنکه نظام‌ها و سیاست‌های نژادپرستانه، در بهترین حالت و جایی که دست به کشتار و نسل‌کشی نمی‌زدند به تفکیک نژادی روی می‌آوردند. نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی و ایالات متحده در آمریکا تا پیش از لغو قانون تفکیک نژادی نمونه‌های بارز آن هستند. دوم آنکه با تفکیک مدارس و آموزش به زبان مادری، زبان میانجی و ملی که میان اقوام و تیره‌های مختلف ایرانی در سرتاسر ایران ارتباطی ارگانیک و وحدت‌بخش ایجاد می‌کند تضعیف و راه برای تجزیه کشور باز می‌شود. زبان ابزار همدلی است و همدلی و داشتن دید و افق مشترک از پایه‌های قوام یک ملت است. سوم آن که، تجربه انجام آموزش «به» زبان مادری، در کشورهای مختلف، اغلب تجربه‌ای کاملا شکست خورده است که نه تنها از سوی دولت‌ها و حکومت‌ها، بلکه از سوی خانوادهای دانش‌آموزان و دانشجویان نیز مورد مخالفت و بی‌اعتنایی واقع شده است.

ادعای برای ایران به صحنه آمدن نمی‌تواند همراه با کنش قومی و قومی کردن سیاست و سیاست‌ورزی کشور همراه باشد و تا جایی پیش رود که در پارلمان دست به تشکیل فراکسیون قومی که امری نژادپرستانه است بزند. کسی که برای ایران کار می‌کند به جای فعال کردن شکاف‌های منفعل قومی باید به فکر و پر کردن شکاف‌های احتمالی کشور باشد نه اینکه با دیدگاه‌های نژادپرستانه قومگرایان در قومی‌سازی سیاست همراه شود.

سوالی که در بین شماری از علاقمندان جناب عالی وجود دارد و باید به هر حال بهتر است که درباره آن شفاف‌سازی شود، این است ک چطور می‌شود داعیه‌دار برای ایران به صحنه آمدن شد و کلیه شهروندان ایران را در تمام کشور به این مهم فراخواند اما به دعواها محلی بر سر منابع ملی که متعلق به آحاد ملت ایران است دامن زد؟ اینها مواردی جدی است که می‌طلبد نامزدی که در قامت یک خیزش مهم تاریخ‌ساز مدنی و قانون‌مدار ملی و فراگیر برای احراز پست مهمی چون ریاست جمهوری فراخوان می‌دهد از آنها پرهیز کند و درست در جهت عکس گام بردارد. به دیگر سخن کار برای ایران می‌طلبد که اول به ایران اندیشید و ایران را بدون هیچ اما و اگر و شاید و بایدی، در کلیت خود در اولویت قرار داد. 

اما در خصوص ارائه راهکاری برای عبور از اتخاذ برخی مواضع در گذشته و اظهار نظراتی که، به گمان بسیاری، یا شائبه قوم‌گرایانه دارند و/ یا از تمایلاتی قوم‌گرایانه نشأت گرفته، بر خلاف تصور راه حل ساده و برآمده از منطق اصلاح‌طلبانه‌ای دارد که مسببان وضع موجود خلاف آن عمل کرده و می‌کنند: پذیرش صادقانه خطا و اصلاح واقعی آن در جهت مطلوب و یا شفاف‌سازی در جهت رفع شائبه و شبهات احتمالی ناشی از آن.

اگر نامزدی وعده تغییر وضع موجود را می‌دهد تردیدی نیست که آن وعده را می‌خواهد با توسل به بازگشت عقلانیت و قرارگرفتن مسیر حکمرانی بر مدار آن عملی کند و اگر بختی برای خود برای پیروزی در انتخابات قائل است آن را نیز با امید به رفتار عقلایی شهروندان قائل شده و لذا در چنین فضایی که عقلانیت تعیین کننده خواهد بود بسیار بعید است شهروندانی بر اساس آن عمل کنند، اما خطای سیاسی کسی که از جهات مختلف، به مراتب یک سر و گردن بالاتر از دیگر مدعیان خود ایستاده بر او نبخشایند و چشم به آینده ندوزند. 

من به خوبی اطلاع و به یاد دارم که جناب عالی در دوره‌ای طولانی، در زمان وزارت بهداشت خود، به عنوان رییس شورای تولیت “بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار” در کنار استاد بزرگ و فقید ما مرحوم استاد ایرج افشار و حضرت آیت‌الله محقق داماد بوده و از مواضع ملی و میهن‌دوستانه شما در آن زمان و در آن بنیاد ملی- میهنی فرهنگی و علمی کاملا آگاهم. این شخص شما بودید که جایزه بنیاد به اساتید ایرانشناس برجسته‌ای چون مرحومان اساتید کلیفورد بازورث، عبدالحسین زرین‌کوب و ریچارد فرای را امضا و اعطا کردید.

امروز که با ورود جناب عالی به صحنه، امید جدی در دل‌های ایرانیان خواهان تغییر مثبت جدی و مسالمت آمیز زنده شده در صورت نادیده گرفتن این موارد، عدم اعلام برائت از مواضع خطا در گذشته و یا حتی دمیدن بیشتر بر طبل قوم‌گرایی و صحبت از امر موهومی به نام تبعیض قومی – که بر خلاف جلوه‌های دیگر تبعیض مانند جنسیتی، عقیدتی و موارد دیگر در تقسیم پست‌های اجرایی – هرگز در ایران سابقه نداشته و امری سیستماتیک و نهادینه نبوده، می‌تواند به هراس به حق شهروندان خواهان تغییر از نامزد مدعی ایجاد تغییر دامن زده و نتیجه بازی را به نفع رقبایی که مسئول و حتی خواهان وضع موجود بوده و هستند رقم زند.

پیشنهاد مشخص نگارنده، دوری جستن از اشخاص مشهور به داشتن دیدگاه‌ها و رفتار قوم‌گرای ضدملی، تصریح بیش از پیش به مواضع ایران‌مدارانه، وحدت ملی و زبان مشترک ملی، اعلام مواضع مشخص و شفاف پیرامون وجدت و حاکمیت ملی و میراث، فرهنگ و زبان مشترک ملی ایرانزمین، به همراه تاکید به حق، بر آموزش زبان مادری (و نه آموزش به زبان مادری) و استفاده واقعی از نظرات، دانش و تجربه اساتید محترم و بزرگ ایرانی آذربایجانی چون خانم دکتر ژاله آموزگار و آقایان دکتر محمدعلی موحد و حسن انوری است.

ممکن است چنین ادعا شود در پیش گرفتن چنین سیاستی می‌تواند به از دست رفتن آرای قوم‌گرایان بی‌اعتنا به هویت و وحدت ملی ایران منجر شود. به گمان من، اگرچه این افراد در ایران اقلیتی پر سر و صدا هستند، ولی آرای احتمالی آنان به شما، مراتب کمتر و ناچیزتر از ده‌ها میلیون ایرانی ایران‌مدار و ایران‌‌دوست داخل و خارج از کشور، فارغ از قومیت و زبان خود است که امیدوارند با انتخاب جناب عالی به مقام ریاست جمهوری، ایران عزیز، بیش از پیش، به مدار سعادت و سربلندی و جایگاه به حق و والای خود در منطقه و جهان دست یابد. این در شرایطی است که یکی از مهمترین تلاش‌های جناب عالی و تیم انتخاباتی شما باید معطوف بر کشاندن اکثریت ناخوشنود و ناراضی روگردان از صندوق رای باشد. اقبال عمومی هر چهه بیشتر به مشارکت انتخاباتی عمدتا به سود شما است و این اقبال با تاکید بیشتر بر ایران و ایران‌مداری به دست خواهد آمد.

باید همگان بدانند که مسعود پزشکیان ایرانی، ایران‌مدار و حامی منافع ملی ایران، فرا و رای ادعاهای قومی و محلی محدود و نادرست است. به جای استفاده از تعابیر دارای شائبه قومگرایی باید از تعابیر و آموزه‌های رفع تبعیض و فرصت برابر برای همه ایرانیان استفاده کرد. این امر باید در شعار و عمل حضرت عالی جلوه‌گر باشد تا راه برای هر گونه شائبه ناروا و نادرستی در جهت تضعیف کارزار انتخاباتی حضرت‌عالی و ناامید کردن حامیان شما بسته شود.

 

 

کدخبر: ۱۶۳۶۲
ارسال نظر