راهگشایی کنیم پای ایران در میان است!
به گزارش ۲۴ آنلاین، جواد ظریف، مقصود فراستخواه، ماشاءالله شمسالواعظین، محمدجواد آذری جهرمی، بیژن عبدالکریمی، رضا نصری، محمدمهدی مجاهدی، مهدی غنی، محمد ترکمان، حسین سلاحورزی، حمیدرضا جلائیپور، علی باقری، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائیپور، محمد قوچانی، احمد عزیزی، حجتالله میرزایی، مهدی شیرزاد، مرضیه آذرافزا، مجید فراهانی، محمدصادق جوادی حصار، محمدرضا مهاجری، غلامحسین محمدی، سینا رحیمپور، علی هنری، سجاد سالک، شهابالدین طباطبایی، وحید عابدینی، محمدامیننیکجو، متین رمضانخواه، مسعود سالاری، سعید نورمحمدی، محمدحسین نعیمیپور، علیرضا خامسیان، امین کاوئی، برزین جعفرتاش، احسان مجتهدی، محمد حضرتی، مجتبی بیات، علی نقیه، علی نصری، علیاصغر شفیعیان، حامد ذاکرحسین، امیر اقتناعی، میترا جلوداری، علی وفقی، ابوذر معتمدی، الهه نوری، حسین سپهوند، محمدهاشم سمتی، بهنام ذوقی، سعید اللهبداشتی، حامد ذاکرحسین، مهرداد احمدی شیخانی، داور نظری و مجید یونسیان در میان امضاکنندگان این بیانیهٔ تحلیلیاند.
متن کامل این بیانیه و اسامی امضاکنندگان در ادامه میآید:
به نام خدای مهربان و عادل
در «بزنگاهِ زودهنگامِ» انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم چگونه میتوان با معیار منافع ملی و خیر همگانی ایرانیان مناسبترین«موقعیت محتملالوقوع» را ساخت؟ پاسخ ما قدم برداشتنِ مشترک حاکمیت و جامعه به سمت نوعی توافق جدید است که همزمان به نفع هر دو باشد. هم شکاف بین حاکمیت و جامعه را بکاهد و زمینهساز توسعهٔفراگیر و گشایش شود و هم بر قدرت ملی چندبعدی و امنیت ایران بیفزاید. هم تابآوری ملیمان در منطقهٔ پرآشوب کنونی را بیشتر کند و هم احیاگر امید اجتماعی و خلقکنندهٔ افقهای باز در برابر چشم ایرانیان شود.
تحریمهای خارجی و دوقطبیگرایی و سیاست تهدید و منازعه در دوسوی طیف سیاسی، به ویژه از سال ۹۷، بر زندگی عادی ایرانیان فشار سهمگینی وارد کرده است. وقت تقویت کنشگریِ مرزی و میانهٔاصلاحگر، دوراندیش، توافقساز، بهبودبخش زندگی و حلالِ مسائل است. عموم ایرانیان ذینفعِ زندگی بهتر و آرامش و رشد و ثبات و گشایش تدریجیاند. از معلم و والدین و کارگر و کارمند و دانشجو و پرستار تا هنرمند و پزشک و کشاورز و استاد دانشگاه و روحانی و کارفرمای تولید و خدمات، طالب آرامش و زندگی بهتر و گشایشند. زندگیشان اما در میانهٔ دو لبهٔ ستیزگر و حذفگرای سیاسی قربانی میشود. «تحریمهای اقتصادی» از یکسو و «خالصسازی»های کاهندهٔ مشارکت سیاسی از سوی دیگر نیز قیچیِ ضدزندگیِ دیگری ساخته است. این دو لبهٔ قیچی عملا به کاهش رغبت گروه بزرگی از هموطنانمان برای مشارکت انتخاباتی و نیز فرسایش زیرساختی، ضعیفتر شدن توان متشکل جامعهٔ ایران، فقر و نابرابری، بیافقیِسیاسی، مهاجرت، نارضایتی فزاینده و بغرنج شدن مسائل ایران انجامیده است.
در چنین شرایطی، راه گشایش و توافقهای جدید از تقویت اصلاحگریِمیانهٔ پلساز در سیاست رسمی و جامعه میگذرد و نه تشدید دوقطبیِخشونتپرور. وقت بهرسمیتشناسیِ تکثر و پذیرفتنِ اقلیت بودن یکایک نیروهای سیاسی است و نه ادعای اکثریتِ یکپارچهٔ ناموجود. ضرورت امروز ائتلافهای مسالهمحور برای گشودن درها و راههای بسته است، نه قفلکردنِ درها و مسدود کردن راههای جدید. وقت تنفس جامعه است، نه سرکوب و تحریم. وقت برساختنِ جمعیِ امید به ثبات و گشایش تدریجی و مستمر است و نه تشدید خشم و توجیه انفعال یا انتظار برای انفجار. فرصت مشارکتگرایی برای گرهگشایی و افزایش فراگیری نهادهای عمومی و خدمات پایهٔ همگانی است، نه مشارکتگریزی و قهرِکورکنندهٔ گرهها و تحریمها.
ما امضاکنندگان این بیانیه خود بخشی از شهروندان متکثر جامعهٔایرانیم و درک میکنیم زمینههای نارضایتیافزا، فشارهای سهمگین اقتصادی و به رسمیت شناخته نشدنِ تکثر ما ایرانیان در سبک زندگی و باور و ترجیحات و مشارکت سیاسی چقدر میتواند تلخ و سخت و مانع امید به گشایشگری شود. با این حال، مثل همهٔ شهروندان ایران به تجربه لمس کردهایم که دولت اهمیت دارد و از جهات پرشمار بر زندگی یکایک ایرانیان تاثیر میگذارد؛ از کیفیت آموزش فرزندانمان و خدمات درمانی تا میزان بیکاری و تورم و رشد و نابرابری، محیط کسب و کار، جایگاه ایران در جهان، میزان گشایش در فضای آنلاین، رسانهها، ظرفیت و کیفیت بروکراسی و میزان رضایت و امید به آینده و اعتماد و همبستگی و نظم و امنیت. تفاوت محسوس و معنادارِ دولتهایدهههای گذشته هم شاهدی روشن برای تاثیر نیروهایی است که بر دولتها حاکم میشوند. اگر انتظارمان از اصلاحگریِ تدریجی، نتایج انقلابی و دفعی نباشد، حتی تجربهٔ گشایشهای برآمده از چند مشارکت انتخاباتی سهدههٔ گذشته را با آسیبهای برآمده از کنارهگیریهای انتخاباتی قابل مقایسه نمیدانیم.
چرا راه اهداف مصلحانه از افزایش مشارکت و تقویت اصلاحگریِ میانه میگذرد؟
تیغ تیز رد صلاحیتهای غیرعادلانه و «خالصسازی»ها به پیکرهٔ نهاد انتخابات لطمات سنگینی زده و نیروهای مصلح و توسعهگرا را در موقعیت بسیار سختی قرار داده است. از سویی مصلحان سیاسی که اغلب قربانی رد صلاحیتها میشوند، هزینه و تلاش زیادی صرف گشایشگری کردهاند و دغدغهٔ صیانت از صندوق رای و حصول آزادی بیشتر انتخاباتی را دارند و از سویی دیگر، تجربهٔ سه انتخابات گذشته هم نشان داده است که کاهش مشارکت عملا به آزادتر شدن انتخابات نیانجامیده است و امروز وضعیت نهادیِ جامعه و ظرفیت حکمرانی از سال ۹۸ هم دورتر از اقتضائات توسعهٔ فراگیر و گشایش پایدار مردمسالارانه است. ما امضاکنندگان، با استقبال از حضور نامزدهای متنوع در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، باور داریم که در شرایط کنونی مسئولانه است که مصلحان میانهرو، دوراندیش و آیندهنگر با معرفی و حمایت از نامزد(ها)ی توانا، شایسته و رایآور با سابقهٔتوافقسازی و تعاملگرایی در جهت افزایش مشارکت در انتخابات گام بردارند و فضا را برای رسیدن به توافقهای راهگشا برای ایران مهیا کنند.
بسیاری از رهبران و نیروهای مصلح در ایران مبتنی بر رویکرد تفاهمگرا عمل کردهاند، اما برخی اقدامات قهرآفرین و قطبیسازِبخشهایی از حاکمیت، زمینه را برای تقویت تفاهمگرایی و توافقهایبرد-برد توسط مصلحان تنگتر کرد و بعضی از انتخابهای سیاسی بخشی از اصلاحطلبان با نتایج دوقطبیساز و معکوس بود. اصلاحگریِحلمسالهای، توافقگرا و تدریجیگراتر با مبانی جدید نظری و تجربی آزمودنِ آزمودهها نیست و مستلزم دوراندیشی، صبوری و تابآورینیروها در فراز و فرودهای سیاست است. با درسگیری از تجارب گذشته میتوان بر دستاوردهای مصلحانه و تداوم بیشترشان افزود. در انتخابات مجلس قبلی و شرایط عسرت سیاست، تقویت فراکسیون اقلیت میانه و موثر مجلس (که به تبدیل تندروهای پایداری به اقلیتی ۶۰ نفره کمک کرد و در برابرشان وزنهٔ تعادلی ارزشمند ساخت)، تعین گفتمانی بیشتر این راهبرد و گشودهشدن روزنههایی در نظر و عمل از دستاوردهای این جنس حضور بود. پارهای از نیروهای اصلاحطلب نیز در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ دلایلی برای عدم شرکت داشتند، ولی همچنان ملتزم به مشی اصلاحطلبانهاند، در انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ مشابه اکثریت شهروندان مشارکتگرا هستند و میتوانند در انتخابات پیش رو به حصولِ نتیجهٔ بسطدهندهٔ خیر عمومی کمک کنند.
طیف وسیع نیروهای اصلاحگرِ مشارکتگرا در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو با استفاده از راهبردها، برنامهها، زبان، نامزدها و تیمهایی که مستعد ساختن تفاهمهای ملی و گشایشها و توافقهاییاندکه همزمان به نفع حاکمیت و زندگی شهروندان است، میتوانندمشارکت را افزایش دهند و برای ایرانِ ما راهگشایی کنند. به ویژه دغدغهمندانِ پرشمار حقوق زنان ایران میتوانند با نقشآفرینی موثر در این دقیقهٔ سیاسی زمینهٔ تحقق عملی و تدریجی بهبود زندگی نیمی از شهروندان ایران را فراهم کنند. ما نیز فروتنانه از عموم نیروها، نهادها و رهبران اصلاحگر دعوت میکنیم در این دقیقهٔ سرنوشتسازِ ملی، با فراتر رفتن از ملاحظات جریانی و گذشتهنگر، با رویکردی بلندنظر و ملی، التزام به اقتضائاتِ «آرمانگرایی واقعنگرانه» و رسمِ اصلاحگری، نقش فعالانهتری برای افزایش مشارکت و تقویت اصلاحگریِ میانه وتوافقساز در انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ ایفا کنند. ما نیروهای اصلاحگریمکه ادعا و دغدغهٔ توسعهگرایی و گشایش مردمسالارانه از طرق خشونتپرهیز و تدریجی و قانونی داریم و متناسب با همین ادعا و دغدغه انتظار میرود برای افزایش مشارکت و رقابت انتخاباتی و اثربخشی بیشتر نهادهای برآمده از انتخابات، خودمان کنشگری موثر و زمینهسازی مسئولانه کنیم و بدون نیاز به دعوت و فرش قرمز گام برداریم. حضور در انتخابات نه به هر قیمت، که دارای خطوط قرمز باید باشد، اما این خطوط قرمز باید متناسب با شرایط ساختاری امروز، ملاحظاتِ کلانِ مربوط به امنیت و منافع ایران و ظرفیتهای گشایشگریعملی تعیین شوند و «اهداف» اصلاحاتِ تدریجی، «پیششرطِ» این اصلاحات قرار نگیرند.
از مجموعهٔ مصلحان سیاسی و نهادها و شبکههای دغدغهمندِ ایران میخواهیم نامزد(های) اصلاحگر میانه و توافقگرایی را شناسایی کنند که هم توانایی ساختن توافقهای ایرانساز با سایر حکمرانان و نیروهای سیاسی را دارند و هم در بسیج رای و جلب اعتماد طیف وسیعی از گروههای اجتماعی قابلند. برای افزایش احتمال تایید صلاحیت آن نامزد(ها) فراهمسازیِ زمینههای حصول نوعی مصالحهٔبرد-برد و توافق و قرارداد نانوشتهٔ جدید بین شهروندان و حکمرانان هم ضروری است. اجماعسازی نهایی و ضابطهمند بین نامزدهای اصلاحگر و توسعهگرا و تجمیع رأیشان نیز لازمهٔ پیشگیری از خطای پرهزینهٔ انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ است و نقشآفرینیشهروندانِ و فعالان مطالبهگرِ اجماع و مسئولیتشناسیِ رهبران و نهادهای اجماعساز را میطلبد.
چرا افزایش مشارکت و تقویت میانهٔ اصلاحگر در انتخابات به نفع ایران و نظام سیاسی است؟
نظام سیاسی ایران برای حفظ امنیت و یکپارچگی ایران در این منطقهٔپرآشوب و در بعضی حوزهها دستاوردهای ارزشمندی داشتهاست، ولی هنوز ایران را در مسیرِ امنیتِ توأم با گشایش گامبهگام و توسعهٔ فراگیرو پایدار نیانداختهاست. مسائل جامعهٔ متکثر و حاکمیت ترکیبیِ ایران با این وسعت و جمعیت به حدی از پیچیدگی و بغرنجی رسیده است که جز با همکاری و همافزایی جامعه و حاکمیت توان حلشان ایجاد نمیشود. علیرغم قدرت قابل اعتنای حاکمیت در صیانت از امنیت و بقا و بسیج خیابانیِ حامیان، متاسفانه امروز کاهش قدرت زیرساختی و ظرفیت حلمسالهای دولت به سطح عدم توانایی برای صدور کارت امتحان نهایی دانشآموزان و توزیع انسولینِ کافی به بیماران قندرسیده است. خود حادثهٔ هولناک سقوط بالگرد رئیس جمهور و همراهانش نشانهای هشداردهنده است از اینکه بر اثر تداوم و انباشت آثار تحریم، زیرساختهای امنیتی برای گردش و ادارهٔ امور عادی ولی خطیر مانند امنیت پرواز، عملیات جستجو و نجات و اطلاعرسانی آسیب ریشهای دیده است و همچنین، بر اثر حذفها و انحصارها، نظام مدیریت و تصمیمگیری ما، حتی وقتی پای جان و نجات عالیترینمقامهای رسمی در میان است، از کارآمدی لازم برخوردار نیست. ادامهٔاین وضعیت میتواند خسارتهای جبرانناپذیر و فاجعهبار در مقیاس ملی داشته باشد. حل بحران نمایندگی سیاسی و بحرانهایزیستمحیطی (به ویژه آب، هوای آلوده و فرسایش خاک)، کاهش نارضایتیِ اقتصادی اکثریت، کاهشِ متوازنِ تورم و بیکاری، پیشگیری از اعتراضات و تلاطمهای متناوب، و کاهش انواع فقر و انواع نابرابری و انواع تبعیض و انواع فساد، بدون کاهش شکاف دولت و ملت و افزایش امید، مشارکت اجتماعی و اعتماد به نهادهای عمومی حلشدنی نیست. مشارکت بالا در انتخابات و تقویت میانهٔ اصلاحگر و توافقساز سیاسی به بقا و ثبات حاکمیت و قدرت ملی هم کمک میکند.
اخیرا بازدارندگیِ دفاعِ مشروع «وعدهٔ صادق»، جمعیت قابل توجه تشییع رئیس جمهور و وزیر خارجهٔ فقید، استاندار محبوبِ آذربایجان شرقی، امامجمعهٔ خوشنام تبریز و کادر شریف حفاظت و پرواز، و نیز شکستِ اخلاقیِ مدافعانِ تحریم و تهدیدِ ایران و حامی و وابستهٔاسرائیلِ نسلکش بر قدرت حاکمیت ایران افزوده است. اما اگر این دست پر ایران به سرعت نقد و به امتیازات دیپلماتیک و اقتصادی و توافقهای در خدمتِ امنیت و منافع ملی ایران تبدیل نشود، احتمالا ترکیبی از تغییرات صحنه، اعتراضات داخلی، تداوم جنگ کمشدت و هزاردشنهٔ اسرائیلِ اشغالگر میتواند دست ایران را ضعیفتر کند. پنجرهٔ فرصت امروز تا صرفا ۳ ماه دیگر (اوجگیری انتخابات آمریکا و زمانیکه از متحدان اروپایی آمریکا تا رقبای راهبردی آن به تطبیق راهبردها و تاکتیکهای خود با شرایط جدید میپردازند) ازدستندادنیاست. انتخابات با مشارکت بالاتر احتمال مذاکرهٔ ثمربخش و امتیازدهی بیشتر طرف مقابل به نفع ایران را افزایش میدهد و زمینهساز افقگشاییهای ملی و توافقهای منطقهای میشود. مشارکت بالا در انتخابات پیام توافقساز مهمی است و هم کشورهای منطقه و چین و هم آمریکا و اروپا حاضر به دادن امتیازات بیشتری به ایرانِقدرتمندتر و باثباتتر خواهند شد (که از لوازم ضروری رفتن به سمت نوعی «توازن فراگیر» و «امنیت مثبت» در جهان «پساقطبی» است. بدون این توازن، نه چین و شرق و نه آمریکا و غرب و نه بازیگران فرامرزی و غیرحکومتی - امتیازات لازم را به ایران نخواهند داد و ذینفعِضعیفکردنِ ایران خواهند ماند).
همچنین تداوم مشارکت پایین (مشابه سه انتخابات گذشته) و بحران نمایندگی سیاسی میتواند به افزایش تهدیدهای امنیت و بقا از داخل و خارج بیانجامد و در تبدیل توسعهٔ پایدار و گشایش به اولویتهاینظام سیاسی تاخیر بیاندازد. افزایش معنادارِ مشارکت در انتخابات به جامعهٔ ایران و جامعهٔ جهانی پیام ثبات سیاسی، اقتدار و انسجام ملی میدهد، امید به براندازی و تهدید امنیت در ایران را در میان براندازانو ایرانستیزان به شدت میکاهد، ایران را از تعادلِ بد و موقعیت پرمخاطرهٔ کنونی که نیروها و قدرتهای زیادی را ذینفع تضعیف ایران کرده است میرهاند و به سمت تعادل جدیدی میبرد که در داخل و خارج بر شمار ذینفعان امنیت و رشد ایران میافزاید. اقتضای این مشارکت بالاتر رقابت بیشتر و حضور نامزدهای توانا در نمایندگی شهروندان متکثر است. ما نیز از مجریان و ناظران انتخاباتی مطالبهٔگشایش در رسیدگی به صلاحیت نامزدها را داریم.
راهها و کوریدورهای راهبردی (که بعد از افول تدریجی اهمیت نفت در دههٔ پیش رو، مهمترین شانس ایران برای ذینفعسازی همسایهها و اروپا در بقا و امنیت و رشد ایران است) در حال دور زدن ایراناند و تنها دولتی با ظرفیت بالاتر، قدرت هنجاریِ بیشتر و همکاری افزونتردولتهای دیگر و نیروی انسانی توانمند در داخل امکان تغییر این روند با استفاده از این پنجرهٔ فرصت چندساله را دارد. تامین هزینههایامنیت، سرمایهگذاریهای زیرساختی، سیاست اجتماعیِ کاهندهٔنابرابری و نارضایتی، تمهید تولید صنعتی بزرگمقیاس برای افزایش رشد و کاهش بیکاری، و افزایش هزینههای تحریم کردنِ ایران از طریق وابستهسازیِ بخش بزرگتری از اقتصاد منطقه و جهان به نقشهایجدید ایران، نیز مستلزم حکمرانی اقتصادیای است که از اصلاحگرانمیانه و توسعهگرا با رای بالا و قدرت ساختن وفاق و ائتلافهای وسیع ملی برمیآید.
زیستپذیری بخش رو به گسترشی از ایران در معرض تهدید حاد قرار گرفته است و میتواند به تدریج حتی به تهدیدهای امنیتی، اعتراضات و تلاطمات بیشتر مربوط به آب و آلودگی هوا و فرسایش خاک و منابع تجدیدناپذیرِ طبیعی بیانجامد. رفتن به سمت مهار و حل این مسائل فوری زیستمحیطی مستلزم افزایش ظرفیت کلی نهادهای حکمرانی، سرمایهٔ اجتماعی بیشتر نظام سیاسی و همکاری همافزای بخش بزرگتری از شهروندان با بخش بزرگتری از نهادهای حکمرانی است.
همچنین ائتلاف عبری-عربی-غربی علیه ایران با مشارکت بالا وتوافقسازیها و موازنههای بعدی میتواند بشکند یا ضعیف شود، بخش بزرگتری از همسایهها را به مؤتلف ایران تبدیل کند و به ویژه بعد از نسلکشی و جنایات جنگی اسرائیل به فشار بیشتر بر اسرائیلِکودککش بیانجامد. واقعیت این است که ایران دیگر نمیتواند – در حالیکه بسیاری از کشورهای همسایه در مسیر توسعهٔ پرشتاب قرار گرفتهاند و بعضا دهها میلیارد دلار فقط برای توسعهٔ «هوش مصنوعی» اختصاص دادهاند – به سیاستی که صرفا متضمن «بقا» است اکتفا کند. مشارکت بالا و افزایش امتیازگیری از آمریکا میتواند حتی به مهار و حذف نتانیاهو و آتشبس در غزه هم کمک کند و غیرمستقیم احتمال پیروزی ترامپ را بکاهد. ترامپ در سخنرانیها و مصاحبههایانتخاباتیاش مکررا گفتهاست که در صورت پیروزی در انتخابات مانع فروش نفت ایران به چین میشود، تحریمهای علیه ایران را تکمیل و تشدید و حمایت قاطعتری از اسرائیل در برابر فلسطینیان میکند. نتانیاهو هم به وضوح به پیروزی ترامپ امید بسته است. بایدن نیز علیرغم حمایت بیشرمانهٔ دولتش از جنایات اسرائیل، اکنون به خاطر فشار افکار عمومی و جنبش دانشجوییِ حامی فلسطینیان، برای پیروزی در چند ایالت پاندولی و تعیینکننده در انتخابات پیش رو نیازمند دستاورد سیاست خارجی و مهار نتانیاهو شده است. بایدن بعد از پیروزی احتمالیاش در انتخابات ۲۰۲۴ قاعدتا کمتر از قبل از انتخابات (که به رای نیاز دارد) آمادهٔ توافق و منتقد نتانیاهو خواهد بود. حتی در صورت پیروزی ترامپ، افزایش تابآوری ملی از طریق نتایجِحاصل از مشارکت بالا در این انتخابات ضروریتر از همیشه است.
هیچ نیروی یکدستی که نتواند همکاری و مشارکت طیف بسیار وسیعتری از شهروندان و سرمایهٔ انسانی ایران را جلب کند قابلیت رفتن به سمت حل مسائل پیچیده و در همتنیدهٔ ایران را ندارد. انتخابات با مشارکت بالاتر با حضور اصلاحگرانِ میانه، وفاقساز و دوقطبیشکن(که رد صلاحیتهای ناعادلانه مانعش میشود) امنیتساز، ظرفیتافزاو از مهمترین ضرورتها برای افزایش قدرت ملی ایران و تحقق منافع مشترک حاکمیت و جامعه است.
***
طبق نظرسنجیهای معتبر شهروندان ایران در انتخابات پیش رو مشارکتگراتر از سه انتخابات قبل شدهاند. نوبت حکمرانان و نیروهای سیاسی است که با حسن عملکردشان مجرایی برای نمایندگی و نیکاثر کردن این مشارکت بسازند. در فرآیند ثبتنام نامزدهایانتخابات چند چهرهٔ توانا، اصلاحگر، میانهرو، تحولپرور، توافقگرا و اجماعساز وارد عرصه شدهاند. اینک نوبت شورای نگهبان است که باالتزام به قانون اساسی، احترام به حق انتخاب شهروندان و توجه به مصالح ایران زمینهساز انتخاباتی شود که شهروندان متکثر ایرانبتوانند در آن نامزدهایی همسو با ترجیحات و مطالباتشان بیابند و به مشارکت فعال در انتخابات ترغیب شوند. ما فروتنانه از شهروندانمتکثر ایران، حکمرانان و نیروهای سیاسی دعوت میکنیم از انتخابات زودرسِ ۱۴۰۳ برای تقویتِ میانهٔ اصلاحگر و ممکنسازیِ توافقهایمسالهمحور و راهگشا بهره بگیرند. برای ایران، بسط تدریجیِ خیرهمگانیِ ایرانیان، پل زدن بر گسلها و شکافهای بحرانزا و بهبودشرایط زندگی ۸۸ میلیون ایرانی و نسل بعد. به امید کاهش شمار کودکان بازمانده از تحصیل و ایرانیانِ بیشناسنامه، حاشیهنشین، کولبر، سوختبر، بیخانمان، بیپناه و بیصدا. با هدف کاهش ایرانیانِبیافق و عاصی، تنفسِ کمدرآمدترین و ضعیفترین ایرانیان، نجاتِ محیط زیستِ نیمهجان ایرانِ ما، کاهش نقض حقوق زنان و آزادیهایاساسی ایرانیان، مهار تحریمها و تهدیدها، بسط حاکمیت قانون وگشایش فرهنگی و سیاسی و اقتصادی. برای احیای امید و صیانت از سرزمین و مردمان و تحققپذیر شدنِ آرمانهایی که خون و عمر ایرانیانِپرشماری در نسلهای پیدرپی نثارش شده است. در جهت تبدیل ستیزو حذفگرایی به رقابت و تفاهم و پذیرش تکثر، پرورشِ سیاستِ دادگر وخادمِ زندگی و خیرات عمومی، گشودنِ افقِ توافق و وفاق، و تمهیدِ«دولت ملی» در «ایران پایدار». ذینفعان زندگی و امنیت و گشایشمتحد شوید! پای ایران در میان است.
خرداد ۱۴۰۳
جمعی از دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران
مرضیه آذرافزا، محمدجواد آذری جهرمی، پوریا آسترکی، ابوالفضل آسیایی، مهدی آجرلو، فریبا ابتهاج، علی ابراهیمی، غلامعلی ابراهیمی سوته، عنایت اتحاد، مژگان اثباتی، علی احمدنیا، سجاد احمدوند، محسن احمدوند، سالار احمدی، مهرداد احمدی شیخانی، حسین اصغری، امیر اقتناعی، میلاد اکبری، سعید اللهبداشتی، رضا امیدوار تجریشی، محمدعیسی انصاری فرد، علی باخرد، قادر باستانی تبریزی، علی باقری، سامان بختیاری، محمدرضا بزمشاهی، رضا بصیری، بابک بهادری، مجتبی بیات، محسن پاینده، محمدحسین پوررشیدی، محمد ترکمان، مجتبی تقوینژاد، مجتبی توسلی، برزین جفعرتاش، حمیدرضا جلائیپور، محمدرضا جلائیپور، میترا جلوداری، سمیه جلیلی، محمدصادق جوادی حصار، شهرام جواهریان، رضا حاکمی، محمد حسنپور، سیدامیرحسین حسینی، سیدحسن حسینی سارزی، سیدسجاد حسینی سارزی، نوید حسینیون، محمد حضرتی، محمدجوادحقشناس، زهیر حنیفه، علیرضا خامسیان، محمدحسین خرمایی، داود دشتبانی، اصغر دشتی، سیدحسین دلبری، حامد ذاکرحسین، بهنام ذوقی، عبدالرضا رئیسی، محمدعلی رحمانیان، احسان رضاییمنش، سینا رحیمپور، جمال رشیدی، بهرام رشیدینیا، متین رمضانخواه، مهدی روحانیفرد، میلاد رهنما، اصغر زارع کهنمویی، مسعود ساکتاف، سجاد سالک، مسعود سالاری، مسعود سپهر، حسین سپهوند، علیرضا سحرخیز، حسین سلاحورزی، محمدهاشم سمتی، حسین سیوانی اصل، محسن شریفزاده، لیلا شفاعی، علیاصغر شفیعیان، ماشاءالله شمسالواعظین، محمد شیخی، احمد شیرزاد، محمدامین شیرزاد، مهدی شیرزاد، حسین فرشاد، مجید صالحی فیروزآبادی، عماد صدر، عارف صفوی، رئوف طاهری، شهابالدینطباطبایی، محمدجواد ظریف، وحید عابدینی، بیژن عبدالکریمی، احمد عزیزی، رحیم علیشاهی، حمزه غالبی، مهدی غنی، حسن فایضی، کتایون فتاحی، مقصود فراستخواه، مجید فراهانی، محمد فرشاد، پیام فیض، رئوف قادری، زینب قاسمزاده، علی قاسمی ماژین، فرهاد قدوسی، علی قلیزاده، سیدمهدی قوامی، محمد قوچانی، امین کاوئی، داود کرمی، بامداد لاجوردی، محمدرضا مهاجری، روحالله مهدیپناه، محمدمهدی مجاهدی، احسان مجتهدی، محسن محبی، غلامحسین محمدی، محمدرضا محمدی، عماد محمودی، عرفان مردانی، علی مرعشی، ضحی معتمدی، حسام مقصودلو، احسان منصوری، فاطمه موسوی کریمی، حجتالله میرزایی، عفتالساداتمیرمعینی، محمدرضا نژادحیدری، رضا نصری، علی نصری، سجاد نعیمیپور، محمدحسین نعیمیپور، فریبرز نجفی مهر، داور نظری، جواد نظریان، علی نقیه، محمد نمازی، علی نوذرپور، سعید نورمحمدی، محمد نوروزی، الهه نوری، مرتضی نیساری، محمدامین نیکجو، علی وفقی، هادی وکیلزاده، علی هنری، سبحان یحیایی، مهدی یوسفی جمارانی، مجید یونسیان.