اگر جنگ ایران و اسرائیل شروع شود دو طرف به اندازهای همدیگر را مورد تهاجم قرار میدهد تا یک طرف بگوید «آخ»
یک فعال حوزه منطقهای گفت: فراموش نکنید ما و اسرائیل با هم خطوط تماس سرزمینی ندارند در نتیجه جنگهای دو طرف به صورت حملات موشکی، هوایی، سایبری و پهپادی ادامه خواهد داشت. باید دوطرف همدیگر را به اندازهای مورد تهاجم قرار بدهند که یک طرف بگوید: آخ...! سپس تلاش برای توقف درگیریها آغاز شود.
به گزارش 24 آنلاین، «ایران چارهای جز واکنش به حمله اسرائیل به کنسولگری نداشت.» این ترجیعبند اکثر پاسخهایی است که کارشناسان و استادان روابط بینالملل درباره واکنش ایران به حمله اسرائیل به کنسولگری مطرح میکنند. در عین حال اما در بستر فضای مجازی شبکههای اجتماعی هم برخی پرسشها و ابهامات درخصوص دورنمای آینده و راهبردهایی که ایران پس از این باید در پیش بگیرد، طرح میشود. اسرائیل اما تلاش کرد با طرح موضوع تلافی حمله ایران بهزعم خود آتش نگرانی و اضطراب را به دامن ایران بیندازد.
ماشاءالله شمسالواعظین، فعال حوزه منطقهای اما معتقد است، گستره سرزمینی و عمق استراتژیک ایران به هیچ عنوان تشابهی با اسرائیل ندارد که ایران بخواهد از تهدیدات اسرائیل نگرانی به خود راه دهد. شمسالواعظین ضمن ارزیابی ماهیت حمله ایران به اسرائیل تلاش میکند تمام احتمالات ممکن در دوران پسا حمله را تصویرسازی کند.
او در تشریح راهبردهای ایران پس از حمله به اسرائیل میگوید: «ایران باید دوباره موضوع را به نوار غزه و مظلومیت فلسطینیها بکشاند. جنگ اسرائیل با ایران امکان وسعت یافتن را ندارد و آنچه نهایتا باقی میماند مناقشه اعراب و فلسطینیها با اسرائیل است.» به اعتقاد شمسالواعظین نبرد ایران و اسرائیل باید در قلمروی سایهها باقی بماند نه بیشتر.
پس از واکنش ایران به اسرائیل، مباحث بسیاری در سطح تحلیلی شکل گرفته است. ارزیابی شما از حمله ایران به اسرائیل چیست؟
ایران قطعا باید واکنش مناسب به اسرائیل نشان میداد؛ اینکه حجم، گستره و چگونگی این پاسخ به چه صورت باشد در حیطه تخصص و اختیار نظامیان کشور است. به طور کلی ایران با واکنشی که نشان داد، سطح تازهای از بازدارندگی را تثبیت کرد. اما با توجه به اینکه امریکا، فرانسه، انگلیس و در سطوح بعدی امارات، عربستان سعودی، اردن و حتی بر اساس گزارشهای منتشره، عراق همگی در زمینه مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی به اسرائیل کمک کردهاند، روشن است که حجم انبوهی از کشورها در این مقابله حضور داشتهاند. در ظاهر اسرائیل هم وارد فاز واکنش علیه ایران شده است. اگر اسرائیل به حمله ایران واکنش نشان بدهد، این معنا را به ذهن متبادر میکند که اسرائیل نمیتواند و نمیخواهد سطح جدید بازدارندگی ایران را بپذیرد.
از دو شنبه شب تا بامداد سه شنبه، اخبار دامنهداری در خصوص واکنش احتمالی اسرائیل به حمله ایران رسانهای شد. مقامات اسرائیلی از پاسخ قطعی به حمله ایران سخن گفتهاند. اگر فرض بگیریم که اسرائیل دست به یک چنین اقدامی بزند، منطقه به چه سمت و سویی حرکت میکند؟
این واکنش (اسرائیل) اولا حتما باید نظامی باشد و دوما باید مستقیما خاک ایران را هدف قرار بدهد. نه اینکه اسرائیل و همپیمانانش در سوریه و عراق و لبنان اهدافی را بزنند یا حمله سایبری و اینترنتی و... برنامهریزی کنند. اگر اسرائیل علیه ایران تجاوز سرزمینی و مستقیم داشته باشد، نشان میدهد که مخالف این سطح جدید بازدارندگی تثبیت شده، ایران است. در این صورت حجم، چگونگی و مکان حمله اسرائیل از دید تلآویو در واقع موقعیت جدید بازدارندگی اسرائیل را شکل میدهد. ایران هم در واکنش به تهدیدات احتمالی اسرائیل اعلام کرده در کمترین دقایق ممکن، پاسخی سریع، شدید و تاثیرگذار به اسرائیل میدهد. در نتیجه این فعل و انفعالات هر دو کشور وارد یک منطقه خاکستری میشوند. در منطقه خاکستری مشخص نیست، کدام طرف قصد دارد، موقعیت جدید بازدارندگی را ایجاد کند. فضا مبهم است؛ هر کس دست برتر را داشته باشد، میزند و ارزش افزوده بیشتری به نفع خود ایجاد میکند. باید توجه داشت، کنشها و واکنشها هر کدام سقفی از بازدارندگی را ایجاد میکنند. به طور مثال اگر اسرائیل چند پایگاه فرعی ایران را هدف قرار بدهد، ایران ناچار است حجم بیشتری از اهداف را در اسرائیل هدف قرار بدهد و 4 پایگاه اسرائیل را بزند. در مرحله بعد، اسرائیل 5 هدف در داخل خاک ایران را میزند و این روند مانند گلوله برفی که از بالای کوه غلت میخورد، حرکت کرده و نهایتا یک کوه برفی و مخرب را شکل میدهد، ادامه خواهد داشت. با این توضیحات این خطر وجود دارد که ایران و اسرائیل به سمت نوعی از کنشها و واکنشها حرکت کنند که یک دور بسته و کلیشهای را ایجاد کند. این روند گسترش جنگ در خاورمیانه را باعث شده و زد و خوردی مستمر را به وجود میآورد. ایران هم ناچار است بازوان منطقهای خود را به کار بگیرد تا ضربات محکمتری به اسرائیل بزند. شخصا بعید میدانم اسرائیل دست به یک چنین اقدام غیرمعقولی بزند.
یعنی شما معتقدید اسرائیل در هیچ صورتی یک چنین ماجراجوییهایی را انجام نمیدهد؟ مگر غیر از این است که هدف اصلی اسرائیل از حمله به کنسولگری، کشاندن پای ایران به نبرد خاورمیانه بوده است؟
اسرائیل واکنش مستقیم نشان نمیدهد، مگر اینکه (دقت کنید، این نکته مهم است) به این نتیجه رسیده باشد که جنگ غزه را کاملا باخته و نتوانسته بازدارندگی لازم ایجاد کند. سپس تلاش کند بازدارندگی برباد رفته خود را در یک جنگ جایگزین احیا کند. جنگ جایگزین هم نبردی کلاسیک است که هم ایران و هم اسرائیل در آن تخصص دارند. اسرائیل در جنگ نامتقارن با حماس در نوار غزه (هم در ابعاد نظامی، هم در بخش رسانهای و تبلیغاتی و هم از منظر سیاسی) شکست خورده است. ممکن است بخواهد اوضاع خراب خود را از طریق مواجهه دیگری (حمله به ایران) جبران کند. البته این شرایط برای طرفهای مختلف مثبت نخواهد بود.
چرا فکر میکنید این مواجهه استراتژیک خروجی مثبتی برای طرفین نخواهد داشت؟
چون اسرائیل یک کابوس به نام 7 اکتبر داشت که در آن کلیت بازدارندگی، اقتدار و ابهت نظامی این رژیم توسط گروه کوچکی به نام حماس در هم تنیده شد. 190 روز جنگ در باریکه غزه جریان دارد اما هیچ کدام از اهداف اعلام شده اسرائیل محقق نشده است. در نتیجه اسرائیل به دنبال آن است که ائتلاف شکل گرفته با حضور امریکا، اروپا و... را مستحکم کند. البته امریکا صراحتا اعلام کرده در حمله اسرائیل به ایران مشارکت نمیکند اما در دفاع از اسرائیل هنگام حمله واکنشی ایران همراهی خواهد داشت. البته اروپا و امریکا و... دروغ میگویند چرا که ستاد مشترک نظامی احداث کردهاند. رییس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در روز دوشنبه در پایگاه هوایی که توسط ایران نابود شد، گفت اسرائیل باید از ائتلاف شکل گرفته استقبال کرده، از آن محافظت کند و آن را ارج نهد. معنای این عبارات آن است که ممکن است کشورهای غربی از اسرائیل بخواهند حمله خود علیه ایران را انجام بدهد تا ایران در معرض فرسایش نیروهایش قرار بگیرد. فراموش نکنید ما و اسرائیل با هم خطوط تماس سرزمینی ندارند در نتیجه جنگهای دو طرف به صورت حملات موشکی، هوایی، سایبری و پهپادی ادامه خواهد داشت. باید دوطرف همدیگر را به اندازهای مورد تهاجم قرار بدهند که یک طرف بگوید: آخ...! سپس تلاش برای توقف درگیریها آغاز شود.
آیا منطقه خاورمیانه با این میزان از شکنندگی تحمل این زد و خوردهای مستمر را دارد؟ مهمتر از آن آیا اسرائیل جرات و توان این نوع اقدامات را دارد؟
در پاسخ به سوال اول باید بگویم، خیر. پاسخ دوم هم بعید است که اسرائیل دست به یک چنین اقدامی با تبعات بلندمدت بزند. اسرائیل با ایران تفاوت دارد؛ اسرائیل فاقد عمق استراتژیک سرزمینی است. اسرائیل 190 روز جنگ ویرانگر با حماس را تجربه کرده بدون اینکه توفیقی در این جنگ داشته باشد. نکته سوم اینکه اسرائیل دارای شکافهای زیاد عمودی و افقی سیاسی است. عمودی در ساختار سیاسیاش و افقی در بدنه اجتماعیاش. به این دلیل که منافع شخصی نتانیاهو با منافع ملی اسرائیل گره خورده است. در نتیجه معتقدم هر چند دو طرف به قلمروی خاکستری رنگ وارد شدهاند. اما بعید میدانم دو طرف به یک اندازه وارد این منطقه خاکستری رنگ شده باشند. شرایط اسرائیل بسیار شکنندهتر از ایران است. نتانیاهو دوشنبه شب یک حرف بسیار مهم زد. او گفت همان طور که اسرائیل یک هفته را در صبر و انتظار و نگرانی و سردرگمی سپری کرده، ایران هم باید یک هفته را با این نگرانیها بگذراند. اما واقع آن است که ایران هرگز یک چنین سطحی از نگرانی را ندارد.
چرا فکر میکنید ایران با این سطح از نگرانی و اضطراب سر و کار ندارد؟
چون ایران در حد شبهقاره است و بسیار بزرگ. این در حالی است که کلیت سرزمین فلسطین تاریخی حدود 28 هزار کیلومتر مربع است. 48 درصد این محدوده کرانه باختری و نوار غزه و... است و مابقی در اختیار اسرائیل است. اسرائیل فاقد یک عمق راهبردی است. از سوی دیگر جنگ بلافاصله آثار مخرب خود را بر مردم اسرائیل به جای میگذارد. من در مزرعه زندگی میکنم؛ از کارگر ایرانیام که اتفاقا باسواد هم است، پرسیدم: «آیا در جریان حمله اسرائیل به کنسولگری و واکنش ایران قرار داری؟» گفت: «نه، اما از یکی اقوامم شنیدهام که منطقه با برخی درگیریها روبهرو شده است.» افکار عمومی ایران به صورت مطلق شاید حتی در جریان این نوع حوادث هم قرار نگیرند. این موضوع به دلیل وسعت سرزمینی و کثرت مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... است. این روند در اسرائیل برعکس است؛ سرزمینی که عرض 70 کیلومتری و طول 270 کیلومتری دارد، نباید به سمت دیگران سنگ پرتاب کند. چون خطرات بسیاری ممکن است برایش شکل بگیرد. گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در اوایل بحران غزه موضوعی را مطرح کرد و گفت اگر اسرائیل این میزان خشونت را به کار نگیرد، نمیتواند در خاورمیانه دوام بیاورد. این اظهارات نشان میدهد اشغالگران به خوبی میدانند با این سرزمین بیگانهاند. بنابراین برای ماندن در این قلمرو، ناچار به اعمال خشونت، اشغال، کودککشی، کشتار دسته جمعی و از بین بردن 34 هزار انسان بیگناه هستند. اگر تعداد کشتههای اخیر را با مصدومان حادثه جمع بزنیم به تلفات هیروشیما در جنگ جهانی دوم میرسیم. ابعاد جنایات اسرائیل در نوار غزه بعد از پایان جنگ معلوم میشود. معتقدم اسرائیل تلاش میکند این ابعاد را با جایگزینی دشمن فرضی جبران کند و موقعیت خود را در خاورمیانه تثبیت سازد.
با این توضیحات پرسش مهمی که در ذهن شکل میگیرد آن است که ایران چگونه میتواند این بازی اسرائیل برای آلترناتیوتراشی را به هم بزند؟
ایران باید هوشیارانه عمل کند و اجازه ندهد اسرائیل در این زمینه برنده شود. ایران نباید در زمین اسرائیل و نتانیاهو بازی کند. چرا که ممکن است نتانیاهو تلاش کند، ایران را وارد ماجرایی کند که نهایتا به زیان ایران و مساله فلسطین در افکار عمومی بینالمللی تمام شود. نباید فراموش کرد که مساله فلسطین و جنایات اسرائیل در نوار غزه در جهان به یک مساله بنیادین بدل شده و جهانیان اسرائیل را به خاطر جنایاتشان، مینوازند. این روند طی روزهای اخیر با تحولاتی همراه شده است. ایران باید دوباره موضوع را به نوار غزه و مظلومیت فلسطینیها بکشاند. جنگ اسرائیل به ایران امکان وسعت یافتن را ندارد و آنچه نهایتا باقی میماند مناقشه اعراب و فلسطینیها با اسرائیل است. نبرد ایران و اسرائیل باید در قلمروی سایهها باقی بماند نه بیشتر.