پناهیان با چهره مضطرب و صدای لرزان، با توهم داشتن طرفداران زیاد حرفهایش درباره رسول الله و امیرالمومنین را توجیه کرد
اظهارات پناهیان درباره پیامبر و امام علی همچنان در محافل سیاسی و رسانهای مورد بحث است.
به گزارش 24 آنلاین، هادی سروش استاد حوزه علمیه در این زمینه در یادداشتی نوشته است:
گوینده "گوشت تلخ" بعد از آن گفتار بسیار غلطش که محتوا و ظاهر آن کاملا با مقام شامخ رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) منافات جوهری داشت؛ در شب بعد بار دیگر در رسانه حکومتی ظاهر شد و با چهره ای مضطرب و صدای لرزان با توهم وجود طرفداران زیاد و حمایت آنان از کلام گذشته اش! به توجیه سخن شب گذشته خود پرداخت!
وی اضافه بر خطای فاحش گذشته اش که باعث بیانیه حدود ده استاد شناخته شده حوزه قم شد و نیز فرهیختگان گرامی علوم حوزوی اظهار ناراحتی نموده و اقدام به پاسخ نمودند، بار دیگر خطا دوم و سوم را مرتکب شد!
خطاء دوم او این است عبارت خود را توجیه کرد که آنچه گفته بوده؛ قضاوت دیگران بوده و نه حرف خود! عجبا؛ در جاییکه اکثر شنوندگان از عبارت جلسه قبل ایشان برداشت اهانت کردند، چگونه توجیه بر خلاف افکار عمومی میکند؟! چون عبارت صریحش این بود: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود، امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر بهخاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند.»! با دقت به عبارات و استخدام کلمات و فعل هایی که استفاده نموده، راه هر گونه توجیه را میبندد.
خطاء سوم؛ در آیه پایانی سوره صف دست برده و تفسیر من درآوردی از آیه سوره فتح مطرح کرد، ایشان آیه «اشداء علی الکفار» به "اشداء علی الحساد" برگرداند!
شگفتا! حسد بجای کفر؟!
در فقه تصریح شده؛ کفر -بمعنای جحود، یعنی؛ انکارِ دانسته، با حق- دارای حکم شرعی اعدام است، ولی حکم شرعی "حسد" تا زمانیکه به شخصِ مورد حسادت از سوی حسدبرنده آسیب نرسد، اصلا مورد عقاب اُخروی نیست تا چه برسد به عقاب دنیوی.
ای کاش گوینده این شبهای رسانه حکومتی، حداقل بحث "برائت" کتاب رسائل -که هر طلبه ای در سال هشتم میخواند- را خوانده بود تا تفاوت ماهوی حسد و کفر را دانسته و در جایگزین کردن حسد بجای کفر، دست در آیه نمیبرد.
در پایان دو مطلب را تقدیم دارم و حتما برای جوانان عزیز مغتنم است؛
اول؛ جمله ای یک وقت در درس از استاد عظیم الشان آیت الله جوادی آملی (ادام الله بقائه) در مورد جریان انحرافی سقیفه شنیدم که فرمودند؛ آنان خواستند بر جایگاه عصمت تکیه زنند و چون نتوانستند خود را بالا کشند، رسول الله (ص) را (معاذالله) پایین کشیدند! !
دوم؛ باید سخنان افراد را با توجه به منظومه فکریشان بشنویم و معنا کنیم.
امروز؛ ما درمقابل جریانی هستیم که گوینده و سخنگوی آن به صراحت؛ از یک سوی ولایت را مقدم بر عدالت و اخلاق دانسته و اخلاق رادربرابر دین قرار میدهد!، و از سوی دیگر؛ مقام معصوم (ع) را پایین کشیده تا بتوانند مشکلات امروز را توجیه کنند!
این گوینده، از تلخ گوشتیِ ولی خدا میگوید و بعد تلاش مذبوحانه دارد ظاهر کلامش را توجیه کند!