کدخبر: ۱۰۰۵۹

مجلس دوازدهم نمی‌تواند فضا را رادیکال کند

نماینده ادوار مجلس گفت: چون کنش‌ورزی به‌شدت تحت‌الشعاع پارامترها و عوامل مختلفی قرار گرفت، نتیجه آن مجلس دوازدهم است. از مجلس رادیکال دوازدهم گفتید که از مجلس یازدهم تندتر نشان می‌دهد؛ بگذارید این‌گونه جوابتان را بدهم که به نظر من علی‌رغم برخی هشدارها و نگرانی‌ها، اتفاق خاصی هم در مجلس دوازدهم نمی‌افتد.

مجلس دوازدهم نمی‌تواند فضا را رادیکال کند

به گزارش 24 آنلاین، با پایان‌یافتن انتخابات مجلس دوازدهم، گمانه‌زنی‌ها درباره آرایش سیاسی مجلس پیش‌رو و ترکیب هیئت‌رئیسه آن، بخشی از تحلیل‌ این روزهای فضای سیاسی و رسانه‌ای را به خود اختصاص داده است. در کنار نگرانی از برخی تندروی‌ها به واسطه روی کار آمدن چهره‌های رادیکال، موضوع مهم‌‌‌تر به چالش مشارکت در انتخابات یازدهم اسفند باز‌می‌گردد که جای سؤالات بسیاری دارد. بنابراین در گفت‌وگویی با جلال میرزایی، نماینده ادوار و رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید در مجلس دهم، به ارزیابی فضای پس از انتخابات پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

‌ کیفیت برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، مسئله میزان مشارکت، آرای باطله و همچنین آرایش سیاسی و ترکیب هیئت‌رئیسه مجلس آینده، محور بحث‌های فراوان و داغی را در این روزهای پس از ۱۱ اسفند به خود اختصاص داده است. برای سؤال اول از حضرت‌عالی باید پرسید ‌میزان مشارکت حدود ۴۱‌درصدی و اعلام پنج درصد آرای باطله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

موضوع مقبولیت و مشروعیت همواره در سال‌های اخیر محل بحث بوده است. اساسا نمی‌توان مسئله مشارکت ۴۱‌درصدی را پیش کشید؛ چون اگر به انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ و همچنین انتخابات ریاست‌جمهوری در خرداد ۱۴۰۰ برگردیم، مجموع آرای باطله و مأخوذه، مشارکت بالای ۴۰ درصد را رقم می‌زد که‌...

‌جناب میرزایی فراموش نکنیم انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ با مشارکت ۴۲.۵۷ رقم خورد که هرچند وزارت کشور دولت روحانی از دادن آمار دقیق آرای باطله سر باز زد، اما به تفکیک مناطق در برخی از حوزه‌ها ما شاهد آرای باطله ۱۹‌درصدی بودیم که‌...

بگذارید انتخابات ۱۴۰۰ را ملاک تحلیل داشته باشیم‌...

‌اتفاقا اگر ملاک انتخابات ۱۴۰۰ باشد که میزان مشارکت 

۴۸.۸ درصد بود و‌...!

نکته همین‌جاست که اگر متوسط آرای‌ باطله را چیزی بین شش تا هفت درصد‌ در نظر بگیریم، باز میزان مشارکت بالای  ۴۰ درصد بود. اکنون وقتی وزارت کشور اعلام می‌کند آرای باطله انتخابات ۱۴۰۲ رقمی در حدود پنج درصد است، یعنی در حقیقت میزان مشارکت واقعی ۳۶ درصد بوده است. به نظر من باید از هم‌اکنون برای انتخابات ۱۴۰۴ یک ریل‌گذاری درست در جهت توقف روند نزولی مشارکت شکل بگیرد؛ وگرنه با این مسیری که طی شده، یقینا انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم مشارکتی بالاتر از ۳۰ درصد پیدا نخواهد کرد.

‌شما جزء کسانی بوده‌اید که رنگ و بوی ادبیات بیانیه روزنه‌گشایی را داشته‌اید و همواره مشارکت سیاسی و کنش‌ورزی از طریق انتخابات و صندوق رأی را دنبال کرده‌اید؛ اما نتیجه، مجلس دوازدهمی است که به‌مراتب رادیکال‌تر از مجلس یازدهم نشان می‌دهد...!

اتفاقا به نظر من چون کنش‌ورزی به‌شدت تحت‌الشعاع پارامترها و عوامل مختلفی قرار گرفت، نتیجه آن مجلس دوازدهم است. از مجلس رادیکال دوازدهم گفتید که از مجلس یازدهم تندتر نشان می‌دهد؛ بگذارید این‌گونه جوابتان را بدهم که به نظر من علی‌رغم برخی هشدارها و نگرانی‌ها، اتفاق خاصی هم در مجلس دوازدهم نمی‌افتد.

‌چرا؟

چون گفتمان غالبی که تصمیم‌ساز و جریان‌ساز است و بیرون از مجلس عمل می‌کند و خطوط ترسیمی را برای نمایندگان تعیین می‌کند و بیشتر یا اکثر قریب به اتفاق طیف اصولگرا هم از آن تبعیت می‌کند، فعلا بنایی برای حساس‌کردن جامعه ندارد.‌ با توجه به کاهش مشارکت و به قول شما تحت‌الشعاع قرار‌گرفتن پررنگ‌تر دو موضوع مقبولیت و مشروعیت، فعلا پتانسیل و ظرفیت برای رادیکالیزه‌کردن فضا وجود ندارد.

‌اتفاقا برعکس شما بیم آن می‌رود که با ورود چهره‌های رادیکال‌تر و به‌اصطلاح حضور پاجوش‌ها و در نهایت پسرفت کنشگری سیاسی و سیاست‌ورزی با این ترکیب مجلس دوازدهم، این نگرانی وجود داشته باشد که فضا بیش از قبل به سمت رادیکالیزه‌شدن با هدف دو‌قطبی‌سازی در جامعه سوق پیدا کند؟

اتفاقا نکته‌ای که گفتید در دل خود یک تناقض دارد.

‌چه تناقضی؟

مجلس یازدهم با عملکرد خود در مقولاتی مانند طرح حجاب و عفاف، فیلترینگ و فضای مجازی، اقتصاد، معیشت، بحث شفافیت و موضوعاتی از این دست، عملا تجربیاتی را به دست آورد که می‌تواند مجلس دوازدهم را با این میزان مشارکت دست‌به‌عصا کند. فراموش نکنیم از محمدرضا عارف با یک‌‌میلیون‌و 600 هزار رأی در مجلس دهم به‌عنوان رأی اول تهران به محمدرضا قالیباف در مجلس یازدهم رسیدیم که یک‌میلیون‌‌و ۲۶۵ هزار رأی به دست آورد و اکنون به حاضران در مجلس دوازدهم نگاه کنید، دقیقا میزان آرا نصف شده است. قطعا با این عقبه مردمی، فعلا فضایی برای رادیکالیزه‌کردن وجود ندارد.

‌باز هم مخالفم. به نظر شما برای امثال رسایی، نبویان و چهره‌هایی که به پاجوش‌ شهره شده‌اند، میزان عقبه آرای مردمی ملاک عملکرد خواهد بود؟

این سؤال شما اتفاقا تأیید حرف قبلی من است.

‌چگونه؟

افراد و جریان‌ها در مجلس تأثیرگذار نیستند، بلکه گفتمان سیاسی که بیرون از مجلس برای اصولگرایان تصمیم‌گیری می‌کند، ریل‌گذاری مجلس دوازدهم را خواهد داشت. با در نظر داشتن این نکته، به نظر من با توجه به شرایط کنونی در منطقه و جهان و همچنین کاهش مشارکت که به نظر من‌ نه ۴۱ درصد بلکه با کسر آرای باطله، ۳۶ درصد است، این نگرانی برای گفتمان سیاسی بیرون از مجلس به وجود آمده که رادیکالیزه‌کردن و دوقطبی‌سازی جامعه نتیجه‌ای در بر ندارد؛ کما‌اینکه در چهار سال گذشته مجلس با رادیکالیزه‌کردن نتوانسته است نتیجه‌ای به دنبال داشته باشد. جناب فتح‌الهی، فضا به اندازه کافی ملتهب است؛ شما نگاه کنید به وضعیت منطقه بر اثر جنگ اوکراین و جنگ حماس و اسرائیل و از طرف دیگر اوج‌گیری قیمت طلا، سکه و ارز پس از انتخابات مجلس دوازدهم را هم ببینید. از هم‌اکنون به شما بگویم که قطعا ما یک شیب افزایش قیمت برای سال ۱۴۰۳ خواهیم داشت. به همه اینها نگرانی‌ها برای دو و حتی سه برابر شدن قیمت بنزین و حامل‌های انرژی را که می‌تواند التهابات خود را در جامعه داشته باشد و سناریوهای تلخی مانند آبان ۱۳۹۸ را تکرار کند نیز اضافه کنید. از طرف دیگر ما در سال آینده شمسی به انتخابات ریاست‌جمهوری ایران نزدیک خواهیم شد؛ آن‌هم دولت رئیسی که بنا دارد دور دوم نیز در پاستور بماند. پس می‌بینید که با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از این عوامل، مجلس دوازدهم حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند فضا را رادیکال کند؛ چون به تبعات آن واقف است. از طرف دیگر، همان گفتمان سیاسی بیرون از مجلس نیز به طریق اولی به تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی اشراف دارد. فراموش نکنیم انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و روی کار آمدن احتمالی قریب‌الوقوع دونالد ترامپ نیز از هم‌اکنون موتور نگرانی اقتصادی ایران را روشن کرده است، چه برسد به آنکه ترامپ بخواهد دوباره قدرت را در کاخ سفید در دست بگیرد.

‌‌از کلی‌گویی بگذرید؛ چند بار از گفتمان سیاسی بیرون از مجلس حرف زدید که طیف‌های اصولگرای راه‌یافته به مجلس دوازدهم از آن تبعیت می‌کنند؛ حدود و ثغور، جزئیات و مشخصات این گفتمان سیاسی بیرون مجلس را تبیین ‌کنید. منظورتان از گفتمان سیاسی بیرون از مجلس چیست که ریل‌گذار قوه مقننه و نمایندگان است؟

به نکته‌ای کلیدی اشاره کردید.‌ من هم پیرو شما معتقدم در یک نگاه تطبیقی و مقایسه‌ای، طیف رادیکال‌تر اصولگرایان توانسته است نمایندگان بیشتری را نسبت به مجلس دوازدهم در قیاس با مجلس فعلی بفرستد و اتفاقا طیف رادیکال در مجلس آتی قدرت بیشتری خواهد گرفت. در مجلس یازدهم، گفتمان سیاسی غالب جریان اصولگرایی، یک اصولگرایی نزدیک به حاکمیت بود که نمایندگی بیرون از مجلس را آقای حداد‌عادل داشت و در درون مجلس نیز مدیریت آن با شخص محمدباقر قالیباف بود...

‌اکنون که حداد‌عادل هم سیبل تندروها شده است...

‌اجازه بدهید؛ بله اکنون طیف رادیکال‌تر اصولگرایان وزنه سنگین‌تری در مجلس دوازدهم دارند، اما به نظر من با وجود دعوایی که با حداد‌عادل حول موضوع چنار و پاجوش‌ها مطرح شده، کماکان گفتمان اصولگرایی غالب همان گفتمان اصولگرایی نزدیک به سیستم است که می‌تواند ریل‌گذار و تصمیم‌ساز مجلس دوازدهم باشد. به همین دلیل است که دوباره تکرار می‌کنم از برخی تندروی‌ها جلوگیری خواهد شد و به همین خاطر من نگرانی بابت رادیکالیزه‌کردن فضا توسط مجلس آتی ندارم. از طرف دیگر این نکته کلیدی را هم در نظر بگیرید که بله تعداد نماینده‌های طیف رادیکال وابسته به امنا، شریان و پایداری در مجلس دوازدهم بیشتر شده است، اما این به معنای اکثریت تصمیم‌ساز نیست؛ چون طیف‌های اصولگرایی نزدیک به حداد‌عادل و قالیباف و همچنین برخی از نمایندگان مستقلین، معتدلین و اصلاح‌طلبان هم وجود دارند که وزن خود را خواهند داشت.

‌رویارویی درون مجلس آینده را چگونه می‌بینید؟ این را که دیگر قبول دارید مواجهه قدرت بی‌سابقه‌ای در راه است؟ نزاع درون اصولگرایی برای بازگشت یا عدم بازگشت قالیباف به ریاست مجلس مثل مجلس یازدهم نخواهد بود. به قول خودتان قالیباف از یک‌میلیون‌و ۲۶۵ هزار رأی مجلس یازدهم به ۴۴۷ هزار رأی در انتخابات مجلس دوازدهم رسیده است. در نظر بگیریم که نبویان هم به‌عنوان رأی اول تهران از ۸۲۱ هزار رأی انتخابات اسفند ۹۸ به ۵۹۷ هزار در انتخابات مجلس دوازدهم تنزل یافت. هرچند به‌هرحال قالیباف اکنون چهارم است و نبویان و رسایی رأی اول و سوم را دارند.

‌اولا این‌طور نیست که فکر کنیم ‌روی‌کار‌آمدن نبویان، رسایی و نیروهایی که جدیدا به‌عنوان پاجوش شناخته می‌شوند، فضا را تند می‌کند. تکرار می‌کنم قطعا ترمز این افراد هم در بیرون از مجلس کشیده خواهد شد؛ چون فضا اجازه نمی‌دهد. بله، کارایی مجلس با چالش مواجهه شده اما به ابتذال سیاسی کشیده نشده است که طیفی مانند امنا‌ بخواهد ریل‌گذاری برای مجلس دوازدهم داشته باشد. اما در پاسخ به سؤالتان به همان اندازه من هم معتقدم مجلس در درون خود برای کسب سهم بیشتری از کیک قدرت، هم برای در‌اختیارگرفتن کرسی ریاست مجلس و هم کرسی ریاست برخی از کمیسیون‌های کلیدی یک رفتار تند و بی‌سابقه سیاسی را تجربه خواهد کرد؛ یعنی اینجا چهره‌های رادیکال شمشیر را برای طیف قالیباف از رو خواهند بست. کما‌اینکه قبل از انتخابات هم بخشی از موج‌سواری سیاسی و رسانه‌ای علیه قالیباف و جریان او توسط پایداری‌ها، شانا و امنا در دستور کار قرار گرفت. اما باید یک نکته را در نظر گرفت که حتی اگر افرادی مانند نبویان و رسایی که رأی‌های بالاتری از قالیباف هم دارند، به نظر من احتمال و شانس کمتری برای ریاست مجلس دوازدهم خواهند داشت.

‌به چه دلیل؟

‌چون نبویان و رسایی توان لازم مدیریت مجلس را ندارند و نهایتا در حد رؤسای کمیسیون خواهند بود. البته گفته‌ام به معنای آن نیست که پایداری‌ها، شریان و امنا دیگر دعوا و تلاشی برای کسب ریاست مجلس دوازدهم و دادن بدون دردسر این کرسی به دیگرانی مانند قالیباف نداشته باشند. قطعا با این میزان از نمایندگانی که در مجلس دوازدهم دارند، به دنبال ائتلاف‌سازی و جریان‌سازی در جهت ریاست مجلس خواهند بود. اما در نهایت من تصور نمی‌کنم کرسی ریاست مجلس به افرادی مانند نبویان و رسایی برسد.

‌به جد مخالف تحلیل شما هستم. به‌هرحال خوشمان بیاید یا نیاید، نبویان رأی اول تهران است و به نظر من به این سادگی‌ها کوتاه نخواهد آمد.

مسئله رأی اول تهران نیست، همان‌طور ‌که گفتم و مجددا تکرار می‌کنم، مسئله اصلی، گفتمان سیاسی بیرون از مجلس است. نبویان حمایت بیرون از مجلس را برای ریاست کرسی قوه مقننه ندارد. کما‌اینکه رسایی هم این حمایت را ندارد.

‌اگر قائل به این هستید که رأی اول تهران شانسی برای ریاست مجلس ندارد، شما چه گزینه‌هایی برای ریاست قوه مقننه در دوره دوازدهم متصورید؟

به نظر من کماکان محمد‌باقر قالیباف شانس دارد و در کنارش مجتبی ذوالنوری، آقا‌تهرانی و حاجی‌بابایی شانس ریاست مجلس دوازدهم را دارند. اجازه دهیدی روی تک‌تک آنها تحلیل کنیم.

جناب میرزایی با توجه به آنکه رأی قالیباف به یک‌سوم سقوط پیدا کرده و حواشی بسیاری هم درباره خانواده‌اش وجود دارد، تصور نمی‌کنید ریاست مجدد او بر مجلس دوازدهم بدون هزینه نخواهد بود؟

بدون هزینه بودن یک مسئله است و نداشتن گزینه مسئله دیگری. به‌هرحال قالیباف‌ چهره ذی‌نفوذی در گفتمان اصولگرایی نزدیک به گفتمان اصولگرایی بیرون از مجلس است و کماکان از حمایت جدی آنها برخوردار است. به همین دلیل من هم با شما موافقم که ریاست مجدد قالیباف بر مجلس با توجه به حواشی اخیرش می‌تواند هزینه‌ها، تبعات و انتقادات جدی داشته باشد، اما باز گزینه مطلوب‌تری است؛ چون با وجود آنکه خودم از آقاتهرانی نام بردم اما حتی اگر بپذیریم کسی مانند آقا تهرانی به‌عنوان رئیس شورای سیاست‌گذاری جبهه پایداری گزینه آلترناتیو باشد، ریاست او بر مجلس دوازدهم پالس خوبی به جامعه نمی‌دهد و تبعات به‌شدت بدتری از ریاست مجدد قالیباف بر مجلس دارد. شما تأثیر روی ‌کار ‌آمدن طیف تندرو در مجلس دوازدهم را روی قیمت ارز، سکه و طلا ببینید که چه پالس مخربی را به جامعه داده است. حالا تصور کنید گزینه‌ای مانند آقاتهرانی رئیس مجلس شود. پالس آن مخرب‌تر است؛ چون حکایت از آن دارد که سیستم به سمت رادیکالیسم رفته است، اما وضعیت موجود چه در داخل، چه در منطقه و چه در جهان اجازه رادیکالیزه‌شدن ساختار را نمی‌دهد. پس به نظر من فعلا به مصلحت نیست که آقا‌تهرانی گزینه ریاست مجلس باشد.

‌به مصلحت نیست یک موضوع است و روندی که طی‌شده موضوع دیگری است. به مصلحت بود نبویان رأی یک تهران باشد؟!

همه چیز را با هم خلط نکنید. روند انتخابات داستان دیگری دارد.

‌من اینجا با شما مخالفم و در مقابل شما می‌ایستم که موضوع به مصلحت بودن یا نبودن مطرح نیست.

اتفاقا هست. خواهیم دید که برای انتخابات ریاست مجلس دوازدهم چه روندی طی خواهد شد. اما به گزینه‌های خودم برگردم. آقای ذوالنوری هم به‌عنوان رأی اول قم که سابقه نایب‌رئیسی مجلس و همچنین ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را دارد، اندک شانسی را خواهد داشت. یعنی به نسبت کسانی مانند نبویان، رسایی و آقا‌تهرانی شانس بیشتری دارد، اما چون ذوالنوری هم مانند آقا‌تهرانی، نبویان و رسایی یک فرد روحانی است و اینکه رؤسای سه قوه همگی روحانی باشند، چهره خوبی نمی‌دهد، به باور من ذوالنوری را هم از گزینه ریاست مجلس دوازدهم دور می‌کند.

‌حاجی‌بابایی که خودتان از آن نام بردید چطور؟

حاجی‌بابایی چون چند دوره رأی اول همدان بوده است، سابقه وزارت دارد و همچنین رئیس کمیسیون کلیدی بودجه مجلس هم بوده و از طرف دیگر نسبت به طیف‌های رادیکال‌تر اصولگرایان موضع‌گیری و نگاه سیاسی معتدل‌تری دارد، شانس این را خواهد داشت که یک ائتلاف درون مجلس برای حمایت از خود داشته باشد. ضمن آنکه در قیاس با قالیباف، ریاست حاجی‌بابایی بر مجلس دوازدهم با حواشی، تبعات و انتقادات کمتری همراه خواهد بود. اما موضوع اینجاست که آیا گفتمان سیاسی اصولگرایی بیرون از مجلس می‌تواند روی حاجی‌بابایی سرمایه‌گذاری کند؟ اصلا ریسک این سرمایه‌گذاری را می‌پذیرد؟ اینجاست که باید حاجی‌بابایی را در یک کفه بگذاریم و قالیباف را در کفه دیگر که به نظر من باز هم قالیباف سنگین‌تر است. البته باید در نظر گرفت که وزن‌کشی، ائتلاف‌سازی و جریان‌سازی دورن مجلس دوازدهم هم می‌تواند تأثیرگذار باشد. باید دید اختلافات بین طیف پایداری و امنا و قالیبافی‌ها به کجا خواهد رسید. آیا مثلا قالیباف حاضر است در کنار تمام تبعات و حواشی خود، هزینه مضاعفی هم برای ائتلاف با مستقلین و حتی اصلاح‌طلبان در جهت بازگشت به ریاست مجلس دوازدهم داشته باشد یا خیر؟ و در مقابل باید دید تندروها چه رفتاری خواهند داشت؟ شاید در ‌نهایت در پشت ‌پرده گفتمان اصولگرایی رضایتی صورت بگیرد که چهره‌های رادیکال برخی از کمیسیون‌های کلیدی را در اختیار بگیرند و دوباره ریاست مجلس به قالیباف برسد. البته احتمالات دیگری هم وجود دارد که باید با نزدیک‌ترشدن به آغاز مجلس دوازدهم درباره آن سخن گفت. فعلا هر سناریویی احتمال وقوع دارد.

منبع: شرق
کدخبر: ۱۰۰۵۹
ارسال نظر