کدخبر: ۲۶۴۱۵

اسرائیل، ایران و محور مقاومت را دست کم گرفته است

نشریه فارن افرز با انتشار مقاله‌ای با اشاره به اینکه «در واکنش به حمله حماس در ۷ اکتبر سال گذشته، رژیم اسرائیل جنگ منطقه‌ای را آغاز کرد که هدف آن طرح جدید خاورمیانه بود» اذعان کرد که اسرائیل محور مقاومت و توانایی‌های آن را دست کم گرفته و قادر به نابودی این محور نبوده است.

اسرائیل، ایران و محور مقاومت را دست کم گرفته است

حمله شدید اسرائیل علیه محور مقاومت در یکسال گذشته / توانایی تاب آوری محور
اسرائیل ( درحملات یکسال اخیر) به‌طور خاص محور مقاومت را شامل حماس در غزه، حزب‌الله در لبنان، حوثی‌ها در یمن، سوریه و عراق و ایران را هدف قرار داده است.
اسرائیل در ابعادی بسیار گسترده‌تر از تلاش‌های قبلی علیه این محور، در یک سال گذشته تلاش کرده است تا زیرساخت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، لجستیکی و ارتباطاتی این محور را نابود کند. همچنین کمپینی بی‌سابقه علیه رهبران این محور به راه انداخته است که براساس آن رهبران حماس و حزب‌الله و چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را هدف قرار داد.

شدت حملات اسرائیل که با استفاده از فناوری‌های پیشرفته و راهبرد جنگی کامل که محله‌ها و شهرها را تخریب و خالی از سکنه می‌کند، همراه بوده است و به‌طور قابل توجهی توازن قدرت در خاورمیانه را تغییر خواهد داد. با این حال، با وجود برتری نظامی غیرقابل انکار و حمایت از سوی ایالات متحده، بریتانیا و اروپا، بعید است اسرائیل بتواند سازمان‌ها و اعضای محور مقاومت را به شکل مورد نظر خود نابود کند. محور مقاومت بارها توانایی تطبیق و تاب‌آوری خود را نشان داده است که حاکی از پیوندهای عمیقی است که اعضای این گروه‌ها در داخل دولت‌ها و جوامع خود حفظ کرده‌اند.

علاوه بر این، روابط فراملی که محور را تشکیل می‌دهند، نشان می‌دهند که حماس، حزب‌الله و سایر سازمان‌های عضو نباید تنها به‌عنوان بازیگران غیردولتی جداگانه در نظر گرفته شوند، بلکه باید به‌عنوان گره‌های به‌هم‌پیوسته‌ای در شبکه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک پایدار شناخته شوند.

این موضوع به اعضای محور این امکان را داده‌ است که از پس شوک‌های مختلف از جمله حملات سنگین نظامی (مانند ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده در ژانویه ۲۰۲۰)، تحریم‌های شدید اقتصادی (مانند تحریم‌های فلج‌کننده کمپین «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا و بحران بانکی لبنان در ۲۰۱۹ ) برآیند. با وجود این چالش‌ها، اعضای محور و کل محور توانسته‌اند با تکیه بر حمایت دولت‌ها و جوامع محلی خود و همچنین کمک یکدیگر، به بقای خود ادامه دهند.

تاب‌آوری تاریخی محور مقاومت نشان می‌دهد که اسرائیل برای از بین بردن گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله با دشواری مواجه خواهد شد. به احتمال زیاد، راهبرد جنگ کامل اسرائیل همچنان به پیروزی‌های تاکتیکی کوتاه‌مدتی منجر می‌شود که قابلیت‌های گروه‌های نظامی و دولت‌های مرتبط را تضعیف کرده و آن‌ها را برای مدتی به تلاش برای بقا وادار می‌کند. اما بدون یک راه‌حل سیاسی که با جایگاه اجتماعی این گروه‌ها کنار بیاید، محور احتمالاً بار دیگر با استفاده از منابع محلی نفوذ و ارتباطات فراملی خود، در سطوح محلی و منطقه‌ای بازسازی خواهد کرد.

تاب‌آوری از طریق سازگاری

محور مقاومت در شکل کنونی خود به طور قابل توجهی با شبکه‌ای که در دهه ۱۹۸۰ تأسیس شد تفاوت دارد.

آزمون اولیه‌ای برای محور مقاومت در سال ۱۹۹۲ رخ داد، زمانی که اسرائیل عباس موسوی، دبیرکل حزب‌الله را ترور کرد. در آن زمان، یک روزنامه بزرگ اسرائیلی اعلام کرد که "دوران درگیری با حزب‌الله در زمین بازی راحت آن پایان یافته است. با این حال، حزب‌الله توانست خود را بازسازی کند. این گروه با جلب حمایت محلی، بسیج جامعه شیعه لبنان و تأمین پشتیبانی که کمک مالی، آموزش نظامی و راهنمایی استراتژیک ارائه می‌داد، نفوذ خود را گسترش داد. این شبکه حمایتی قوی به حزب‌الله این امکان را داد که نه تنها بهبود یابد، بلکه قدرت خود را افزایش دهد.

تحت هدایت شورای هماهنگی و حسن نصرالله( جانشین موسوی)، حزب‌الله سرانجام به اندازه‌ای قدرتمند شد که توانست در سال ۲۰۰۰ اسرائیل را از خاک لبنان بیرون کند. این پیروزی، همراه با جنگ ۲۰۰۶ که در آن حزب‌الله اسرائیل را به بن‌بست کشاند، شهرت آن را به شدت افزایش داد و شکل جدیدی از محور مقاومت را به وجود آورد.

چالش دیگری برای محور در سال ۲۰۱۱ پدیدار شد، زمانی که دولت اسد در سوریه با تهدیدی وجودی به شکل جنگ داخلی روبرو شد. اعتراضات علیه اسد، که در ابتدا خواستار اصلاحات بودند، به قیامی مسلحانه تبدیل شد و توسط گروه‌هایی حمایت می‌شد که از ترکیه و کشورهای خلیج فارس پشتیبانی دریافت می‌کردند و خواستار تغییر بودند. اما بار دیگر محور توانست به روش‌هایی دست یابد که به آن امکان داد، این بحران را پشت سر بگذارد.

رخدادهای سال ۲۰۱۱ همچنین به یکپارچگی رسمی حوثی‌ها در محور مقاومت منجر شد. پس از سرنگونی علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور یمن، حمایت از حوثی‌ها، آن‌ها را به نیرویی نظامی قدرتمندی تبدیل کرد. کمک به یمن به همراه با پایگاه‌های حمایتی محلی، به حوثی‌ها اجازه داد تا در سال ۲۰۱۴ کنترل صنعا، پایتخت یمن، را به دست بگیرند و در برابر ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی تسلط خود را حفظ کنند.

علاوه بر حملات نظامی، محور مقاومت با حملات اقتصادی به شکل تحریم‌ها نیز روبرو شده است.
در اوایل قرن بیست و یکم، برنامه هسته‌ای ایران و نفوذ رو به رشد آن باعث شد یک ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات متحده، تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال کند. تحریم‌ها در سال ۲۰۱۸، زمانی که ترامپ از توافق هسته‌ای ایران خارج شد و کمپین «فشار حداکثری» خود را آغاز کرد، به شدت افزایش یافت.
این کمپین برای کاهش صادرات نفت ایران به صفر طراحی شده بود تا ایران را از یک منبع درآمد حیاتی محروم کند. تحریم‌ها، اقتصاد را هدف قرار داد، اما نتوانست تجارت نفت ایران را متوقف کند.
آخرین چالش بزرگی که محور مقاومت پیش از حملات اسرائیل پس از ۷ اکتبر علیه حماس و حزب‌الله با آن مواجه شد، ترور(سردار) قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده در ژانویه ۲۰۲۰ بود. سلیمانی به‌ عنوان یکی از بنیان‌گذاران محور (مقاومت) و رهبر غیررسمی آن، نقشی کلیدی داشت. با این حال، اگرچه این حمله شوکی بزرگ وارد کرد، اما در نهایت، انعطاف‌پذیری محور در مواجهه با تهدیدهای جدی را به نمایش گذاشت.

جنگ تمام‌عیار اسرائیل، محور مقاومت را محکم‌تر کرد
تهدیدهای پیشین علیه محور مقاومت در مقایسه با جنگ تمام‌عیاری که اسرائیل در واکنش به حمله ۷ اکتبر حماس به راه انداخت، ناچیز به نظر می‌رسند. با این حال، محور مقاومت بار دیگر به سمت ساختاری حرکت کرد که براساس آن خود را محکم‌تر کرد.

در این جنگ، بیش از هر درگیری پیشین، جنگ اسرائیل علیه حماس و حزب‌الله پاسخ قوی‌تری از دیگر متحدان محور، مانند حوثی‌ها و کتائب حزب‌الله، برانگیخته است.

جهت‌گیری مجدد پس از ۷ اکتبر همچنین روابط نزدیک‌تری میان برخی اعضای محور مقاومت ایجاد کرد. در پاسخ به حملات اسرائیل علیه حماس و حزب‌الله، حوثی‌ها همکاری خود را با نیروهای بسیج مردمی (PMF) تقویت کردند. این همکاری فزاینده توانایی رو به رشد آن‌ها در حمله علیه اسرائیل را نشان داد. اعضای محور همچنین پس از ترور سید حسن نصرالله در سپتامبر، به شکلی هماهنگ‌تر در سراسر مرزها همکاری کردند.

اسرائیل محور مقاومت و توانایی‌های آن را دست کم گرفته است
بنیامین نتانیاهو استراتژی جنگ تمام‌عیار خود را در واکنش به ۷ اکتبر آغاز کرد؛ استراتژی که شامل حملات با شدت‌های مختلف نه تنها علیه حماس بلکه علیه حزب‌الله، ایران، سوریه و سایر اعضای محور بود.

اقدامات اسرائیل در سال گذشته نشان می‌دهد که به‌طور استراتژیک محور مقاومت و توانایی آن در تطبیق با چالش‌های نظامی و اقتصادی را دست کم گرفته است. سال گذشت، ثابت کرد که این محور همچنان قادر به سازگاری با چالش‌های مختلف است.
حذف کامل این محور یک ماموریت غیرممکن است. برای اسرائیل که به دلیل جنایات جنگی در دادگاه بین‌المللی کیفری و سازمان ملل مورد اتهام قرار گرفته است، چنین اقدامی منجر به واکنش منفی از سوی متحدان کلیدی و جامعه بین‌المللی خواهد شد.

تاریخ نشان می‌دهد که اقدامات نظامی اسرائیل بعید است بدون یک راه‌حل سیاسی جامع موفق شود، به‌ویژه زمانی که این اقدامات خارج از قلمرو خود اسرائیل انجام می‌شود. در عوض، احتمالاً این کمپین اسرائیلی منجر به خاورمیانه‌ای حتی بی‌ثبات‌تر خواهد شد، جایی که صلح واقعی تنها یک امر دور از دسترس خواهد بود.

کشتار غیرنظامیان توسط اسرائیل که از سوی سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری محکوم شده ، ضربه‌ای ویرانگر به جامعه مدنی وارد کرده است. این غیرنظامیان، و نه اعضای محور، در بلندمدت قربانیان بزرگ‌تر جنگ تمام‌عیار اسرائیل خواهند بود.

از این رو، به‌جای حمایت از استراتژی بی‌رحمانه اسرائیل، بازیگران بین‌المللی باید به دنبال یک راه‌حل سیاسی باشند که با برقراری آتش‌بس در جنگ‌های خونین غزه و لبنان آغاز شود. گام بعدی باید شامل ورود دولت‌های مرتبط با محور برای مذاکره بر سر یک توافق گسترده‌تر باشد که ماهیت واقعی پویایی‌های قدرت در منطقه را در نظر گیرد. بدون چنین رویکرد فراگیری، درگیری‌های منطقه‌ای در خاورمیانه محکوم به ادامه خواهد بود، به زیان نسل‌های آینده.

 

منبع: ایرنا
کدخبر: ۲۶۴۱۵
ارسال نظر