انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا؛ اثرات داخلی، بینالمللی، منطقهای و ایران
حدود یک هفته از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا میگذرد. این اتفاق موجبات شگفتی کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در سراسر جهان را فراهم آورده است. به نحوی که در طول یک هفته اخیر شکست سنگین دموکراتها از ترامپ، سرخط رسانههای جریان اصلی جهان بود.
به گزارش 24 آنلاین، از طرفی هم بسیاری از تحلیلگران معتقدند شکست کامالا هریس در انتخابات ایالات متحده سناریوی مورد علاقه رهبران جمهوری اسلامی ایران نیست. در روزهای گذشته نیز تحلیلهای متفاوتی پیرامون نتیجه انتخابات امریکا در رسانههای ایران انتشار یافته است. تحلیلهایی که به نظر میرسد عمدتاً با سیاسیکاری طرح شده و نمیتوانند تصویر درستی از تحولات مورد بحث ارائه کنند.
از همین رو برنامهای در هاوس گفتارها در شبکه اجتماعی کلاب هاوس به میزبانی دکتر مجید تفرشی و با حضور کارشناسان ترتیب داده شد. این برنامه با هدف واکاوی دلایل پیروزی قاطع دونالد ترامپ در برابر کاندیدای حزب دموکرات و عواقب احتمالی آن برای ایران و جهان برگزار شد.
آقایان رحمان قهرمانپور، هادی خسروشاهین، اسفندیار خدایی و محمود منشیپوری از جمله مهمانان ویژه این برنامه بودند که به تحلیل انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایالات متحده پرداختند.
در ادامه مشروح سخنان کارشناسان و مهمانان برنامه ۱۸ آبان ۱۴۰۳ در هاوس گفتارها پرداخته شده است.
ترامپ پیروز شد یا هریس شکست خورد؟
دکتر اسفندیار خدایی، کارشناس مسائل امریکا و تحلیلگر سیاست خارجی در نشست ۱۸ آبان هاوس گفتارها در شبکه اجتماعی کلابهاوس عنوان کرد: شفافیت و عدم پیچیدگی گفتمانی ترامپ در مقایسه با کامالا هریس داشت یکی از مهمترین دلایل پیروزی وی در انتخابات امریکا بود.برای مثال هریس در زمینه جنگهای اوکراین و غزه هیچ سیاست مشخصی نداشت.
هرچند مسائل داخلی امریکا برای مردم امریکا مهم است اما تحولات بین المللی در ایالت هایی مانند میشیگان و پنسیلوانیا بسیار موثر بود.
ترامپ درباره جنگ اوکراین معتقد است امریکا نباید هزینه حفظ و نگهداری خاک این کشور را بپردازد. در جنگ غزه نیز مواضع ترامپ کاملا شفاف بود. از طرفی هم همواره خانم هریس در سایه جو بایدن بوده است.
این در حالیست که بایدن نیز در اذهان عمومی یک رییس جمهور متزلزل و حواس پرت است. از همین رو مردم امریکا وی را شخصیتی قدرتمند نیافتند.
کامالا هریس در رقابتی مصنوعی بالا آمده بود که دلیلش هم کنارهگیری دیرهنگام بایدن از رقابتهای ریاست جمهوری بود. شاید اگر خانم هریس در رقابتی جدی بالا آمده بود مواضع مشخصتری میداشت و شخصیتی قویتر را به افکار عمومی نشان میداد.
خروج از برجام، ترور سردار سلیمانی، اعمال سیاست فشار حداکثری و منع ورود مهاجران ایرانی به آمریکا چهار تصمیم مهمی بود که ترامپ در قبال ایران اتخاذ کرده بود.
برای مثال سیاست فشار حداکثری باعث ایجاد مشکلاتی جدی برای اقشار مختلف جامعه ایران شد. یا در زمینه ترور سردار سلیمانی هم تاثیرات گستردهای داشت.
ترامپ تصور میکند جمهوری اسلامی قصد ترور وی را داشته که این امر میتواند روی رویکرد وی تاثیر بگذارد.
وی تلاش خواهد کرد خریداران نفت ایران خصوصاً چین را برای عدم خرید نفت از کشورمان تحت فشار قرار دهد.
برخی اعتقاد دارند حضور ترامپ در کاخ سفید میتواند کمک بزرگی به جامعه مدنی ایران در جهت اعتراضات داشته باشد؛ اما نکته جالب اینجاست که تندروهای داخلی از ترامپ ترس کمتری دارند چرا که سایه جنگ، تحریم و خشونت گفتمانی او عرصه را برای مردم و جامعه مدنی ایران تنگتر خواهد کرد.
ترامپ و عبرتآموزی از نئوکانها
دکتر رحمان قهرمانپور، تحلیلگر سیاست خارجی در این نشست درباره انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا گفت: باید توجه داشت که هیچ موسسهای جرات نکرد با قاطعیت پیروز انتخابات اخیر آمریکا را پیش بینی کند. از طرفی هم ترامپ حرف جدیدی در مقایسه با سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ نزد.
ترامپ در سال ۲۰۲۰ به اشتباهات خودش باخت این بار هم کامالا هریس به اشتباهات خودش میبازد در حالی که طبق نظرسنجیها هریس موقعیت به مراتب بهتری از ترامپ داشت. سیاستهای اشتباه دموکراتها در هفتههای اخیر باعث شکست کامالا هریس در برابر دونالد ترامپ شد.
یکسری تحولات ساختاری بعد از سال ۲۰۰۸ در سیاست بینالملل اتفاق افتاده است. دموکراتها و جمهوریخواهان نیز پذیرفتهاند که بازگرداندن نظام بینالملل به پیش از سال ۲۰۰۸ امکانپذیر نیست.
حال پرسش اینجاست که ترامپ در این بستر چه رفتاری خواهد داشت. باید توجه داشت که وی نسخه عبرت گرفته همان نئوکانهایی است که به عراق و افغانستان حمله کردند.
برای مثال تاکید وی بر لزوم عدم ورود امریکا به جنگ حاصل تفکر نئوکانها دولت بوش پسر در خاورمیانه بوده است. تغییرات ساختاری و بازگشت ناپذیر در سیاست بینالملل بعد از سال ۲۰۰۸ چه بود؟
۱. جهانی زدایی و حمایتگرایی اقتصادی بود که ترامپ آن را تشدید کرد و در جنگ تجاری با چین تبلور یافت.
۲. پایان عصر هژمونی امریکا در سیاست بینالملل که نشانههای آن نهادهایی مانند ناتو، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در سالهای اخیر است.
۳. تشدید انزواگرایی در سیاست خارجی ایالات متحده که در واقع تقابل لیبرال دموکراسی و اقتدارگرایی است.
۴. از تاثیر فناوریهای جدید و هوش مصنوعی بر سیاست بینالملل نیز نباید غافل شد.
حال پرسش اینجاست که نتیجه این تحولات ساختاری چیست؟ ظهور چین، تقویت پوپولیسم و راست افراطی در اروپا و تا حدی امریکا، افول نسبی قدرت امریکا در جهان، تشدید منازعات در آسیا-پاسیفیک و خاورمیانه و همچنین افول نظم هستهای بعد از جنگ جهانی دوم از جمله مهمترین نتایج این تحولات ساختاری از سال ۲۰۰۸ به این سو است.
نسخه دموکراتها برای مواجهه با این تحولات ساختاری ایجاد چندجانبهگرایی و همچنین همکاری با متحدان امریکا برای مهار چین و تلاش برای جذب قدرتهایی مانند هند، برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی است.
اما راهکار ترامپ چیست؟ وی قصد دارد جنگ تجاری با چین را تشدید کند اما در عوض با جنگ نظامی مخالف است. ترامپ میخواهد جریان مالی جهان را کنترل کند تا چین تضعیف شود.
سیاست ترامپ در خاورمیانه چه خواهد بود؟ وی به دنبال دولت-ملتسازی در خاورمیانه نخواهد بود. بعد از سال ۲۰۰۸ چین و روسیه نتوانستند کاهش حضور امریکا در خاورمیانه را جبران کنند. بنابراین امریکا مهمترین قدرت خارجی در خاورمیانه باقی ماند. هرچند که امریکا حضور نظامی خود در کشورهای منطقه را بسیار محدود کرده است.
متاسفانه چون خاورمیانه نظم منطقهای ضعیفی داشته و دولتهای منطقه نیز در ستیز هویتی با یکدیگر هستند همواره مشکلاتی در خاورمیانه جریان دارد.
حال ترامپ سعی خواهد کرد با اعمال سیاستهایی نظم خاورمیانه را برقرار کند اما در عین حال امریکا وارد جنگی جدید در منطقه نخواهد شد. حمله به تاسیسات نفتی آرامکو اوج این سیاست ترامپ بود. عربستان تصور میکرد آمریکا به نفع آنها مداخله میکند اما ترامپ دخالت نکرد.
این سیاست در ماجرای ۷ اکتبر نیز ادامه پیدا کرده در حالی که اسرائیل سعی میکند آمریکا را وارد درگیریهای خاورمیانه کند. اما دولت بایدن از این امر ممانعت کرد و روایت جمهوری اسلامی مبنی بر دشمن بودن امریکا را با مشکل مواجه کرده است.
حالا به نظر میرسد ترامپ نیز کم و بیش همین سیاست بایدن را در خاورمیانه ادامه خواهد داد و از مداخله نظامی آمریکا در منطقه جلوگیری میکند.
ترامپیسم ۲۰۲۴ به روایت آمار
دکتر هادی خسروشاهین، روزنامه نگار و کارشناس مسائل بین الملل در نشست ۱۸ آبان هاوس گفتارها در شبکه اجتماعی کلابهاوس تاکید کرد: روز سهشنبه در آمریکا چه اتفاقی افتاد؟ ایالتهای چرخشی که مهمترین آنها پنسیلوانیا بود به کلی به نفع ترامپ رای دادند. در حالی که مثلاً پنسیلوانیا در سال ۲۰۲۰ به دموکراتها رای داده بود. اما هفته گذشته ترامپ ۳ درصد رای بیشتری در مقایسه با سال ۲۰۲۰ کسب کرده است.
آرا در ایالت جورجیا نیز ۲.۴ به سمت ترامپ میل کرده که البته در مقایسه با انتخابات ۲۰۲۰ بوده و این عدد میزان اختلاف رای ترامپ و هریس در انتخابات هفته گذشته نیست.
البته کامالا هریس در همه مناطق شهری و حومه شهرها در این هفت ایالت رای بیشتری آورده است. اما باید توجه داشت رای دونالد ترامپ در شهرها و حومه شهرها رشد قابل توجهی در مقایسه با انتخابات ۲۰۲۰ دارد. در حومه شهر مهمی مثل فیلادلفیا شاهد شیفت ۳.۶ درصدی آرا به سمت ترامپ هستیم. در حومه شهر دیترویت نیز ۴.۳ درصد و آتلانتا یک درصد شیفت رای به سمت قرمز ثبت شده است؛ در زمینه نژاد و قومیت با شیفتهای دو رقمی مواجه هستیم که بسیار شگفتانگیز است.
ترامپ در سال ۲۰۲۰ توانست عملکرد خوبی بین لاتین تباران نشان دهد. اما رای هیسپانیکها در سال جاری ۱۳ درصد بیشتر از انتخابات ۲۰۲۰ به سمت ترامپ میل کرده است. قرمز شدن تمامی مناطق فلوریدا که یک زمانی آبی بودند نیز بزرگترین اثر را در این زمینه داشته است. برای مثال در زمینه بومیان آمریکا یا همان سرخ پوستها شاهد شیفت ۱۰ درصدی آرا به سمت ترامپ هستیم.
سیاهان آمریکایی نیز ۲.۷ درصد در مقایسه با انتخابات سال ۲۰۲۰ به ترامپ رای بیشتری دادهاند که برخلاف تصورات تحلیلهای پیش از انتخابات اخیر بوده است. در کانتیهای کمتر تحصیل کرده نیز ۵.۴ به ترامپ رای بیشتری داده شده است. اما در کانتیهای با تحصیلات دانشگاهی بالا شاهد رشد ۴.۵ درصدی آرای جمهوریخواهان در مقایسه با انتخابات سال ۲۰۲۰ هستیم که بسیار اتفاق عجیبی است. در کانتیهای جوان نیز رشد ۵.۳ درصدی و در کانتیهای کهنسالان بیش از ۴ درصد رشد آرا به سمت دونالد ترامپ ثبت شده است.
این شیفتهای گسترده در گروههای اجتماعی مختلف که به سمت ترامپ اتفاق افتاده ریشه در تحولات معیشتی جامعه آمریکا دارد.ر برای مثال میانگین درآمد سفید پوستان از سال ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۲۰ مدام رو به کاهش بوده است. در حالی که برای مثال آسیایی تباران ساکن امریکا مواره در طول سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۰ با رشد میانگین دستمزد مواجه بودند.
چشمانداز امریکای تحت رهبری ترامپ
دکتر محمود منشی پوری، استاد روابط بین الملل و تحلیلگر سیاست خارجی در ایالات متحده در این نشست به بررسی چشم انداز امریکای تحت هدایت دونالد ترامپ پرداخته و گفت: دونالد ترامپ وعدههای گوناگونی داده که بسیاری از آنها عجیب و دور از تصور هستند. برای مثال ترامپ اعلام کرده حدود ۱۱ الی ۱۲ میلیون نفر مهاجر غیرقانونی که عمدتاً لاتین تبار هستند را اخراج میکند.
این اخراج دستهجمعی فقط جنبه تبلیغاتی داشته و شعاری پوپولیستی و عوام فریبانه است که به لحاظ عملیاتی و لجستیکی امکانپذیر نیست.
باید توجه داشت تعرفه دشمن شماره یک تجارت آزاد است دونالد ترامپ نیز در کمپینهای انتخاباتی خود از لزوم وضع تعرفه در تجارت با کشورهایی مانند چین و مکزیک سخن گفته است.
ترامپ اعلام کرده تعرفه ۶۰ درصدی را برای واردات از چین اعمال خواهد کرد. درباره مکزیک هم از وضع تعرفههای ۱۰۰ درصدی برای واردات و تعرفههای ۱۰ درصدی برای واردات از کشورهای اروپایی سخن گفته است.
اخیرا در یک نظرسنجی حدود ۴۲ آمریکاییها چین را به عنوان دشمن خود دانسته و از هر ۱۰ آمریکایی ۸ شهروند این کشور نظر مثبتی نسبت به کشور چین ندارند.
با توجه به این نتایج نظرسنجی بوده که دونالد ترامپ از لزوم وضع تعرفههای تجاری برای واردات از چین تاکید کرده است. در حالی که اگر چنین تعرفههایی وضع شود کشاورزان امریکایی به لحاظ درآمدی نابود خواهند شد. حجم تجارت آمریکا و مکزیک نیز بسیار بالاست و اگر تعرفه ۱۰۰ درصدی وضع شود اقتصاد امریکا دچار مشکلات جدی میشود.
چین و مکزیک هم بیکار نمینشینند و حتماً ضد تعرفه میگذارند که برای امریکا بسیار خطرناک است. ترامپ مدعی شده از گارد ملی برای سرکوب اعتراضات دانشجویی استفاده خواهد کرد. به نظر نمیرسد که وی بتواند از این طریق و در فضایی که کاملاً به نفع فلسطین است اعتراضات دانشجویان را سرکوب کند.
ترامپ پیمان ناتو را برای امریکا گران دانسته و مدعی شده که بار دیگر از توافقنامههایی مانند توافق محیط زیستی پاریس که بایدن به آن بازگشته بود خارج میشود پاکسازی قومی که در غزه رخ داده نیز عاملی برای عدم رای دادن عرب تباران و لبنانی تباران میشیگان به کامالا هریس بوده است. باید توجه داشت نتانیاهو شمال غزه را اشغال کرده و با وجود ترامپ در کاخ سفید این منطقه را غیرنظامی اعلام میکند و از منابع ازی این منطقه بهرهبرداری خواهد کرد.
ترامپ نیز شهرکها را قانونی دانسته و اجازه گسترش شهرکسازی را به دولت اسرائیل میدهد. اگر چنین اتفاقاتی رقم بخورد راهکار دو کشوری در منطقه به کلی از بین میرود. ما باید خودمان را برای دوره بسیار سختی در منطقه آماده کنیم. چون ممکن است ترامپ این مجوزها را به نتانیاهو بدهد.
هنوز وزیر خارجه امریکا و مشاور امنیت ملی مشخص نیست که چه کسی خواهد بود اما گزینههای دست راستی افراطی مطرح هستند که میتواند پرونده اتمی ایران را وارد فاز دشوارتری بکند؛ البته نفوذ روسیه روی ایران در سالهای اخیر بسیار بیشتر شده است ترامپ و پوتین هم رابطه خوبی دارند. از همین رو ممکن است پوتین در زمینه مذاکرات اتمی بین ایران و آمریکا میانجیگری کند؛ اما ایران نباید به هیچ عنوان با اسرائیل وارد درگیری مستقیم شود.
خوشبختانه دولت رفرمیستی دکتر پزشکیان اعلام کرده که احتمال مذاکره با امریکا وجود دارد؛ بنابراین میتوان امیدوار بود که رابطه خوب بین ترامپ و پوتین بتواند گرهی از پرونده اتمی ایران درگیریهای خاورمیانه باز کند.
پیروزی ترامپ؛ بهشت یا جهنم؟
دکتر مجید تفرشی، مورخ و تحلیلگر مسائل سیاسی در این نشست با تاکید بر تفاوتهای بین هدایت ایالات متحده توسط جمهوری خواهان یا دموکراتها، عنوان کرد: اخیراً در گفتگویی تاکید کردهام که اگر فکر میکنیم انتخاب هریس بهشت خواهد بود یا پیروزی ترامپ جهنم است به طور مطلق درست نیست.
هرچند بین بد و بدتر فرق زیادی هست البته این گزاره که هیچ فرقی بین این دو نیست هم گزاره نادرستی است؛ اما نکته مهم این است که افرادی معتقدند تفاوتی بین پیروزی ترامپ و هریس نبوده نگاهی راهبردی برای حل مسائل ایران ندارند؛ بنابراین چون راهکار جایگزین ندارند تصور میکنند فرقی بین دموکرات و جمهوریخواه نیست. در حالی که اگر درایت وجود داشت حتماً متوجه تفاوت بین هریس و ترامپ میشدند.
هرچند به نظر میرسد دستگاه سیاست خارجی ایران حد مقدورات خودش برنامهریزیهای لازم را برای سناریوهای مختلف انجام داده است. به عبارتی جمهوری اسلامی مانند سال ۲۰۱۶ از پیروزی ترامپ شگفت زده نشده است.
شانس احیای برجام با ترامپ چقدر است؟
دکتر احمد عزیزی، اقتصاددان و معاون ارزی اسبق بانک مرکزی با طرح ۲ پرسش از کارشناسان برنامه گفت: درباره تحریمها ساده انگاری میشود برخی تصور میکنند این مسئله برای مثال در یک افق ۴ ساله یا یک دوره ریاست جمهوری در آمریکا قابل حل است.
تجربه میگوید دولت امریکا از تحریم به عنوان ابزار سیاست خارجی در غیاب جنگ استفاده میکند. هرچند ترامپ وعده لغو تحریمهای روسیه و ایران را داده و مدعی شده که دلیلش هم جلوگیری از افول قدرت دلار در پی اعمال تحریم است.
اما همین ترامپ تمامی تحریمهای اتمی را در دوره قبل علیه ایران بازگرداند و صادرات نفت ایران را از ۲.۳ میلیون بشکه در روز به ۳۰۰ هزار بشکه در روز رساند. این سیاستها باعث شد اقتصاد ایران به شکل بیسابقهای شکننده شود.
برای مثال تورم در ایران برای نخستین بار در طول تاریخ کشور برای ۵ سال پیاپی به محدوده ۴۰ درصد رسید. این در حالیست که حتی پس از جنگ جهانی دوم تورم در ایران برای مدت بیش از یک یا دو سال حتی در محدوده ۳۰ درصدی هم هیچگاه تثبیت نشده بود.
ترامپ دو برابر دوره اوباما علیه ایران تحریم وضع کرده و بایدن نیز دو برابر ترامپ ایران را تحریم کرده است. هرچند بایدن چشم بر صادرات نفت ایران به چین بست و باعث افزایش درآمدهای نفتی ایران شد. همانطور که گفته شد پدیده تحریم در حدود ۱۷۰ سال اخیر همواره در امریکا وجود داشته و در حال حاضر علیه ۶۰ کشور تحریمهای زیادی وضع شده است.
حال سوال اصلی اینجاست که آیا این ادعای ترامپ مبنی بر تضعیف دلار در پی وضع گسترده تحریم درست است؟ و پرسش دوم این است که با توجه به پیروزی دونالد ترامپ شانس موفقیت ایران در زمینه پرونده اتمی و مسائل مالی بینالمللی در ۴ سال آینده پیشرو است؟
شانس بریکس در مواجهه با ترامپ
امیرعلی امیری، اقتصاددان و کارآفرین در حوزه صنعت با ذکر یک پرسش میرامون اهمیت انتخاب ترامپ برای اعضای بریکس، عنوان کرد: اعضای بریکس مجموعاً تولید ناخالص داخلی معادل ۳۰ تریلیون دلار دارند.
این در حالیست که اقتصادهای امریکا و اروپا به ترتیب ۲۵ و ۴۵ تریلیون دلاری هستند؛ بنابراین به نظر میرسد امید جمهوری اسلامی ایران به بریکس است.
تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۲۲ معادل ۱۵ تریلیون دلار بوده و همین نکته باعث میشود نقش محوری در بین اعضای بریکس داشته باشد. در حالی که سهم روسیه و هند به ترتیب حدود ۱.۲ و ۳ تریلیون دلار است.
هیچ یک از اعضای دیگر بریکس توان رقابت با چین را ندارند. باید توجه داشت صادرات چین به سایر اعضا معادل چیزی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است؛ بنابراین آمریکا نمیتواند با اعمال تعرفه چین را از عرصه رقابت اقتصاد بینالملل حذف کند. با این تفاصیل پرسش اصلی اینجاست که شانس بریکس در مواجهه با دولت دونالد ترامپ در دوره پیش رو چقدر است؟
دموکراتها هوشمندتر هستند
دکتر علی عزتزاده کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید بر تفاوتهای بین دموکراتها و جمهوریخواهان گفت: مواجهه با دولتی که از هوشمندی کمتری در کاخ سفید بهره میبرد برای ایران سادهتر خواهد بود.
دموکراتها هوشمندتر هستند اما با رجوع به اظهارات ترامپ میتوان گفت وی از هوشمندی کمتری در مقایسه با رقبای دموکرات خود برخوردار است؛ اما عدم صداقت و عدم انسجام ذهنی ترامپ کار را برای ملت ایران در راستای دستیابی به منافع ملی کشور دشوار خواهد ساخت. روشهای اعمالی ترامپ در دوره گذشته منجر به قدرت گرفتن اقتدارگرایان در ایران شد.
امید است با توجه به استقرار میانهروها در ایران بتوان مشکلات عرصه سیاست خارجی ایران را حل کرد. هرچند که دونالد ترامپ مواضع و اظهارات ضد ایرانی زیادی دارد.
متاسفانه برخی از ایرانیان در امریکا و حتی ایران تحت تاثیر جریان رسانهای خاصی تصور میکنند پیروزی ترامپ به سود منافع ملی ایران است.
من از پیروزی دونالد ترامپ بسیار متاسف هستم و امیدوارم حکومت ایران حداقل در این موقعیت دشوار منافع ملی کشور را به درستی تشخیص دهد.
۴ ستون سست امریکا ستیزی
دکتر اسفندیار خدایی، کارشناس مسائل امریکا و تحلیلگر سیاست خارجی در بخش دوم سخنان خود گفت: دعوای غیرطبیعی ایران با امریکا یا امریکا ستیزی مصنوعی ۴ پایه اصلی دارد. حفظ استقلال کشور یکی از دلایل خصومت دیرین بین دو کشور است.
پایه دوم دشمنی آمریکا با ما، پایه سوم دشمنی ایران با امریکا و پایه چهارم نیز بر گزاره امریکا قابل اعتماد نیست استوار است. نکته مهم اینجاست که آیا استقلال قطر و ترکیه علی رغم همکاریهای گسترده با امریکا در خطر است؟
چطور است که با توییت ترامپ یا مثلاً نتیجه انتخابات در ایالت آریزونا قیمت دلار در ایران بالا و پایین میشود. یا به دلیل وضع تحریمهای گسترده علیه ایران اقتصاد ما از استقلال کافی برخوردار نیست. همین امر باعث خدشهدار شدن عنصر استقلال در کشور شده است.
بله امریکا دشمن ماست جنگ عراق با ایران نیز با چراغ سبز امریکاییها به صدام آغاز شد. ایجاد تهدید ناامنی علیه ما و ایران هراسی در دنیا از مصادیق دشمنی امریکا با ایران است.
دو نکته مهم اینجاست که آیا ما فقط یک دشمن داریم و آیا نمیشد خسارات ناشی از این دشمنی را مدیریت کرد؟ ما با روسیه ترکیه عربستان و حتی چین اختلاف ساختاری و رقابت شدید داریم.
بحران بیآبی پیری جمعیت بیاعتمادی عمومی و غیره دشمنان به مراتب بزرگتری از امریکا و سایرین برای ایران هستند. این در حالی است که جمهوری اسلامی حتی جزو ۱۰ تهدید اصلی علیه امریکا نیز محسوب نمیشود.
چین روسیه و حتی رقابت با اروپا تهدیدهای به مراتب بزرگتری از ایران برای ایالات متحده هستند؛ بنابراین ما دشمن آمریکا نیستیم و میتوانیم اختلافات فی مابین را مدیریت کرد.
بله آمریکا قابل اعتماد نیست اما با سیاست ورزی و اعمال قدرت باید اعتماد به خودمان داشته باشیم. نه تنها امریکا بلکه چین و روسیه و همچنین کشورهای دیگر نیز قابل اعتماد نیستند؛ آیا اگر امریکا در ایران سرمایهگذاری کرده بود ترامپ میتوانست از برجام خارج شود؟
همین امر دقیقاً قدرت است که میتواند باعث ایجاد اعتماد شود قدرت فقط در امورات نظامی خلاصه نمیشود. در واقع قدرت در موشک، دیپلماسی، اقتصاد و فرهنگ ایران است که اعتمادزایی میکند.
ترامپ در مواجهه با ایران
رحمان قهرمانپور، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی با تاکید بر آسیب پذیر بودن چین در حوزه مالی، بیان کرد: نکته دکترعزیزی درست است؛ چین در حوزه مالی بسیار ضعیف بوده و ترامپ قصد دارد ازین مسئله استفاده کافی را ببرد.
به نظر میرسد ترامپ قصد دارد جنگ مالی یا پولی را جایگزین نوعی جنگ نظامی یا تغییر رژیم کند؛ بنابراین پیش بینی می شود که ترامپ برای مقابله با ایران از ابزارهای جنگ مالی و تشدید تحریم های ثانویه و کاهش فروش نفت ایران استفاده کند.
نکته مهم تاکید ترامپ بر جلوگیری وی از دستیابی ایران به سلاح اتمی است. در حالیکه در ۲۰۱۶ او شعار خروج از برجام را میداد و در نهایت به این وعده خود عمل کرد؛ بنابراین ترامپ از طریق ابزارهای جنگ مالی، اقدامات اطلاعاتی و امنیتی، حمایت از اقدامات
خرابکارانه اسرائیل و... سعی خواهد کرد برنامه اتمی ایران را متوقف کند. فعال کردن مکانیسم ماشه نیز یکی دیگر از ابزارهای ترامپ خواهد بود. چرا که برجام در اکتبر ۲۰۲۵ به پایان میرسد.
در منطقه نیز ترامپ سعی میکند پرونده پیمان ابراهیم را بار دیگر تقویت کرده و علیرغم تحفظهای جدی عربستان به جریان بیاندازد.
احتمال بعدی نیز به رسمیت شناختن الحاق کرانه باختری به اسرائیل است که میتواند منشا بحران های جدیدی در منطقه و جهان باشد.
نکته مهم دیگر تقویت محور عربستان-امارات توسط کاخ سفید تحت رهبری و هدایت دونالد ترامپ است.
ترامپ از اسرائیل در مواجهه با محور مقاومت و جنگ در خاورمیانه حمایتهای گستردهتری خواهد داشت؛ بنابراین و با توجه به این ۳ محور، انتظار میرود که ما دوران دشواری را با ترامپ خواهیم داشت.
ریشههای ترامپیسم
هادی خسروشاهین، روزنامه نگار و کارشناس روابط بینالملل در بخش دوم اظهاراتش عنوان کرد:
ظهور پدیده ترامپیسم نتیجه اعمال سیاستهای آسیبزای خارجی سیاسیون امریکایی برای اقشار کمدرآمد، کارگران یقه آبی، اقشار با تحصیلات غیردانشگاهی و گروههای نژادی مختلف است.
در این بین تمرکز امریکا بر سیاست های پساصنعتی بوده و توجه بر شرکتهای خدماتی و دانش بنیان که نیازمند نیروی کار با تحصیلات دانشگاهی است.
همین امر موجب بیاهمیت شدن آموزش های حرفهای به کارگران یدی و اقشار کمتر تحصیل کرده امریکایی شده است. فرستادن شرکتهای بزرگ خدماتی و دانش بنیان به خارج از امریکا نیز باعث افزایش بیکاری در بین کارگران و اقشار کمدرامد بوده است.
1پادغام چین در نظام سرمایهداری با امید دموکراتیک شدن رفتار چین در داخل یکی از تزهای آسیبزا برای اقشار مورد اشاره در جامعه امریکا بود.
چین نه تنها دمکراتیزه نشد، بلکه از این سیاست استفاده کرد و تبدیل به قطب اقتصادی جهان شد. عوارض این اتفاق نیز گریبان شهروندان آسیب پذیر امریکایی را گرفت؛ به نحوی که ۲ میلیون کارگر امریکایی کار خود را در پی اعمال این سیاست از دست دادند.
تز آسیب زای دوم نیز سیاست بوالهوسانه نومحافظهکاران امریکایی در دولت بوش پسر در ترویج دموکراسی در منطقه خاورمیانه بود.
هزینه سرسامآور این سیاست نیز در قالب مالیات بر اقشار مختلف امریکایی فشار سنگینی را وارد کرد. چندین نسل تا سال ۲۰۵۰ از این تز مخرب آسیب میبینند. ترامپ نه تنها در سال ۲۰۱۶ بلکه از دهه ۸۰ میلادی بر لزوم انزواگرایی امریکا در سیاست خارجی تاکید کرده است.
از همین رو است که اقشار آسیب دیده امریکایی از تزهای مطروحه استقبال شگفت انگیزی را از ترامپ میکنند. انتخاب ترامپ به معنای پایان یافتن ریگانیسم در حزب جمهوری خواه امریکا است. تا پیش از ریگان گفتمان جمهوریخواهان مبتنی بر گفتمان مدیریت تنش نیکسون و کیسینجر و رئال پلتیک بود.
همزمان با تغییرات دهه ۸۰ در حزب جمهوریخواه، دموکراتها بسیار لیبرالتر از قبل و مسالمتجوتر میشوند. که اوج این امر در دوره جیمی کارتر دیده شده بود.
از همین رو در دهه ۸۰ و همزمان با سیاستهای رادیکال دولت کارتر در زمینه مسالمتجویی ایالات متحده در سیاست خارجی، ریگانیسم ظهور کرده و نومحافظهکاران نیز به جمهوریخواهان میپیوندند.
اتفاقات ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ این رویکرد جمهوریخواهان را به طرز شدیدی تقویت میکند. این رویکرد باعث فرسودگی زیرساختی و عقب ماندن از رقابت با چین شد؛ بنابراین مالیات دهندگان امریکایی با این واقعیت مواجه شدند که گفتمان جهانوطنگرایان و حتی گفتمان نومحافظهکاران باعث عقبماندگی و آسیب پذیری بیش از پیش آنها شده است.
این روند از دهه ۸۰ میلادی تاکنون منجر به ظهور پدیده ترامپیسم در ایالات متحده شده است. این دعوا را میتوان در بگومگوهای ترامپ و دختر دیک چنی مشاهده کرد. نگ و هزینه های آن مشکل اساسی حامیان و رای دهندگان امریکایی به ترامپ است.
ما تجربه تلخی از پدیده ترامپیسم داریم که ریشه در خروج امریکا از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری دارد.
اما به نظر می رسد کمپین فشار حداکثری نوعی تلاش برای استفاده از مزیت نسبی قدرت اقتصادی امریکا بود. چراکه ترامپ معتقد بود امریکا از برجام هیچ منفعتی نصیب امریکا نمیشود.
انتخاب خانم وایلز به سمت ریاست دفتری کاخ سفید نیز نشان میدهد ترامپ شیوه انتصابات خود را تغییر داده است. به نحوی که قصد دارد از چهره های حلقه وفاداران به خود استفاده کند.
همسویی ترامپ با نتانیاهو بیشتر است. اما چین اولویت اصلی امریکا است و انتظار می رود ترامپ از ایجاد یک جنگ بزرگ جلوگیری کند.
خطوط قرمز پررنگتری از سوی کاخ سفید تحت هدایت ترامپ برای اسرائیل ترسیم خواهد شد.
اینها فرصتهایی هستند که ترامپیسم میتواند برای ایران ایجاد کند اما تهدیدهایی هم در این زمینه برای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
تصور میکنم دولت ترامپ محدودترین سیاست خارجی را از دوران جنگ جهانی دوم تا به امروز خواهد داشت.
این سیاست میتواند منجر به ایجاد تکانههای عظیم بین المللی در دو سوی اتلانتیک خواهد شد که ممکن است به خاورمیانه هم سرریز کند.
ایران میتواند با ابتکاراتی نظیر ایجاد مجمع گفتگوهای منطقهای ضربات ناشی از سیاست خارجی ترامپ را مهار کند.
سیاست خارجی در امریکای ترامپ
دکتر محمود منشیپوری، استاد روابط بینالملل در ادامه اظهارات بخش نخست خود، گفت: سیاست امریکاستیزی هزینههای بسیار زیادی برای ایران داشته است.
لابی اسراییل در آمریکا بیش از ۱۰۰میلیون دلار هزینه کرد تا جمهوریخواهان در انتخابات پیروز شوند. لابیگری در سیاست ایالات متحده از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مسئله اعتماد در سیاست بینالملل اهمیت ندارد، بلکه هدف دیپلماسی دوری و مدیریت تنش و اجتناب از جنگ است.
برای مثال ترامپ اظهار کرده تایوان هیچ اهمیتی برای امریکا ندارد. در حالیکه بایدن همواره بر اهمیت تایوان برای ایالات متحده تاکید کرده است.
شرایط خاورمیانه در سالهای پیشرو بسیار پیچیدهتر و دشوارتر خواهد شد و ما باید برای این وضعیت آمادگی لازم داشته باشیم.
امریکا همچنان جامعهای بسیار سنتی دارد و هویتهای جنسی متنوعی را که تحت عنوان LGBTQ PLUS را به رسمیت نمیشناسد.
تاکید پروگرسیوهای امریکایی بر لزوم رعایت حقوق و به رسمیت شناختن این هویتهای جنسی یکی از دلایل رویگردانی شهروندان از دموکراتها بوده است.
امریکاییها همچنان بر سنت دو حزبی تاکید دارند و حزب سومی هنوز پیدا نشده که بتواند جایگاه قابل تاملی را کسب کنند.
بنابراین پروگرسیوهای امریکا همواره در اقلیت خواهند بود. جامعه امریکا هنوز بسیار مذهبی و سنتی است و ارزشهای جناح رادیکال حزب دموکرات را به هیچ عنوان نخواهند پذیرفت.
انتخابات هفته گذشته نیز نشان داد که پروگرسیوهای امریکایی نه تنها شانسی در انتخابات ندارد بلکه باعث افول بخت و اقبال کامالا هریس در مواجهه با ترامپ نیز شد.
چند نکته مهم در باب دولت ترامپ
دکتر مجید تفرشی در پایان به جمعبندی اتاق پرداخته و گفت: نکته بسیار مهم ائتلاف احتمالی سنا، گنکره و کاخ سفید است که ممکن است محقق شود.
انتظار میرود این همسویی و یکدستی قدرت در امریکا به ضرر ایران تمام شود. اما به دلایلی ممکن است تهدید تبدیل به فرصت شود و در بزنگاهی تجمیع آرا به نفع ایران تمام شود.
اظهارات اخیر محمدجواد ظریف و سخنگوی وزارت امورخارجه نشان داد ایران برخلاف سال ۲۰۱۶ برای پیروزی ترامپ آماده بوده است.
جمهوری اسلامی از دوره اول ریاست جمهوری ترامپ درس گرفته هرچند رجزخوانی در گفتار مقامات سیاسی و امنیتی هر دو طرف نیز دیده میشود.
جواد ظریف نقل میکند بعد از خروج ترامپ از برجام، ایران پیشنهاد مذاکره مستقیم با دونالد ترامپ و دامادش را داده است.
ترامپ در ابتدا پیشنهاد ایران را میپذیرد اما مربع ضدایرانی (پومپئو، نیکی هیلی، مایک پنس و جان بولتون) که دور ترامپ را گرفته بودند وی را از پذیرش این پیشنهاد منصرف میکنند.
از همین رو معتقدم ترامپ در زمینه سیاست خارجی و مشخصا در قبال ایران نگاه منسجمی ندارد و لابیهای ضدایرانی مانند مجاهدین خلق و گروههای سلطنت طلب بر سیاستهای وی تاثیر گذاشتهاند.
سیاست عدم گفتگو با امریکا در دورههایی جواب داده اما سالهاست که علیه منافع ملی ایران عمل کرده است.
در طی مذاکرات برجامی نیز مشخص شد که ایران ستیزان و ایران هراسان چقدر از گفتگوی مستقیم ایران با امریکا واهمه دارند.
حالا وقت آن رسیده که ایران حتما پای میز مذاکره آمده و خصوصا با ترامپ معامله کند. ممکن است این گزینه بهترین انتخاب نباشد اما با توجه به محدود شدن کارتهای بازی ایران، کمهزینهترین گزینه است.
برای حل مشکلات نیز نباید روی مواردی مانند ۲۸مرداد گیر کنیم. در غیر اینصورت امریکایی ها نیز خود را در پرونده گروگانگیری سفارت امریکا در تهران محق میدانند.
طبیعتا برای حل مشکلات و اختلافات از مسیر دیپلماتیک چارهای نیست که مسائل را از نگاه دشمن یا طرف مقابل نیز دیده و بسنجیم.
با توجه به تحولات ۱۳ماه اخیر که پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رقم خورده نتانیاهو در ظاهر و در خارج از اسرائیل قدرت بیشتری پیدا کرده است.
اما این مسئله در داخل اسراییل به نحو دیگری است. اگر قرار بر ضربه خوردن نتانیاهو باشد، این ضربه حتما از داخل و از سوی مخالفان پرشمار وی خواهد بود.
کشدار شدن جنگ غزه و عدم آزادی گروگانهای اسرائیلی، مخالفتها با نتانیاهو به مراتب شدت گرفته و برکناری یوآو گالانت از سمت وزارت دفاع نیز مزید بر علت شده است.
از همین رو به نظر میرسد جامعه مدنی اسرائیل توانایی انجام کاری که در جامعه بین المللی نمیتوان علیه نتانیاهو انجام داد را خواهد داشت.
مکرر گفته میشود که ترامپ، ترامپ ۴سال قبل نیست. اما نکته اینجاست که اروپا، عربستان سعودی و خصوصا ایران نیز شباهتی به وضعیت ۴ سال قبل خود ندارند.
سعودی نتوانسته به اهداف خود در منطقه برسد. نباید فراموش کرد که محمد بن سلمان در دوران مذاکرات برجام نهایت بیشرافتی را کرد تا روند مذاکرات را برهم بزند.
حالا با توجه به عدم توفیق سعودی در اجرای اهداف منطقهای، انتظار میرود بهبود روابط تهران و ریاض تاثیر بسزایی در حل مشکلات داشته باشد.
به قول سعود الفیصل برادری و همسایگی تحمیلی بین ایران و عربستان میتواند در دوره ریاست جمهوری ترامپ نقش بسیار مهمی ایفا کند.