مردم چرا باید مالیات بدهند در حالی که دولت خدمات نمیدهد و پول را خرج چیزهایی میکند که قبول ندارند؟
در سالهای اخیر و به علل گوناگون منابع مالی دولت کاهش یافته در مقابل هزینههای دولتی نه تنها کمتر نشده که بیشتر هم شده است
به گزارش 24 آنلاین، روزنامه اعتماد نوشت: مولدسازی یا فروش ثروت یکی از این شیوهها است که طبعا محدود است و پس از آن به مالیات متوسل شدهاند. تنها منبعی که به نظر پایدار و نامحدود میآید مالیات است. مالیات از مردمی میگیرند که اعتقاد و عادت به پرداخت ندارند و مالیات را دولتی میگیرد که به الزامات آن پایبند نیست.
رعایت پاسخگویی، شفافیت و عقلانیت در خرج کردن مالیات ازسوی دولت، الزامات گرفتن آن هستند. دولتی که هنوز کوچکترین پاسخی به فساد چای دبش نداده چگونه انتظار دارد که مردم و صاحبان درآمد با رغبت کافی مالیات پرداخت کنند؟
فارغ از این نکات، مساله اصلی در مالیات درک دولت از مفهوم آن است. هم در کسب آن و هم در خرج آن و هم در پاسخگویی به مردم. مالیات ویژگی مهمی دارد. مردم میخواهند بدانند که دولت چه خدماتی در برابر مالیات به آنها میدهد.
پرداخت مالیات مثل خریدن کالا است. پول میدهیم و کالا میخریم. مالیات میدهیم در برابرش چه چیزی میگیریم؟ همانگونه که کالای گران را نمیخریم، خدمات گران دولتی را هم نمیخواهیم.
مهمترین خدمات دولت، در درجه اول امنیت و عدالت است. در مراحل بعدی برنامهریزی توسعه، بهداشت، آموزش و... است. باید درباره منابع لازم برای این خدمات توجیهات کافی بیاورند. خرج کردن برای امور دیگر و بیربط با وظایف اصلی دولت، غلط است.
نکته مهم این است که دریافت مالیات محدودیت دارد، مالیات را از تولید و درآمد میگیرند، اگر از مقداری بیشتر شود، مردم واکنش نشان میدهند و درآمد و تولید نهایی کم میشود و در نتیجه مالیات دریافتی هم کم میشود، بنابراین مالیات باید صرف ارایه خدماتی شود که به سود تولید و درآمد و رفاه عمومی است، آنهم به اندازههای محدود باید باشد.
اندازه و موارد مالیات در دنیای جدید از ضوابط علمی و اقتصادی دقیقی پیروی میکند، چنین نیست که دولت و مجلس ببینند بودجه کم دارند فوری دستور دهند که یک مالیات از جایی تامین شود!
مالیات پول زور و مرتبط با اراده قدرت نیست. مالیات نوعی خرید و فروش است. خرید خدماتی که عرضه آن در انحصار دولت است به هزینه مردم و از درآمد آنان. به محض آنکه این رابطه میان دو طرف مالیاتدهنده و گیرنده وجود نداشته باشد، جامعه دچار بحران میشود.
متاسفانه دولت محترم بدون اینکه توجه کافی به منطق و ظرافتهای مالیات و مالیاتگیری بنماید، میکوشد که کمبودهای مالی خود را از مالیاتهای گوناگون که بعضا عجیب است، تامین نماید. مالیات بر ثروت و نه بر درآمد و تعاریف کشدار و انواع مقررات مالیاتی که در قانونهای جدید اضافه میکنند از این نمونه است.
همه اینها ضد تولید و درآمد مشروع است و موجب فرار سرمایه و دوریگزینی از تولید میشود.