مسئولیت اجتماعی این نهادها فقط «پول پاشی» است!
در حال حاضر در ایران، مسئولیت اجتماعی شرکتهای اقتصاد اغلب با پولپاشی و توزیع بخشی از درآمدها در منطقۀ پیرامون برای اجرای پروژههایی در ابعاد محلی یا حمایت از نیازمندان آن منطقه انجام میشود. آیا همۀ مسئولیت اجتماعی همین پولپاشی است؟
به گزارش پایگاه خبری 24، گرچه بسیاری از افراد، توسعۀ پایدار و مسئولیت اجتماعی را با هم برابر میبینند، اما در واقعیت اینطور نیست. توسعۀ پایدار، یک مفهوم پذیرفتهشدۀ بینالمللی است که بر تأمین رفاه و نیازهای جوامع انسانی بر اساس محدودیتهای بومی و محیطزیستی تأکید دارد؛ آن هم به گونهای که توانایی نسلهای بعدی در تأمین رفاه و نیازهایشان به مخاطره نیفتد. مسئولیت اجتماعی اما بر سازمان و مسئولیت آن در قبال جامعه و محیط زیست تمرکز دارد.
در کشور ما بهویژه از چندین سال پیش به مسئولیت اجتماعی، چه در محافل علمی و دولتی و چه در بنگاهها و شرکتهای اقتصادی پرداخته میشود، اما به گفتۀ بسیاری از کارشناسان با همۀ پیشرفتهایی که در زمینۀ انجام مسئولیتهای اجتماعی حاصل شده، آنچه امروز به عنوان مسئولیت اجتماعی در کشور مطرح است، با اما و اگرهایی همراه است.
پاسخ به عدم توازن
آبتین محبیکرمانی، پژوهشگر و مشاور در حوزۀ مسئولیت اجتماعی در توضیح سادۀ این مفهوم میگوید: همانطور که برخی اندیشمندان توضیح میدهند، در جوامع کهن بین سرزمین و اقتصاد و جامعه نسبت معقولی برقرار بوده؛ یعنی محیط زیست و سرزمینی وجود داشته که در آن یک جامعۀ انسانی قرار میگرفته و این جامعه یک اقتصاد داشته است.
اگر برای سهم هر یک از این سه بخش، یک دایره در نظر بگیریم در جوامع کهن، بزرگترین سهم مربوط به زمین و محیط زیست بوده اما در جوامع جدید و تمدنهای مدرن سهم اقتصاد و پول از جامعه و محیط زیست، بزرگتر شده است. مسئولیت اجتماعی به این عدم توازن پاسخ میدهد و سعی میکند شرکتها را نسبت به محیط و جوامع پیرامون خود پاسخگو کند.
سه رویکرد اصلی
انجام مسئولیتهای اجتماعی، الگوهای مختلفی دارد اما در یک تقسیمبندی عمومی، فعالیتهای خیرخواهانه، فعالیتهای منفعتطلبانه و فعالیتهای مسئولانه بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
محبیکرمانی با بیان این مطلب میافزاید: رویکرد فعالیتهای خیرخواهانه اینگونه است که به شرکت مربوطه گفته میشود حالا که از منابع یک منطقه استفاده میکنی، کاری کن که خیری هم به آنجا برسانی؛ مثلا بیمارستان و مدرسه بساز یا هزینهای برای بورسیۀ تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان آن منطقه صرف کن.
در فعالیتهای منفعتطلبانه، ایدۀ اصلی این است که شرکتهای اقتصادی برای سود ایجاد شدهاند و مسئولیتهای اجتماعی هم باید در راستای سودآوری بیشتر باشند و این شرکتها نباید نقش دولتها و جوامع مدنی و حاکمیت را ایفا کنند.
فعالیتهای مسئولانه نیز به این صورت تعریف میشود که شرکت مربوطه میخواهد با فعالیت در یک منطقه سودی کسب کند، بنابراین به گونهای خلاقانه عمل میکند تا نهفقط شرکت، بلکه جامعۀ پیرامون آن هم نفع ببرد و مسألهای که شرکت با انجام مسئولیت اجتماعی حل میکند، مسأله خود شرکت باشد.
پولپاشیِ اجباری
در حال حاضر در ایران، مسئولیت اجتماعی شرکتهای اقتصاد اغلب با پولپاشی و توزیع بخشی از درآمدها در منطقۀ پیرامون برای اجرای پروژههایی در ابعاد محلی یا حمایت از نیازمندان آن منطقه انجام میشود. آیا همۀ مسئولیت اجتماعی همین پولپاشی است؟
محبیکرمانی می گوید: این الگو به دلیل چالشهای حکمرانی در ایران شکل گرفته، وگرنه همۀ شرکتها به این سمت میروند که پول و منفعت موردنظر را به ذینفعان اصلی برسانند.
در حال حاضر شرکتی که در یک منطقه در حال فعالیت اقتصادی است، به جامعۀ پیرامون خود میگوید میخواهم هزینهای را صرف کنم تا شما بگویید که مسئولیت اجتماعیام را خوب انجام میدهم، پس خودتان بگویید چه کاری انجام بدهم.
این رویکرد ادراک محلی، چیزی است که برخی شرکتها در حال انجام آن هستند و در راستای آن، جامعۀ میزبان و محلی، نیازهای مربوط به توسعۀ خودش را اعلام میکند تا شرکت مربوطه، همان را انجام دهد.
این رویکرد، الگوی جهانی هم دارد، ولی مشکل آن در ایران این است که برنامهریزی در این زمینه به صورت بخشی انجام میشود؛ مثلا نمایندۀ مجلس به وزیر میگوید چه بکند. در اینجا نماینده، لزوما دید یکپارچه ندارد، بلکه دید منطقهای دارد و میخواهد مردم آن منطقه راضی باشند. در واقع، در بیشتر موارد، فشار مقامات محلی و نبود حزبهای سیاسی که برنامههایی را به صورت مشخص و یکپارچه دنبال کنند، موجب انحراف در اهداف مسئولیت اجتماعی شرکتها میشود.
در این وضعیت، برای شرکتها منطقیتر این است که نظر مقامات محلی تأثیرگذار را تأمین کنند. در نتیجه، پولپاشی در منطقۀ پیرامون، راهحلی عقلانی و درست بر اساس بستر فعلی جامعه ایران به نظر میآید، درحالی که این بستر، اشتباه است و چیزی هم نیست که به راحتی بتوان آن را تغییر داد.
چالشهای مسئولیت اجتماعی
این پژوهشگر در ادامه دربارۀ چالشهای عمده در حوزۀ مسئولیت اجتماعی در ایران میگوید: یک مسألۀ کلیدی این است که اغلب شرکتها، مسئولیت اجتماعی را جدا کرده و کمیتهها و بنیادهایی برای آن تأسیس و راهاندازی میکنند.
در نتیجه برنامهریزی در این خصوص مجزا از تشکیلات شرکت صورت میگیرد. این یک چالش اساسی است که مسئولیت اجتماعی از استراتژی کلان شرکت جدا شود؛ درحالیکه باید یکی باشند.
چالش بعدی مربوط به فهم ما ایرانیها از مسئولیت اجتماعی است. بدین سان که مسئولیت اجتماعی در فهم ما بیشتر به عنوان یک کار فانتزی دیده میشود. متأسفانه این نگاه وجود دارد که فلان اقدام را در راستای مسئولیت اجتماعی انجام میدهیم تا همه برای ما دست بزنند و جایزۀ مسئولیتهای اجتماعی را بگیریم. افزون بر این، نگاههای دمدستی در حد نوسازی مدرسهها نیز بهعنوان مسئولیت اجتماعی قلمداد میشود؛ درحالیکه بر پایۀ قانون مالیات، در صورت انجام اقداماتی نظیر نوسازی مدرسهها، شرکتها مالیات کمتری باید بدهند.
وی با تأکید بر دو نگاه فانتزی و دمدستی به مسئولیت اجتماعی در ایران میافزاید: چالش دیگر اینکه کشورهای در حال توسعه، الگوهایی برای مسئولیت اجتماعی بر اساس شرایط خود تولید نمیکنند. به عنوان مثال، در جنبۀ نظری، رویکرد خیرخواهانهای که در کشورهای صاحب این مکتب فکری وجود دارد، به مرور در یک بستر حقیقی بهینه شده و به پختگی رسیده است، سپس از این نگاه خیریهای عبور کرده و رویکرد مسئولانه را در پیش گرفتهاند؛ درحالی که ما در ایران فقط مصرفکنندۀ این ادبیات هستیم، زیرا که با بستر اجتماعی و اقتصادی ما سازگار نیست.
بهطور خلاصه میتوانم بگویم چالش اصلی کشور ما در حوزۀ مسئولیت اجتماعی این است که نه تولید عملی و فلسفی دربارۀ آن داریم و نه آن را جدی میگیریم.
انحراف از مفهوم جهانی
امین شولسیرجانی، روزنامهنگار و پژوهشگر حوزۀ مسئولیت اجتماعی، با اذعان به چالشهایی که در ایران در این زمینه وجود دارد، میگوید: مسئولیت اجتماعی در ایران در بیشتر مواقع اشتباه درک میشود و با مفهوم جهانی آن بسیار فاصله دارد.
مسئولیت اجتماعیِ شرکتی، به مجموعۀ اقداماتی اشاره دارد که یک بنگاه اقتصادی در سه بعد محیط زیست، جامعه و اقتصاد انجام میدهد تا در کنار پایدارتر کردن کسبوکار خود، به توسعۀ پایدار نیز کمک کند.
وی میافزاید: در ایران اما اغلب از فعالیتهای خیریهای به عنوان مسئولیت اجتماعی یاد میشود؛ یعنی به کارهایی که شرکتها به صورت دستوری یا غیردستوری انجام میدهند مسئولیت اجتماعی میگویند؛ مانند توزیع ارزاق بین نیازمندان یا پروژههایی که مسئولان دولتی چون پول کافی برای اجرای آن ندارند به شرکتهای خصولتی میسپارند تا به نام مسئولیت اجتماعی آن را انجام بدهند.
در این وضعیت، روشن نیست که آیا ذینفعان شرکت چنین پروژههایی را خواستهاند؟ انجام آن چه کمکی به توسعۀ پایدار و پایداری کسبوکار میکند و چقدر رضایت ذینفعان را افزایش میدهد؟ بنابراین، انحراف در مفهوم جهانی مسئولیت اجتماعیِ شرکتی، خطایی استراتژیک است که در ایران رخ داده است.