رواج پدیدهای با نام مسکن اشتراکی/ نسل جوان امیدی به خانهدار شدن ندارد
به نظر میرسد نسل جوان امیدی به خانهدار شدن ندارد و به همین دلیل خانههای اشتراکی استیجاری را پذیرفته است.
به گزارش 24 آنلاین، روزنامه آرمان ملی نوشت:
رکود بازار مسکن و کاهش میزان ساخت و ساز از یکسو و دیگر عوامل تاثیرگذار بر گرانی مسکن باعث شده تا مستاجران به منظور یافتن سقفی برای ادامه زندگی به سمت گزینههایی چون زندگی در موتورخانهها، پشت بام، مسکن اشتراکی و... روی آورند که گویا مسئولان نیز آن را به عنوان یک روش درمانی و پایدار برای تامین مسکن افراد با درآمد محدود پذیرفتهاند، در حالی که توسعه این روند با پشت پا زدن به ارزشهای فرهنگی، اخلاقی و دینی جامعه، ممکن است در بلندمدت مشکلات جدی ایجاد کند.
مجید احمدی کارشناس مسکن در این باره گفت: الگوبرداری از برخی رفتارها برای حل بعضی چالشها در هر کشوری میتواند نتایج موفقی را به دنبال داشته باشد و این امر در مورد ایران هم صدق میکند، اما استفاده از تجربههای جهانی و تطبیق و اجرای آن در ایران بدون توجه به ساختارهای فرهنگی، اخلافی نه تنها موثر نخواهد بود، بلکه باعث ایجاد چالشهایی خواهد شد که باید هزینههای بیشتری را برای رفع مشکلات احتمالی آن درنظر گرفت. مسکن اشتراکی رویکردی است که با افزایش مشکلات اقتصادی و کاهش توان اقتصادی خانوادهها در حال گسترش است، اما این روش مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد که برخلاف هنجارهای اجتماعی و آموزههای دینی است. این کارشناس اضافه کرد: در سالهای اخیر، مسأله گرانی و تشدید مشکلات اقتصادی بهویژه در کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد اصفهان، باعث شد مردم به دنبال راهکارهای جایگزین برای حل مشکل تامین مسکن خود باشند. یکی از این راهکارها، افزایش گرایش به استفاده از مسکن مشترک است، که در آن چند نفر بهطور مشترک یک واحد مسکونی را اجاره میکنند. این پدیده به دلیل مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده است و بسیاری آن را به دلیل عدم انطباق با هنجارهای اخلاقی و اجتماعی ایران مورد نقد قرار میدهند. گرانی مسکن و فشار اقتصادی، گرانی مسکن بهویژه در چند سال اخیر، قدرت خرید مردم را بهشدت کاهش داده و باعث شده که خانوادهها قدرت اجاره یا خرید مسکن را از دست بدهند. این امر بهویژه برای قشر جوان و طبقه متوسط، مسألهای جدی است؛ چراکه درآمدهای محدود و تورم بالا آنها را مجبور به زندگی در چنین محیطهایی کرده است. در مواردی حتی افراد مجرد یا زوجهای جوان نیز برای کاهش هزینهها به این نوع مسکن روی آوردهاند.
او ادامه داد: اما ناهمخوانی با هنجارهای اخلاقی و دینی یکی از مهمترین دغدغهها درباره مسکن مشترک در ایران به شمار میآید که ناشی از تضاد این نوع زندگی با هنجارها و ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه است. در فرهنگ ایرانی و اسلامی، حفظ حریم خصوصی و رعایت مسائل اخلاقی و دینی با این نوع زندگی در خانه مشترک سازگاری ندارد. زندگی چند نفر در یک واحد مسکونی، بهویژه اگر این افراد خویشاوند نباشند، با این هنجارها مغایرت دارند. مسکن مشترک، برای افراد مجرد یا خانوادههای جوان، ممکن است باعث سست شدن پیوندهای خانوادگی شود.
این کارشناس افزود: افزایش هزینههای زندگی در سالیان اخیر به قدری زیاد شده است که اجاره خانه بخش عمدهای از درآمدهای خانوار را به خود اختصاص میدهد و به این ترتیب دیگر پولی برای تامین مایحتاج اولیه خانوادهها باقی نمیماند و این امر برای خانوادههای دارای فرزند صدچندان دشوارتر است، این در حالی است که، جوان شدن جمعیت یکی از تاکیدها و شعارهای دولتمردان بوده و متعاقب آن، همگان را به افزایش زاد و ولد توصیه میکنند، اما در حالی که آغاز زندگی مشترک برای زوجهای جوان تا این حد دشوار است، چگونه میتوان در اندیشه ازدواج و بعد از آن فرزندآوری بود؟ اجاره یک واحد مسکونی به صورت اشتراکی راه حلی است که در سالهای گذشته برخی خانوادهها برای کاهش هزینه از سرِ اجبار آن را انتخاب میکردند. روشی که در برخی از کشورها مانند ژاپن، ترکیه و... استفاده شده، اما این روش حتی در این کشورها اغلب از سوی افراد مجرد یا دانشجویان صورت میگرفت، چرا که پیامدهای منفی و غیراخلافی این روش در اجاره نشینی بسیار بیشتر از مزیتهای احتمالی آن است.
احمدی درباره پیامدهای منفی اجارهنشینی اشتراکی گفت: تضعیف مفهوم سنتی خانواده، تغییر در الگوهای زندگی و کاهش حریم خصوصی، افزایش جمعیت فضای شهری بدون مدیریت مطلوب و... از معضلات این روش محسوب میشود، از این رو به نظر میرسد به جای نادیده گرفتن معضلات باید در اندیشه افزایش سرمایهگذاری در بخش مسکن به شکل ریشهای، استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی و درنظر گرفتن سیاستهای تشویقی برای ساخت وساز و... بود. مسکن اشتراکی در ایران، به عنوان پاسخی به بحران مسکن و هزینههای اجارهای، در حال گسترش است و میتواند چالشهای بسیاری همراه داشته باشد.
در حال حاضر، تعداد خانههای اشتراکی در کلانشهرهایی مثل تهران بالا رفته و در مواردی دیده شده که صاحبخانه به خاطر افزایش هزینههای زندگی، ناچار شده که بخشی از خانه خود را اجاره دهد. این موضوع صرفاً به طبقات محروم و کم درآمد جامعه مربوط نیست، بلکه بخشی از طبقه متوسط جامعه نیز درگیر شده است. گرچه خانههای اشتراکی یک راهکار موقت به حساب میآید اما واقعیت این است که زیرپوست این تغییر، یک موضوع ساختاری نهفته است که نیازمند بررسیهای بیشتر است. تورم به قدری بالا رفته که حقوق مصوب در برابر آن غمانگیز به نظر میرسد. خیلی از مردم توان خرید خود را از دست دادهاند و از نظر آنها مسئولان توجه چندانی به این موضوع ندارند. میتوان گفت اولین مشکل عدم توازن بین قدرت خرید مردم و سیاستگذاریهای بخش مسکن است. نکته اینجاست که مسکن اشتراکی نشانه بارز فروپاشی اقتصاد است که نه تنها قادر به تامین مسکن برای شهروندان نیست، بلکه حتی رویای خانه مستقل استیجاری را نیز برای آنان دست نایافتنی کرده است.
به نظر میرسد نسل جوان امیدی به خانهدار شدن ندارد و به همین دلیل خانههای اشتراکی استیجاری را پذیرفته است. برخی افراد فقط ظاهر قضیه را میبینند و صرف داشتن یک سرپناه برای افراد جامعه را بُرد و گامی رو به جلو میدانند اما آیا اطلاع دارند که در چنین خانههایی، حریم خصوصی چگونه معنای خود را از دست میدهد؟ درست است که بسیاری از افراد به جهت کاهش هزینههای اجاره نشینی مجبور میشوند به خانههای اشتراکی تن بدهند اما غافل از این هستند که خانه اشتراکی با غریبهها، هزینههای پیدا و پنهان زیادی دارد. علاوه بر اجاره خانه، هزینههای مشترک دیگری مثل قبض آب، برق و گاز یا هزینههای غیرمنتظره نیز ممکن است پیشاید که به سادگی میتواند تبدیل به یک بحران مالی و استرس شده، زندگی ساکنان خانه اشتراکی را تحت تاثیر قرار دهد. در نهایت باید به این نکته توجه کرد که نباید فراموش کرد گرچه این راهکار موقت میتواند کمی در برابر تورم اجاره به کار آید اما در نهایت، چیزی جز ضرر نخواهد بود.