سرانه مصرف ماهانه هر فرد در خانواده کارگری ۲۰۰ گرم است
یک کارگر گفت: «من برای یک خانواده ۵ نفره، هر ماه در بهترین حالت یک کیلو گوشت گوساله میخرم؛ خرید گوشت گوسفند اصلاً نداریم.» اگر فرض بگیریم که این خانواده ۵ نفره، هرماه رویهمرفته یک کیلو گوشت قرمز مصرف دارد، سرانه مصرف ماهانه هر فرد این خانواده فقط ۲۰۰ گرم است که سرانه مصرف افراد این خانواده در هر سال، ۲ کیلو و ۴۰۰ گرم است یعنی کمتر از ۲.۵ کیلو!
به گزارش 24 آنلاین، دادههای رسمی نشان میدهد که بحران عمیق معیشت، چندین گام جلوتر آمده و خود را در نرخ مصرفِ کالاهای ضروری خوراکی نشان میدهد.
اینجا فقط به دو نشانه از تغییر الگوی مصرف خوراکیها اشاره میکنیم؛ چهارم خردادماه، مدیرعامل اتحادیه دام سبک کشور اعلام کرد «شش برابر شدن بهای نهاده های دامی، سرانه مصرف گوشت را ۶۰۰ گرم کاهش داد».
به گفته افشین صدردادرس، «سرانه مصرف گوشت قرمز در سال ۱۴۰۲ به هفت کیلوگرم رسیده که ۶۰۰ گرم کمتر از سرانه گزارش شده برای سال ۱۴۰۱ است».
هر ایرانی در طول سال به طور متوسط ۷ کیلوگرم گوشت قرمز مصرف میکند، البته این آمارِ سال گذشته است و با گرانیهای اخیر طبیعتاً بازهم باید منتظر کاهش بیشتر سرانه مصرف باشیم؛ این آمار مربوط به متوسط مصرف است اما در خانوادههای کارگری سرانه مصرف از این رقم بسیار پایینتر است؛ برای نمونه، باقر، یک کارگر خدماتی حداقلبگیر در پاسخ به این پرسش که در ماه چقدر گوشت قرمز میخرید، میگوید: من برای یک خانواده ۵ نفره، هر ماه در بهترین حالت یک کیلو گوشت گوساله میخرم؛ خرید گوشت گوسفند اصلاً نداریم.
اگر فرض بگیریم که این خانواده ۵ نفره، هرماه رویهمرفته یک کیلو گوشت قرمز مصرف دارد، سرانه مصرف ماهانه هر فرد این خانواده فقط ۲۰۰ گرم است که سرانه مصرف افراد این خانواده در هر سال، ۲ کیلو و ۴۰۰ گرم است یعنی کمتر از ۲.۵ کیلو! بنابراین کارگر ایرانی نمیتواند سالی همان ۷ کیلو گوشت قرمز را در سبد خرید خود داشته باشد درحالیکه در بسیاری از کشورهای مرفه و توسعهیافته این سرانه مصرف بیش از ۳۰ یا ۴۰ کیلوگرم در هر سال است.
کاهش محسوس سرانه مصرف فقط محدود به گوشت قرمز نیست، در حوزه لبنیات هم همین اتفاق افتاده است. به گفته مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی پاستوریزه ایران، «سرانه مصرف لبنیات کشور از ۱۳۰ کیلوگرم در سال ۱۳۸۹ به ۵۵ کیلوگرم در زمان حاضر افت کرده است و به نظر نمیرسد در سال ۱۴۰۳ نیز رویهای متفاوت از آنچه در سالهای گذشته رقم خورده اتفاق بیفتد». بازهم اینجا سهم خانوادههای کارگران بدون تردید بسیار کمتر از سرانه مصرف متوسط کشوریست.
تبعات کاهش سرانه مصرف
کاهش سرانه مصرف، جانشینسازیِ کالاهای لازم و باکیفیت مثل گوشت سفید و قرمز با کالاهای دیگر مثل سیبزمینی و در بهترین حالت سویا و ارزانخری به دلیل عدم استطاعت، سلامت خانوادههای کارگری و جامعه را تهدید میکند اما در مجموع، عواقب این شرایط، حادتر از این حرفهاست.
فرامرز توفیقی، فعال کارگری، کاهش سرانه مصرف کالاهای خوراکی را یک مسیر چندین ساله توصیف میکند و میگوید: افزایش بیماریهای متابولیکی که شاهد آن هستیم، ناشی از ارزانخری سبد غذایی یا کاهش مصرف عناصر تاثیرگذار در سلامت انسان است.
وی با تاکید بر اینکه اگر به بحران معیشت توجه نشود، در ماههای پیش رو وضعیت بدتر خواهد شد؛ اضافه میکند: این شرایط هزینههای درمان را بالا میبرد، استحکام و دوام خانوادهها را از بین میبرد و کارایی نیروی کار را کاهش میدهد. کمبود مواد غذایی، دقت و هوشیاری فرد را کم میکند و در نتیجه موجب افزایش حوادث ناشی از کار میشود، از سوی دیگر باعث پرخاشگری و بروز نزاع در سطح خانواده، جامعه و در محیط کار میشود. با همه اینها وزیر کار از دستمزد امسال دفاع میکند و مدعی است به صلاح کارگران تصمیم گرفته شده است!