اگر بازار ارز دست چند نفر انگشتشمار است که نرخها را جابهجا میکنند چرا پیش و پس از هر نوسان قیمتی نمیتوانند بر قیمت دلار اثر بگذارند؟
روزنامه دنیای اقتصاد باورهای غلط درباره سیاستهای ارزی را لیست کرده است.
به گزارش ۲۴ آنلاین، سیاستهای ارزی بر اساس انگارههایی شکل یافته که حتی میتوان گفت بخشی از این انگارهها دهههاست که با ما بوده است. تا ذهن ما از این انگارهها خالی نشود، نسیم تازهای بر سپهر سیاستگذاری ارزی این کشور دمیده نخواهد شد. اما مهمترین این انگارهها چیست؟
۱- بدون برطرف شدن تحریمها و بدون کاهش سطح نااطمینانیهای فزاینده غیراقتصادی میتوان بازار ارز باثباتی داشت. این یکی از انگارههایی است که خاص سالهای اخیر بوده و از سوی مقامات تصمیمگیرنده حمایت شده است.
۲- پیمانسپاری ارزی در کنترل نرخ بازار ارز موثر است. بزرگترین درسی که میتوان از سال ۱۳۹۷ تاکنون گرفت این است که پیمانسپاری ارزی و تعریف کلیه فرایندهای اداری تجاری برای تحقق آن و تشکیل انواع و اقسام سامانهها نتوانسته مانع بیثباتی و رشد بهای ارز شود.
۳- ما میدانیم هر بخش اقتصاد چه مقدار ارز نیاز دارد و بدون قیمت بازار آزاد میتوانیم برای تامین آن برنامهریزی کنیم. این انگاره منتج بدان میشود که بانک مرکزی را مسوول تامین ارز تجارت کشور بدانیم. وظیفهای که امروز در هیچ بانک مرکزی در دنیا انجام نمیشود.
۴- قیمت دولتی نرخ ارز و واردات کالا به آن نرخ، باعث کاهش قیمت مصرفی و کنترل تورم میشود. کافی است روند قیمتی کالاهای مصرفی را که مشمول ارز ۴۲۰۰ یا ۲۸۵۰۰ شدهاند دنبال کنید و دریابید در بازه چندساله، تغییرات قیمتی آنها از سطح تورم پایینتر نبوده است.
۵- حساب سرمایه را میتوان بست. حرکت به سوی پیمانسپاری ارزی، با هدف جلوگیری از خروج سرمایه، با این ذهنیت انجام میگیرد که سیاستگذار فکر میکند میتواند تراکنشهای ذیل حساب سرمایه را کاملا ممنوع کند و ببندد.
نکته آن است که اصولا جلوگیری از خروج سرمایه، جلوگیری از تقاضای حفظ دارایی و تراکنشهای ذیل حساب سرمایه یک ماموریت ناممکن برای سیاستگذار است.
۶- بازار ارز انحصاری و دست چند نفر انگشتشمار است که نرخها را جابهجا میکنند. اولا مشخص نیست که چرا پیش و پس از هر نوسان قیمتی این چند نفر نتوانستهاند بر قیمت بازار اثر بگذارند؛ ثانیا کمعمق بودن بازار به معنی انحصاری بودن آن نیست.
۷- نرخ ارز ثابت به نفع اقتصاد است. اگر حتی بتوان نرخ آزاد را تثبیت کرد و نظام نرخ ارز ثابت را برای برههای احیا کرد، این نظام ارزی برای کمتر اقتصادی بهینه است.
۸- مداخله با قیمت پایینتر از بازار در کنترل نرخ ارز موثر است. اگر حجم عرضه ارز افزایش یابد با ثبات سایر شرایط نرخ در بازار کاهش مییابد.
از همینروست که وقتی یک بانک مرکزی در دنیا خواهان کاهش نرخ ارز باشد، با ابزار مداخله از طریق حراج و به طور شفاف بر بازار اثر میگذارد.
۹- مقررهنویسی ابزار سیاستگذاری است. در قامت تنظیمگری، میتوان از مقررات شفاف و همهفهم استفاده کرد اما با ممنوعیت و ایجاد موانع قانونی آن هم در مورد کنشهای عادی فعالان در بازار، نمیتوان اهداف سیاستی را به پیش برد.