برای حجت الاسلام رئیسی

۱۳۹۷-۱۲-۱۷ سیاست

محمدرضا مهاجر

جناب حجت‌الاسلام رییسی
سلام علیکم؛
فرشته‌ی مرگ، چون نسیمی پیوسته همواره بر فراز سر و سرنوشت ما در حال حرکت است تا درست در همان لحظه‌ای که نوبت رفتن‌مان می‌شود روح‌مان را قبض کند و ما را به دیدار دار فانی ببرد. همان‌گونه که جان پیشینی‌های ما را ستاند. همان‌گونه که روح پسینی‌ها را خواهد ستاند.
عمر مسئولیت و لباس‌های این دنیا، مثل عمر خود این دنیا بسیار کوتاه است.
پس چاره‌ای نیست برای عاقبت به خیری جز آن‌که انسان هر چه دارد در هر روزی به کار ببندد.
آقاسیدابراهیم!
این‌ها را که شما و هم‌لباسان‌تان بارها روی منبرها برای من بی سر و پا گفته‌اید و شنیده‌ایم. چیز جدیدی نیست.
سلف و اسلاف شما هم می‌دانستند و گفته بودند و شنیده بودند.
از خودتان اما باز شنیده‌ایم که غفلت، عامل عدم توجه به حقایق است.
از شما شنیده‌ایم که شیطان رجیم و نفس اماره ما را به جایی می‌برند که گوش‌های‌مان به حق بسته می‌شود و چشم‌های‌مان هم.
همه‌ی این‌ها را شما به‌تر می‌دانید و اصلا چه نیازی به تذکر یک لاقبایی چون من؟
اما قاضی القضات جدید عزیز!
امروز که لباس خدمت به سلطان طوس را از تن کنده‌اید و لباس خدمت به فرشته‌ی قانون به بر کرده‌اید لازم است تا صبح به صبح و بل ساعت به ساعت و بل‌تر دقیقه به دقیقه جلوی آینه، این ها را مرور کنید و تذکر بدهید خودتان را.
مگر نه این‌که روی منبر رسول‌الله فرموده بودید که آدمی نیازمند تذکرات است؟
چه کسی برای تذکر نیک‌تر از خود عالم ربانی‌تان؟
جناب حجت‌الاسلام!
یک سال و چند ماه قبل کارزاری را به حریف باختید که مردم تصمیم‌گیر آن بودند و شما را لابد اصلح در قامت رییس جمهور ندیده بودند اما به هر روی امروز شما در مسندی نشسته‌اید که اگر بیش نباشد از جایی که برای‌ش تقلا کرده‌اید، یقین که کم‌تر هم نیست.
پس حالا شد آن‌چه که در سر می‌پرواندید.
حال این شما، این گوی و این میدان…
این شما و عشق خدمت‌تان و این بستر خدمت…
این شما و این زندانی‌های سیاسی؛ این شما و این دیوان‌سالاری معیوب وقت‌گیر هزینه‌بر دست‌گاه قضا؛ این شما و این قاضی و منشی و مسئول فاسد و جایزه بگیر؛ این شما و این داد مظلومان به جایی نرسیده؛ این شما و این ظلمی که به زندانی ها و محصورین بی‌گناه رفته است؛ این شما و این فساد گسترده‌ای که دامن‌گیر ادارات و سازمان‌ها و نیروهای مسلح است؛
آقا سید!
من امیدوارم که شما نیز شیفته‌ی خدمت باشید و نه تشنه‌ی قدرت.
امیدوارم شما در روزمرگی که اسلاف شما گرفتار شدند، اسیر نشوید.
سید بزرگ‌وار!
فرشته‌ی مرگ، چون نسیمی پیوسته همواره بر فراز سر و سرنوشت ما در حال حرکت است تا درست در همان لحظه‌ای که نوبت رفتن‌مان می‌شود روح‌مان را قبض کند و ما را به دیدار دار فانی ببرد. همان‌گونه که جان پیشینی‌های ما را ستاند. همان‌گونه که روح پسینی‌ها را
خواهد ستاند.

نوشته‌های مرتبط

۱۳۹۷-۱۲-۱۷ سیاست

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


* درج نام و ایمیل اختیاری است.